2نفر از متهمان که در پرونده‌های دیگری به اتهام درگیری و قتل Murder به پرداخت دیه محکوم شده بودند، در دادگاه ادعا کردند که می‌خواستند با فروش طلاهای مسروقه رضایت شاکیان قبلی‌شان را جلب کنند. شامگاه 19مرداد‌ماه سال 94، 4 مرد مسلح درحالی‌که لباس مشکی به تن داشتند، وارد یک طلافروشی در منطقه خانی‌آباد شدند.

2 نفر از آنها شروع به تیراندازی کردند و 2 نفر دیگر سراغ جواهرات رفتند. تعدادی از گلوله‌ها به دیوار داخلی طلافروشی اصابت کرد و گلوله‌های دیگر به‌صورت هوایی شلیک شد. طولی نکشید که سارقان 4.5 کیلو از طلاها را برداشته و سوار بر 2 موتورسیکلت از آنجا گریختند.

تعقیب و گریز در خیابان

این پایان ماجرا نبود، چرا که صاحب طلافروشی سوار بر خودروی زانتیای خود به تعقیب سارقان پرداخت. در جریان این تعقیب و گریز سارقان چند مرتبه به سوی صاحب طلافروشی شلیک کردند اما هیچ‌یک از گلوله‌ها به وی اصابت نکرد. تا اینکه کمی بعد مرد طلافروش خود را به نزدیکی سارقان رساند و با خودرویش به موتورسیکلت آنها کوبید. در این شرایط موتورسیکلت سارقان واژگون و خاموش شد. آنها هرچه کردند نتوانستند موتورسیکلت را روشن کنند. به ناچار با تهدید سلاح راننده یک خودروی عبوری را مجبور به توقف کردند و سوار بر خودروی او گریختند.

دقایقی بعد از این حادثه Incident افسران پلیس آگاهی تحقیقات خود را درخصوص این سرقت مسلحانه آغاز کردند. موتورسیکلت به جا مانده از سارقان می‌توانست سرنخ خوبی برای به دام انداختن آنها باشد اما شواهد نشان می‌داد که موتورسیکلت سرقتی است. کارآگاهان در تلاشی دیگر سراغ دوربین‌های مداربسته طلافروشی رفتند. شواهد نشان می‌داد لحظاتی پیش از ورود سارقان زن جوانی در نزدیکی آنجا پرسه می‌زد و به‌عنوان مشتری وارد طلافروشی شده بود و درحالی‌که هنوز او در چارچوب در بود سارقان به آنجا یورش بردند و زن جوان نیز از آنجا فرار کرد. این موضوع نشان می‌داد به‌احتمال زیاد زن جوان با سارقان همدست است.

راننده تاکسی هوشیار

درحالی‌که ساعتی از این حادثه گذشته بود، یک راننده تاکسی زن جوانی را نزد مأموران پلیس برد و گفت ممکن است او سارق باشد. او گفت: در حال عبور از خیابان(نزدیکی محل سرقت)‌بودم که زن جوان درحالی‌که سراسیمه بود دست تکان داد و من هم او را سوار کردم. زن استرس زیادی داشت و مدام از شیشه عقب خیابان را نگاه می‌کرد. وقتی با او درباره استرسش صحبت کردم جواب درستی نداد و من به او شک کردم و فکر کردم شاید مرتکب سرقت یا جرم Crime دیگری شده باشد.

برای همین تصمیم گرفتم او را تحویل پلیس دهم. بررسی‌ها نشان می‌داد که این زن همان زنی است که راه را برای ورود سارقان باز کرده بود. او به همکاری با سارقان مسلح طلافروشی اعتراف کرد و گفت یکی از سارقان به وی قول ازدواج داده و دزدان مسلح بعد از سرقت به شمال کشور گریخته‌اند. 8روز از سرقت گذشته بود تا اینکه همه متهمان در ویلایی کرایه‌ای در شهرستان عباس‌آباد مازندران دستگیر شدند.

آنها پس از دستگیری به سرقت مسلحانه از طلافروشی خانی‌آباد اعتراف کردند و در بازرسی از مخفیگاه‌شان بخشی از طلاهای مسروقه همراه با 2سلاح کلاشنیکف و مقدار زیادی فشنگ کشف شد. تحقیقات نشان می‌داد 3نفر از دستگیرشدگان سابقه‌دار هستند و 2نفر از آنها در پرونده‌ای جداگانه به اتهام مشارکت در قتل تحت تعقیب قرار دارند. در این شرایط متهمان صحنه سرقت را بازسازی کردند و پرونده اتهامی‌شان با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه

در جلسه محاکمه که دیروز در شعبه هشتم، به ریاست قاضی حسین اصغرزاده و با حضور قاضی توکلی برگزار شد، هرچند 2نفر از متهمان حضور نداشتند اما 4متهم دیگر محاکمه شدند. ابتدا نجمه کرمی، نماینده دادستان تهران به دفاع از کیفرخواست پرداخت و خواستار مجازات اعضای باند سرقت شد.

سپس صاحب طلافروشی شکایتش را مطرح کرد و گفت: سارقان در جریان این سرقت به سوی من و برادرم شلیک کردند. یکی از گلوله‌ها از نزدیکی گوش برادرم رد شد و در ادامه وقتی آنها را تعقیب کردم هم خودرویم را به رگبار بستند و در نهایت 4.5کیلو طلا از من دزدیدند. به همین دلیل خواستار مجازات آنها هستم.

سپس متهم ردیف اول که جوانی 38ساله است در دفاع از خودش گفت: با دوستانم در سفره‌خانه‌ای بودم که یک مالخر سراغم آمد و پیشنهاد سرقت از طلافروشی را مطرح کرد. او 2.5میلیون تومان داد تا 2سلاح کلاشنیکف و لباس برای سرقت بخرم. طلافروشی را هم او معرفی کرد و روز حادثه نقشه‌ای را که او کشیده بود، مو به مو اجرا کردیم. وی ادامه داد: من در ماجرای دیگری مرتکب قتل شده و به پرداخت 300میلیون تومان دیه محکوم شده بودم و می‌خواستم بعد از این سرقت دیه را پرداخت کنم اما اشتباه کردم و درخواست بخشش دارم.

در ادامه متهم دیگر که 32ساله است و 7سابقه کیفری دارد نیز با تکرار حرف‌های نخستین متهم گفت: چند روز قبل از سرقت موتورسیکلت‌ها را سرقت کردیم و فکر می‌کردیم همه‌‌چیز طبق نقشه پیش می‌رود اما خیلی زود دستگیر شدیم. وی ادامه داد: من در پرونده دیگری به‌خاطر ضرب و جرح به پرداخت 90میلیون تومان دیه محکوم شده بودم و می‌خواستم با پول طلاهای سرقتی از شاکی‌ام رضایت بگیرم.

سومین متهم جوانی 26ساله بود. او گفت: من هیچ سابقه‌ای نداشتم و با متهمان در سفره‌خانه آشنا شدم و ناخواسته پایم به این ماجرا باز شد اما در این مدت که زندانی هستم فهمیدم که وارد بازی خطرناکی شده‌ام. چهارمین متهم که در جایگاه ایستاد دختر جوان بود. او که اتهامش مشارکت در سرقت است، گفت:

پدرم چند سال قبل فوت شد و برادرم نیز معتاد Addicted بود. در این مدت با متهم ردیف دوم دوست شدم و او به من قول ازدواج داد. او گفت که بعد از این سرقت دیه‌ای را که بدهکار است پرداخت می‌کند و بعد عروسی می‌کنیم. من هم قبول کردم. آنها به من گفتند به بهانه خرید طلا به طلافروشی مورد نظر بروم تا طلافروش در را برایم باز کند. من هم همین کار را کردم و با باز شدن در آنها داخل آمدند و من فرار کردم. در خیابان یک تاکسی کرایه کردم اما از بس استرس داشتم و ترسیده بودم، راننده تاکسی متوجه شد و من را به پلیس تحویل داد.

بخشش به‌خاطر روز مرد

در ادامه این جلسه از آنجا که دختر جوان نقش زیادی در این سرقت مسلحانه نداشته است، قضات دادگاه از شاکی خواستند درصورت امکان نسبت به او اعلام گذشت کند. به این ترتیب شاکی نیز اعلام کرد به‌خاطر روز مرد، زن جوان را می‌بخشد. در این شرایط ختم جلسه اعلام شد و قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی