راز جسدی که به درخانه قاضی ویژه قتل بردند
رکنا: همیشه قاضی باید سر صحنه برود اما این بار جسد را به درخانه قاضی برده بودند.
جمعه صبح زود صبحانه را آماده کردم تا پس از صرف آن به محل خدمت بروم. اولین لقمه را هنوز نخورده بودم که زنگ در به صدا درآمد. حدس زدم احتمالا اتفاقی افتاده است که به این زودی آمدهاند دنبال من. سریع آماده شدم و رفتم پایین. وقتی در منزل را باز کردم، دیدم یک آمبولانس نظامی جلوی در ایستاده است. پرسیدم چه خبر شده و چرا آمدید اینجا؟ گفتند: منزلتان تلفن نداشت ناچار شدیم با آمبولانس بیاییم اینجا. پرسیدم چرا آمبولانس؟گفتند: چون قتلی اتفاق افتاده است. ابتدا فکر کردم حتما هماهنگیهای لازم را با سایر عواملی که باید سرصحنه جنایت Crime حضور یابند انجام دادهاند و بعد برای تسریع در کار با آمبولانس آمدهاند دنبال من. در حین اینکه در خودرو را باز کردم تا سوار شوم، پرسیدم این قتل Murder کجا اتفاق افتاده است.
گفتند: همینجاست! پشت آمبولانس. وقتی در عقب آمبولانس را باز کردم. دیدم جسدی راداخل آن گذاشتهاند و یک سرباز نیز که دستش را با دستبند به کنار تخت آمبولانس بستهاند، پشت آمبولانس نشسته است. از فردی که همراه راننده آمبولانس آمده بود پرسیدم این سرباز بیچاره را برای چه این جوری آوردهاید؟ گفتند: ایشان همان متهمی است که مرتکب قتل شده است و برای آنکه یک موقع فرار Escape نکند، با دستبند دستش را به تخت بستیم. گفتم: آخر، قاضی Judge باید بیاید سرصحنه جنایت، نه اینکه صحنه جنایت را بیاورند نزد قاضی! گفتند: چون روز جمعه بود و مسئولان و فرماندهان نبودند، برای اینکه صحنه جنایت به هم نخورد، قاتل The Murderer را هم گرفتیم و بامقتول هردویشان را آوردیم اینجا!برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر