وقتی راننده با سرعت تغییرمسیر داد فهمیدم در دام زشت دو مرد افتاده ام اما...

کنار خیابان منتظر تاکسی بودم که یک ماشین پژوی شخصی توقف کرد. با اشاره دست، مسیر مستقیم را نشان دادم و سوار خودرو شدم. راننده پژو پس از چند دقیقه، ناگهان به داخل خیابانی فرعی پیچید.

شاکی شدم و گفتم: چرا تغییر مسیر دادید؟ توقف کنید. پیاده می‌شوم. در این لحظه، جوانی که کنار راننده نشسته‌بود با حالتی خشن به سمت عقب برگشت و تهدیدم کرد و گفت بهتر است سکوت کنی وگرنه... .

خودرو با سرعت زیاد به سمت صدمتری کمربندی حرکت می‌کرد. خیلی ترسیده‌بودم. راننده از بزرگراه به داخل خیابانی فرعی پیچید و مقابل یک ساختمان توقف کرد.

دو مرد جوان با تهدید و توسل به زور، می‌خواستند مرا داخل ساختمان ببرند که در یک لحظه، از خودرو پیاده شدم و پا به فرار Escape گذاشتم. دو مرد جوان دنبالم می‌آمدند که یک ماشین فرشته نجاتم شد و آن‌ها از ترس متواری شدند.

ترس تمام وجودم را فراگرفته‌بود. با دست‌هایی لرزان به پلیس Police زنگ زدم که بلافاصله ماموران کلانتری٣٠ مشهد خودشان را رساندند. مشخصات این دو جوان و خودروی آنان را به پلیس دادم و ماموران انتظامی با کمی تحقیقات، سرانجام آن‌ها را شناسایی و تحت تعقیب قرار دادند.

اعتراف می‌کنم اشتباه کردم. بارها درباره خطرهای سوارشدن به ماشین شخصی به جای تاکسی خبرهایی خوانده‌بودم، اما بدون توجه به این مسائل، سوار این خودروی جهنمی شدم. فکر می‌کنم این دو جوان با دیدن النگوهای طلایم وسوسه شده‌بودند آن‌ها را سرقت Stealing کنند. البته معلوم نبود بعد از آن چه بلایی سرم می‌آمد. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.