124

دخترک با چشمان ورم‌کرده و کبود به همراه عمه‌اش وارد دادسرا شد. دست عمه‌اش را محکم گرفته‌بود و در حالی که ورم چشمانش سوی دیدگانش را کم کرده‌بود، با راهنمایی عمه‌اش از پله‌های دادسرا بالا می‌آمد. نظر همه حاضران به سمت دخترک و عمه‌اش جلب شده‌بود. مردم طوری او را نگاه می‌کردند که گویا دیگر مشکلات خود را فراموش کرده‌بودند و تنها به او فکر می‌کردند.

ساجده از مقابل دیدگان تماشاچیان گذشت و وارد شعبه ارجاع دادسرا شد. از ظاهر عمه ساجده پیدا بود که حرف ناگفته بسیار دارد. این زن جوان پس از اینکه در مقابل قاضی صادق صفری قرار گرفت، در حالی که دیگر گریه امانش را بریده‌بود، با صدایی لرزان پرده از راز آزار و اذیت ساجده چهار‌ساله برداشت و گفت: برادرم (پدر ساجده) چند سال قبل، از همسرش جدا شد و حضانت این طفل معصوم را گرفت. زمانی نگذشت که او با زنی دیگر آشنا شد و این آشنایی منتهی به ازدواج آن دو شد. از روز اول نگاه مثبتی به این زن (مادر ناتنی ساجده) نداشتم. هر روز که خانه آنان می‌رفتم شاهد بدرفتاری‌های او با ساجده بودم. چند‌باری با این زن بی‌محبت درگیر شدم، اما با دخالت برادرم و طرف‌داری از همسرش با چشم گریان خانه آنان را ترک کردم. مادر ساجده هم هر چند روز یک‌بار به دیدنش می‌آمد. این زن جوان درحالی که مدام ساجده را می‌بوسید و گریه می‌کرد، ادامه داد: چند روز پیش به خانه برادرم رفتم تا حال ساجده را بپرسم، اما مشاهده کردم که این زن سنگ‌دل این طفل معصوم را اجبار کرده تا با آب سرد ظرف‌های کثیف را بشوید. من بارها موضوع آزار و اذیت ساجده از سوی نامادری‌اش را به برادرم توضیح دادم، اما او گوشش بدهکار نیست و توجهی به این دختر خردسال ندارد.

در ادامه قاضی صفری به قید فوریت با توجه به آثار ضرب و جرح  روی صورت و دستان این دختر خردسال وجود داشت و اینکه به نظر می رسید پدر ساجده نیز تمایلی برای شکایت ندارد و چه بسا خود نیز در ایراد چنین صدماتی نقش داشته باشد، ضمن تعیین عمه ساجده به عنوان قیم موقت، پرونده را برای تکمیل تحقیقات اولیه به کلانتری مهرگان ارجاع داد تا ضمن معرفی طفل به پزشکی قانونی، مراتب به اطلاع اورژانس اجتماعی و مادر طفل برسد.

تحقیقات در خصوص این پرونده ادامه دارد و نتیجه آن در گزارش بعدی اعلام خواهد شد.

مهدی قرآنی

 

 

وبگردی