گفتگو با دختر 11 ساله که از اجرای حکم کور شدن شوهر عمه اش ابراز رضایت می کند + عکس جدید
رکنا: دختر کوچولو که در اقدام وحشیانه شوهر عمه اش چشمانش را از دست داده است پس از اجرای حکم قصاص به گفتگو با رکنا نشست و از آرزوی دیدن خانواده اش حرف زد.
به گزارش رکنا، 17 تیرماه سال 88 فاطمه 4 ساله همراه خانواده اش برای دیدن عمه اش از روستای اسدآباد همدان به روستایی در شهرستان قره سنندج رفتند و فردای آن روز وقتی پدر و مادرش به دنبال دخترشان گشتند با صحنه هولناکی روبرو شدند.
فاطمه کوچولو روی صورتش آهک ریخته شده بود و به سختی نفس می کشید . او را به بیمارستان منتقل کردند و شوهر عمه جوان ادعا کرد که دختر کوچولو از بلندی سقوط کرده و روی آهک افتاده است.
این ادعا در حالی مطرح شد که فاطمه در این حادثه چشمانش را از دست داد و خیلی زود ماموران پلیس برای افشای راز این حادثه تلخ وارد عمل شدند و در همان ابتدا شوهر عمه فاطمه به عنوان مظنون اصلی پرونده دستگیر شد و وی که راهی جز اعتراف پیش روی خود نداشت لب به سخن باز کرد.
وی گفت: شب حادثه خانواده همسرم در خانه ما میهمان بودند و شب من و پدر فاطمه قرار شد تا راهرو بخوابیم که دختر کوچولو نیز اصرار داشت در کنار پدرش بخوابد، اما چون می خواستم تریاک بکشم مانع کار او شدم تا اینکه صبح وقتی از خواب بیدار شدم دختربچه 4 ساله را دیدم که بیدار است و او با دیدن من شروع به فحاشی کرد که از شدت عصبانیت اقدام به پاشیدن آهک روی او کردم و فقط قصد تنیبه کردن او را داشتم که این حادثه رخ داد.
با اعترافات محمد، وی روانه زندان شد و پرونده برای صدور حکم به دادگاه کیفری کردستان ارسال شد و متهم در دادگاه ادعای عجیبی را پیش روی قضات دادگاه قرار داد و گفت: من روی فاطمه آهک نپاشیده ام.
این ادعا در حالی بود که همه مدارک و شواهد پلیسی نشان از اقدام هولناک شوهر عمه جوان داشت و بدین ترتیب قضاد دادگاه حکم بر قصاص هر دو چشم متهم را صادر کردند و چندی بعد قضات دیوانعالی مهر تایید بر این حکم زدند و پرونده به واحد اجرای احکام دادسرای تهران ارسال شد.
با گذشت 7 سال از این ماجرا پرونده برای اجرای حکم کور کردن 2 چشم محمد با نیابت قضایی به واحد اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران ارسال شد.
در این مرحله پدر فاطمه کوچولو با پرداخت تفاضل دیه زن و مرد خواستار اجرای حکم شد و صبح دیروز- سه شنبه 18 آبانماه – دو چشم محمد رضا با ترکیبات شیمیایی(آهک) کور شد.
درددل دخترکوچولو با رکنا
فاطمه کوچولو در حالیکه پس از 7 سال پزشکان امیدی بر بینایی چشمان دخترک 11 ساله ندارند، خودش هنوز امید دارد پدر و مادر و خواهر بزرگترش را یکبار دیگر ببیند.
فاطمه کوچولو با صدایی آرام و دخترانه از شب حادثه به رکنا گفت: همراه خانواده ام به خانه عمه ام رفتیم که شوهر عمه ام اصرار کرد که شب را در خانه شان میهمان باشیم، نیمه های شب بود که محمد به سراغم آمد و مرا به بهانه دستشویی با خودش به زیرزمین برد و ناگهان مرا روی زمین خواباند و دستانم را گرفت و سپس با پاهایش، پاهایم را نگه داشت. نمی دانستم چه سرنوشتی پیش رویم قرار دارد که ناگهان شوهر عمه ام روی چشمانم آهک ریخت و سپس مرا مجبور کرد تا آب آهک را بخورم که پس از آن شروع به جیغ و فریاد کردم و از شدت سوزش بیهوش شدم.
وی افزود: از آن شب به بعد به مدت چند سال هر شب کابوس می بینم و حتی یک شب خواب راحت نداشتم ، اما مدتی است که کابوس ها کمتر به سراغم می آید. در این کابوس ها می دیدم که نیمه شب ها شوهر عمه ام را در حالی که بالای سرم ایستاده است که همیشه سراسیمه با فریاد از خواب می پریدم.
دخترکوچولو ادامه داد: برای درمان 20 بار در ایران و 2 بار در امریکا زیر تیغ جراحی رفتم و پزشکان دیگر امیدی به درمان چشمانم ندارند اما من هیچ وقت نا امید نشدم.
در مدرسه نابیناها درس می خوانم و خط بریل را یاد گرفته ام و در درس هایم شاگرد اول هستم و تنها تفاوت من با همکلاسی هایم در این است که آنها مادر زادی نابینا هستند یا به خاطر بیماری چشمانشان را از دست داده اند و من تنها کسی هستم که چشمانم را فرد دیگری گرفته است.
فاطمه گفت: وقتی برای اجرای حکم به تهران آمدم نمی دانستم چه کاری باید انجام بدهم، اما وقتی یاد لحظه آهک ریختن روی چشمانم افتادم تصمیم به اجرا گرفتم تا همه بدانند مجازات این اقدام تلخ قصاص است و هیچ کس نمی تواند با خراب کردن زندگی فرد دیگری قصر در برود.
دخترک ادامه داد: شوهر عمه ام باید مجازات می شد تا دیگر کسی جرات چنین کاری را نداشته باشد و من به خاطر افراد دیگری که همچون من در حادثه های اسید پاشی چشمانشان را از دست داده اند این حکم را به اجرا رساندم و اصلا پشیمان نیستم چون باید هیچکس حق ندارد زندگی کسی را به خطر بیندازد.
فاطمه در پایان به رکنا گفت: آرزو دارم چشمانم باز شود و خانواده ام را ببینم و هیچ وقت ناامید نمی شوم.
درود بر شرف و غیرتت دختر
بازم باریکلا به این بچه 11 ساله که وایستاد حقشو گرفت نه مثل بقیه که انقدر بردن و اوردنشون تو دادگاه تا رضایت دادن.
بهترین کار رو کرده اینجور آدم ها رو نباید بخشید کاش آمنه هم همین کارو میکرد
افرین دختر شجاع
احسنت
درستش همینه ... قصاص بهترین راه برای ترسیدن ظالمین و جنایتکارانه که دیگه هر غلطی میخوان نکنن
اگه ما بفهمیم که فی القصاص حیات یعنی چی و از مکافات و سزای هیچ جرمی نگذریم جامعه خیلی زود درست میشه..
گذشت کردن یعنی گذر کردن از کینه و خشم درونی نسبت به فردی که یه مون ضربه زده واسه اینکه بیشتر ازین گرفتارش نشیم نه اینکه از خطای اگ بگذریم تا بی مسئولیتی رو ترویج کنیم و بازم خودمون و دیگران رو در معرض آسیب بذاریم...