اختصاصی رکنا/
الهامی: هیچ مربی را به اندازه خودم قبول ندارم/ با انشاالله و ماشاالله کار فوتبال پیش نمی رود/ طارمی دیگر حرف کی روش را نمی خواند/ گر می دانستم با جادو می شود قهرمان شد این کار را می کردم
سرمربی تیم فوتبال هوادار تهران گفت و گویی تفصیلی با خبرگزاری رکنا انجام داد.

ساکت الهامی در گفت و گو با رکنا، در مورد مسائل مختلف فوتبال ایران، شرایطش در تیم هوادار، وضعیت تیم ملی، ماندن یا نماندن کارلوس کیروش در تیم ملی، بحث جادوگری در فوتبال ایران و ... صحبتهای مهمی انجام داد که متن کامل آن را در زیر میخوانید:
*از پیوستن به هوادار بدون تماشاگر پشیمان نیستید؟
شرایط تیم هوادار خوب است. ثبات خوبی در بحث مدیریتی و انضباط مالی داریم. جوانهای خوبی در تیم ما هستند و میتوانند آینده این تیم باشند. با برنامه ریزیهایی که انجام دادیم کیفیت تیم ما بعد از تعطیلات خیلی بهتر از آن چیزی میشود که قبل از تعطیلات بود. بازی ما مقابل استقلال و سپاهان را دیدید؟ فوتبال با کیفیتی انجام دادیم. امیدوارم از آن هم بهتر شویم و روند امتیازگیری تیممان هم مثل عملکردمان باشد و در نهایت رتبه خوبی کسب کنیم. این مستلزم همدلی و اتحاد است. روزی که کار را شروع کردم میدانستم چالش سختی است اما شرایط به گونهای پیش رفت که احساس کردم چارهای جز این انتخاب ندارم. در ادامه اما دیدیم خدا چقدر مرا دوست داشت که این راه را به من نشان داد و الان از این چیزی که هست ممنونم.
*یادمان میآید برای همکاری با تیم هوادار به دلیل موانع مالی تردید داشتید، الان شرایط چطور است؟
بحث مالی اولویت همه است، بیشتر یا کمتر گرفتن در مسائل مالی مهم نیست باید پولی که میگیریم خوشحالمان کند. اگر قرارداد خوب داری اما در نهایت آرامش نداشته باشی فایده ندارد. دنبال پول زیاد نیستم و ترجیح میدهم قراردادی ببندم که شاد باشم. نمیگویم به پول احتیاج ندارم اما واقعیت این است که برای ما ابتدا بازیکن مهم است و در ادامه مجموعه و افرادی که در آن مجموعه قراردادرند و اولویت سومم پول است. خوشبختانه باشگاه هوادار خوب است هر چند بگویم زمین هم برای من خیلی مهم است حتی بیشتر از پول چون اگر زمین خوب نداشته باشیم کار پیش نمیرود. من اخیرا چند پیشنهاد خوب داشتم اما هر چه کردم نتوانستم خودم را راضی کنم و حتی به پیشنهاد خارجی جواب رد دادم و از این که پیشنهادات را رد کردم خوشحالم چرا که میبینم تیمم به اتحاد کم نظیری رسیده است.
*شاید هم هوادار تیم خیلی خاصی نیست و این شما هستید که به دلیل روحیات خاصتان به این تیم وابسته شدید؟
یکی از ایرادات بزرگ من این است که همیشه احساساتم بر عقلم غلبه میکند. درست میگویید من دلی تصمیم میگیرم و شاید خیلی جاها این اخلاقیاتم به ضررم تمام شود. این خصوصیت من ذاتی است و ربطی به فوتبال ندارد. همین الان اگر یک فیلم درام ببینم اشکم سرازیر میشود. گاهی وقتی با بچههای تیم صحبت میکنم احساساتی میشوم و واکنش نشان میدهم هرگز دوست ندارم ادا در بیاورم، این یک واقعیت است. اگر هم روزی از کسی ناراحت شوم واکنش نشان میدهم اما 5 دقیقه بعد دیگر آن موضوع برام اهمیتی ندارد. کما این که الان هیچ کینهای از مجموعه تراکتور و نساجی ندارم. شاید اگر دیگران جای من بودند و این تیم را قهرمان میکردند از این رفتارها ناراحت میشدند. من اما ناراحت نیستم و از این که خدا به من عزت داده که اینقدر زود میبخشم شکر گذارم.
*پس گاهی به خاطر احساساتی بودن سرتان کلاه رفته است؟
فکر نمیکنم در فوتبالم سرم کلاه رفته باشد. به دفتر باشگاه استقلال رفتم و مذاکره کردم قرار بود تا عصر یا من یا فرهاد مجیدی به عنوان سرمربی معرفی شویم. من باشگاه را ترک کردم و به هر شکلی آقا فرهاد سرمربی شد و چه خوب که نتیجه گرفت و قهرمان شد. من همان شب به نساجی رفتم و مذاکره کردم. تیم نساجی پانزدهم جدول بود خیلیها سعی کردند مرا پشیمان کنند و گفتند قبول این تیم ریسک بزرگی است و احتمال دارد سقوط کند و اعتبارم زیر سوال برود. من با دلم تصمیم گرفتم به نساجی رفتم در همان زمان از استقلال بیشتر امتیاز گرفتم و سال بعد هم تیم را قهرمان کردم.
*گاهی خیلی زیادی احساسی میشوید و این گمان میرود که شاید کمی فیلم بازی میکنید.
اینکه من بگویم نه شاید باور کردنی نباشد شاید بهتر باشد دیگران در مورد من بگویند. هیچ وقت دوست نداشتم فیلم بازی کنم یا ادا در بیاورم. اگر فیلم بود میتوانستم از این پیشنهاد آخری (پیشنهاد باشگاه تراکتور) که برایم آمد بهره برداری کنم و شرایطی پیش بیاورم تا از هوادار بیشتر پول بگیرم. شاید باور نکنید اما وقتی سرتمرین آمدم خود را در عمل انجام شده قراردادم و طوری حرف زدم که نتوانم حرفم را تغییر دهم و در این تیم بمانم. بعد هم که دوستان گفتند ما بیانیه میدهیم و من هم گفتم حتما این کار را بکنید که من جوابی ندهم و دیگر فرصتی برای وسوسه شدن نداشته باشم.
در واقع وقتی با عوامل باشگاه صحبت کردم حس کردم خیلی بهم ریخته هستند، از این رو همه چیز را به خدا سپردم و با خودم گفتم در همین تیم صبر میکنم. من از این که میبینم تیمم خوشحال است منم خوشحالم. هر چند میدانم کار سختی را با هوادار شروع کردم چون مسئولیت این تیم را پذیرفتم دیگر حق ندارم بگویم بضاعتمان کم است یا مشکلات وجود دارد. چون من این بضاعت را میدانستم و مسئولیت را قبول کردم پس حق ندارم هر بار پشت میکروفن بنشینم و بگویم ما مشکل داریم ما اینقدر خرج کردیم ما تیم دوم جدولیم ما از بقیه کمتر پول داریم. من قبول کردم تیم هوادار را با همه عوامل و مشکلانش بر عهده گرفتم.
*اینکه شما در هوادار ماندید شاید در ظاهر خوب باشد و این باشگاه از احساسات شما به نفع خود استفاده خوب کرد اما گاهی با تحریک احساسات شما ممکن است اتفاقات بدی رخ دهد. موضوع درگیری که در نساجی رخ داد و واکنش شما هنوز از یادها نرفته است.
بله قبول دارم احساسات من جنبه منفی هم دارد این ضعف من است که گاهی درگیر حواشی میشوم. از نظر من اتفاقی که در ترکیه رخ داد خیلی خوب و به جا بود. بعد از آن اتفاق من متوجه شدم که احساستم نقطه ضعف من است و خیلیها این را به خوبی میدانند. حالا به جایی رسیدم که متوجه میشوم خیلیها دنبال همین اتفاقات هستند. ار هفته اول تا الان خیلیها سعی کردند به این حواشی بپردازند اما خودم را کنترل کردم. از اول فصل تا کنون مربی هستم که یک اخطار هم نگرفتم. بچهها هم حواسشان به من هست و آرامم میکنند. من قبلا واکنش نشان میدادم و نمیدانستم خیلی از مسائل برنامه ریزی شده است. فکر میکردم بداهه است اما وقتی متوجه شدم خیلی از آن اتفاقات برنامهریزی شده است و میخواهند مرا بهم بریزند. موضوع برایم خیلی بهتر جا افتاد و فهمیدم اگر میخواهی دعوا کنی باید آمادگی دعوا را داشته باشی نه این که ابتدا بخوری و بعد بزنی. از این رو خیلی تیمها آمدند و بدترین چیزها را گفتتند ولی من واکنش نشان ندادم.
*از حاشیه فاصله بگیریم دوست داریم بدانیم شما چطور خود را با فوتبال روز دنیا هماهنگ میکنید؟ چرا که هم از عملکرد تیمتان مشخص است و هم افرادی که با شما کار میکنند مدعی هستند توان فنی خوبی دارید.
من تمام بازیها را ضبط میکنم و تا آخرین دقیقه را تماشا میکنم. همین بازی هلند و آرژانتین در صحنه گل دوم هلند معتقد بودم هلند اگر میخواهد از این توپ استفاده کند باید تاکتیک تازهای رو کند و طبق معمول مستقیم ایستگاهی نزند. جالب این که همنطور هم شد و آنها بر خلاف تصور همه از این توپ بهترین استفاده را کرده به گل تساوی رسیدند. من نمیگذارم یک فوتبال از دستم در برود و صحنههای مهم را به بازیکنانم نشان میدهم تا یاد بگیرند. دیگر فوتبال به روز نیست به ساعت است.
ما جام جهانی را از بازی ایران و انگلیس تماشا کردیم و یک روز را از دست دادیم از این رو خیلی چیزها را متوجه نشدیم و حتی نمیدانستیم چرا ایران شش تعویض کرد. ما یک روز را ندیدیم از فوتبال عقب افتادیم آن مربی که سه ماه در خانه است میخورد و میخوابد چطور میخواهد به روز باشد. از هر فوتبالی میتوانید کار دربیاورید و همه بازیها مهم است. فوتبالیستها خیلی باهوش هستند و با تمرین تکراری خسته میشوند از این رو من تمرین تکراری به تیمم نمیدهم. ما مربیان خوبی داریم که توانایی زیادی دارند اما با آوردن مربیانی درجه یک و دو شرقی ما را له کردند. مربیان ما اگر ساختار و ابزار خوبی داشته باشند و ثبات وجود داشته باشد میتوانند هرکاری انجام دهند. چند نفری در فوتبال ما واقعا خوب کار میکنند و مربیان خوبی هستند خیلی بهتر از آنهایی که آمدند و در این فوتبال هیچ کاری هم نکردند. بزرگ بودن مربی به قد و وزن نیست بلکه به رزومه است.
*منظورتان کیروش است؟
من اسم از کسی نمیآورم. برای کیروش احترام زیادی قائلم فقط میخواهم بگویم ما مربی آوردیم که با سه تیم میخواست به جام جهانی برود و نتوانست، در نهایت آمد با تیم ما رفت. چه دستاوردی کسب کرد. نمیتوانستیم با مربی ایرانی به جام جهانی برویم؟ هزینه زیادی هم برای این مربیان میشود و فوتبال باید فوتبالی شود. همانطور که فوتبالیها نباید در خیلی از امور وارد شوند دیگران هم نباید در فوتبال ورود کنند. فوتبال باید راه خودش را برود. از این فوتبال نباید سواستفاده شود. اما خیلیها قاطی فوتبال شدند.
*اعتقاد بر این است که هزینهایی در این چند سال برای ورود مربیان خارجی شده است که نتیجه نداشته شاید اگر همین هزینه صرف ساخت مربیان ایرانی درجه یک و آموزش آنها میشد نتیجه بهتری میگرفتیم؟
من به کنگره سالانه مربیان فیفا در کمپ دورتموند دعوت شده بودم اما به این کنگره نرفتم چون تیم داشتم و باید به تیمم رسیدگی میکردم. مربیان ما هم به این تجربیات نیاز دارند. فکر نکنید مربی بزرگ بیاید و یک جزو به ما بدهد به روز میشویم. در حالی که لازم است گفتگو کنیم و با هم مراوده داشته باشیم تا به روز شویم. نیاز به حضور در چنین مجامعی است. چند مربی خارجی به فوتبال ما آمدند که قهرمان شدند؟ مربیان تیم ملی ما چرا ایرانی نیستند. اغلب تیمها که صعود کردند با مربیان کشور خودشان صعود کردند.
ژاپن که 20 سال پیش شروع به ساختن کرد 100 سال از ما عقبتر بود. اما چند نسل را فدا کرد و به نتیجه که الان هست رسید. گواردیولا در جام جهانی نیست در کشتیاش در جزایر هاوایی استراحت میکند و هیچ کدام از بازیها را هم تماشا نکرده چرا که کادری دارد که همه بازیها را زیر نظر دارد. همان فوتبال که او میبیند ما هم میبینیم. پس آموزش برای ما هم وجود دارد. پس میشود تلاش کرد و به روز بود. وقتی بازیکن میبیند تو همان را میگویی که مربی بزرگ میگوید به تو احترام میگذارد و برای موفق تر شدن تلاش میکند. من هیچ مربی را به اندازه خودم قبول ندارم. گواردیولا با کلوپ چلنج میکند و آن برنامهای که از هر بازی درس میگیرد و انجام میدهد. نتیجهاش میشود فوتبال روز دنیا. این چالشها است که فوتبال را به روز میکند.
*مربی ایرانی به دردرتیم ملی میخورد؟
مربی ایرانی در حال حاضر مهم است. نسل بازیکنان ما باید پوست اندازی کند. پیرترین تیم جام جهانی بودیم. نه مربی و نه بازیکنان ما آدم 8 سال پیش نیستند. چند سال قبل این بازیکنان 90 دقیقه میدویدند الان اما اینطور نیست. طارمی قبول نمیکند اینطور بدود. حق هم دارد چون در بورس بهترینهای اروپا است. او الان مدعی است که خودش تصمیم میگیرد و دیگر خط کیروش را نمیخواند. کیروش هم که چند سالی است اصلا به روز نیست. همان بازی را از تیم او دیدیم که 8 سال پیش دیدیم. کلید تفکرات او باز شده است. من قبل جام جهانی هم گفتم اما دوستان گفتند انشاالله و ما شاالله. فوتبال ما شده همین ولی با انشاالله و ماشاالله کار پیش نمیرود. باید کار کنیم ساختار و نظام داشته باشیم. کیروش یاران وفادارش را با خود برد سلیقه او جواب نداد حالا باید خودش جواب دهد. وحید امیری را با خود با جام جهانی برد. قبل هر بازی گرم کرد و بازی نداد. مشخص است که برنامهای برای استفاده از او نداشت. خوب چرا او را با خود بردی که عمل کرده بود و از او استفاده نکردی؟حالا اگر یک مربی ایرانی این کار را کرده بود دارش میزدند. حالا هم که میخواهند کیروش را برگرداند خوب برگردانند اما توی سر ما هم نزنند. ما هم مربیانی داریم که میتوانند از نظر فکری با بهترین مربیها رقابت کنند البته اگر ابزارش را داشته باشند.
*به نظر میرسید ساپینتو تنها مربی خارجی است که نظر مثبت شما را جلب کرده است؟
من او را نمیشناختم. مربیانی به ایران میآیند که یک پول خوب بگیرند و اینجا سکوی پرتابی برایشان باشد. گروهی هم هستند که آمدند پول خوب بگیرند و حتی اگر برکنار شدند هم همین ندارد فقط پولشان را بگیرند. یک مربی هم میآید کنار خط در تمرین و بازی با همه وجود کار میکند. پولش را نگرفته اما همه وجودش را برای تیمش میگذارد تا جای که اخراج میشود و شخصیتش زیر سوال میرود قطعا مربی دلسوزی است و به تیمش اهمیت میدهد پس آدم خوبی است چوت برای تیمش حرص و جوش میخورد. مربیانی هم میآیند کراوات میزنند روی نیمکت مینشینند و پولشان را میگیرند و میروند مثل کالدرون و استراماچونی. ساپینتو در بازی تدارکاتی هم همین حرص و جوش را میخورد پس آمده چیزی در فوتبال ایران برای خودش و تیم در بیاورد که نتیجه بخش باشد. وقتی در بدو ورود میگوید آمدم جام بگیرم یعنی دنبال کار کردن است. در فوتبال ایران برای موفق شدن با همه باید بجنگی. در ابتدا همه چیز خوب است اما همینها احساس میکنند بزرگ شدی و ممکن است از آنها سبقت بگیری. پس شروع به زدنت میکنند. آنقدر وصله میچسبانند که نتوانی کار کنی حتی جادو جنبل را پیش میکشند تا تو را براندازند. اما در نهایت آنی که باید برنده میشود.
*به جادو و جنبل اعتقاد دارید؟
اصلا قبول ندارم اگر با جادو میشود موفق شد که خوب بود. یک نفر از اینها که اسمشان با جادو مطرح میشود موفق نبودند. صادقانه بگویم اگر میدانستم با جادو میشود جام گرفت حتما این کار را میکردم ولی وقتی نمیشود قهرمانی آورد به چه دردی میخورد. موضوع مسخرهای است. واقعیت این است که تا میخواهند یک نفر را خراب کنند انگ جادو و جادوگری به او میچسبانند، من واقعیت را میگویم. فوتبال میتواند خوب باشد اما تنها چیزی که نمیبینیم فوتبال است و در فوتبال ما حرف اول را رابطه میزند. نه این که رابطه در دنیا نیست اما رابطه فوتبالی است و خارج از فوتبال برای آن تصمیم نمیگیرند. در فوتبال ما غیر فوتبالیها تصمیم میگیرند. شما نمیتوانید فکر کنید در مادرید شهردار مادرید برای تیم تصمیم بگیرد اما در فوتبال ما از این تصمیمات گرفته میشود. در سطح اول فوتبال رابطهها با مدیران برنامه است که از نظر اقتصادی کمک کند و حتی با آوردن یک بازیکن نجاتشان دهد. روابط فوتبالی است. در فوتبال ما اما تمام روابط روابط غلط است.
*شنیدهام برای تیمهایی که در آن هستید حتی اگر نیاز نداشته باشند از جیب خرج میکنید.
من اگر چنین کاری کردم برای این که نمیخواهم شخصیت تیم پایین بیاید. یکی از اصلی ترین چیزهایی که مرا عصبی میکند این است که شخصیت تیمم زیر سوال برود. دربحث اردوها و پاداشها خیلی حساس هستم. دوست ندارم وقتی به شهری میرویم حریف با پرواز بیاید و ما با اتوبوس برویم. در فرودگاه به بازیکنانم بعد بازی با مس پاداش دادم نه این که باشگاه پول نداشته باشد یا پاداش ندهد من گاهی خودم دوست دارم این کار را انجام دهم چون میدانم این بچه برای موفقیت تیم من زحمت کشیده است. از نظر من هیچ مربی بزرگ نمیشود مگر این که مدیر دوستش داشته باشد و بازیکنان برایش بدوند. اگر کیروش در بازی با آرژانتین تیم خوبی داشت چون بچهها دوستش داشتند ولی در این جام جهانی برای خودشان بازی کردند. من از این که برای بازیکنم هدیه تولد بخرم لذت میبروم. اگر فردا به او بگویم امروز روز سخت من است جانش را برای تیم من میدهد. همه کتابهای فوتبالی را خواندم. یک جا خواندم آنجلوتی میگوید یک روز حوالی ساعت یک شب در خانه نشسته بود که زلاتان تماس گرفت.
گویا زلاتان و تیگو سیلوا به همراه مکسوول نه تنها نخوابیدند که در رستورانی مشغول شب زنده داری هستند. زلاتان با دو نفر دیگر سر 500 یورو شرط میبندد که به کارلو آنجلوتی زنگ میزنم و او بیدار است. اتفاقا زنگ میزند و آنجلوتی گوشی را جواب میدهد و متوجه شرایط روحی زلاتان میشود. 10 دقیقه بعد یک تاکسی جلوی رستوران نگه میدارد و آنجلوتی پیاده شده با زلاتان و دو نفر دیگر سر همان میز همراهی میکند و در نهایت میزشان را هم حساب میکند و میرود.
شرایط به شکلی پیش رفت که پاریسن ژرمن به سرازیری افتاد و آنها باید پورتو را در چمپیون لیگ شکست میدادند تا اوت نشوند. ناصر الخلیفه به رختکن آمد و گفت اگر امروز نبرید کارلتو را عوض میکنم. او میدانست ارتباطش با بچهها چطور است. وقتی همه رختکن را ترک میکردند آنجلوتی بازوی زلاتان را گرفت و به او گفت؛ دوماه پیش میزت را حساب کردم امروز میز مرا در زمین حساب کن. آن بازی را 2 بر صفر میبرند و هر دو گل را زلاتان میزند. پس تاکتیک چه شد؟ اینها همه جای خود مهم رابطه مربی و بازیکن است. کلوپ هر روز با تدارکات صبخانه میخورد. این چیزها را میماند. من تا حالا یک ریال بیشتر از تیمم پاداش نگرفتم. از مدیر تیم تا تدارکات همه یک اندازه پاداش میگیریم. این یعنی اتحاد همان چیزی که تیم را از هر نظر موفق میکند.
انتهای پیام/
-
فیلم لاکپشت لب زن شکارچی صدف را گاز گرفت
ارسال نظر