چرا واکنش سرمربی تیم ملی، "کی روشی" نبود
خروج فردوسی پور از صف حامیان کی روش!
رکنا: کیروش در واکنش های عمومی به برنامه دیشب، طوری مورد حمله واقع شده که حامیانش هم شجاعت دفاع از او را ندارند.
سوال اساسی این است: مربیان بزرگ چرا دستمزدهای کلان می گیرند؟ آیا دستمزد میلیون دلاری یواخیم لو یا گواردیولا یا مورینیو، فقط برای این است که تیمشان را از نظر روانی و فنی آماده بازی کنند؟ جواب این است: نه. مدیران شرکت های بزرگ یا مربیان تیم های بزرگ فوتبال که خود به نوعی مدیریت یک شرکت بزرگ را به عهده دارند، بخشی از دستمزدشان را برای این می گیرند که در لحظات دشوار، شرایط را به سود شرکت یا تیم/باشگاه خود کنترل کنند.
همانقدر که تیم های بزرگ در جریان بازی یا در طول فصل، فشار رسانه ای عظیمی را تحمل میکنند، سرمربی شان هم زیر فشاری عظیم است. اینجا واکنش به فشارها اهمیت پیدا می کند. یورگن کلوپ و زیدان و یواخیم لو هم بارها نتایج ضعیفی داشته اند؛ اما بدنام نشده اند و در مقابل، مربیانی هم هستند که به خاطر واکنش های نامناسب زیر فشار، بدنام شده اند؛ هرچند کسی تردیدی به کیفیت فنی شان نداشته است.
کارلوس کیروش یا هر کس دیگر که سرمربی تیم ملی ایران باشد، بارها در طول سال زیر فشار شدید رسانه ها قرار میگیرد. از فشار روی ترکیب تیم ملی، یا نقد به تمریناتش گرفته تا فشار روی او درباره دستیارانش و اصلا هرچیزی که قابل نقد است. این اقتضای شغل اوست؛ شغلی که مسئولیت نیمکت مستعدترین تیم قاره آسیا را به کسی می دهد، پول کلان به او میرساند و در سوی مقابل، این شخصیت را زیر انواع و اقسام فشارها میگذارد. سرمربی الهلال و پرسپولیس واستقلال Esteghlal هم زیر چنین فشارهایی هستند؛ چون فشار روی مربیان تیم های بزرگ، فشار ذاتی و طبیعی است و نه فشار مربوط به یک بازی؛ مثلا شاید بتوان گفت فشاری که وینفرد شفر در بازی دومش روی نیمکت استقلال حس کرده، بیشتر از فشاری بوده که سرمربی یک تیم پایین جدول در کل بازیهای فصل تجربه کرده.
حالا مسئله اینجاست که وقتی ما نیمکت تیم ملی را به یک مربی میدهیم آن هم با دستمزد کلان، در واقع از یک سو اعتماد فنی به او کرده ایم و از طرف دیگر اعتماد به تواناییش در واکنش نشان دادن به شرایط سخت و فشارها. ما به کارلوس کیروش اعتماد کردیم وقتی تیم ملی با آرژانتین در جام جهانی بازی داشت.
الان هم اعتماد داریم که کیروش یک گزینه عالی است برای تقابل با اسپانیا و پرتغال؛ اما خب ما باید جدا از ۹۰ دقیقه ها، به واکنش های رسانه ای و روانی و رفتاری سرمربی تیم ملی هم اعتماد داشته باشیم. مربی میلیون دلاری، پول میگیرد که فشاری از نوع فشار دوشنبه شب و اعتراضات علی کریمی را تحمل کند و واکنش درست به آن نشان بدهد.
میشود این موقعیت را مقایسه کرد با آنچه برانکو از چند ماه قبل از جام جهانی ۲۰۰۶ تا لحظه سوت پایان بازی آخر تجربه کرد. تجربه نشان داده در این شرایط حتی اگر چند ماه طول بکشد، بهترین واکنش سکوت نسبی یا به سمت آرامش کشاندن چالش هاست؛ چون مربی نمیتواند همه منتقدانش را مجبور به سکوت کند.
همانطور که گواردیولا سال پیش در سیتی نمیتوانست منتقدانش را ساکت کند. مگر سرمربی رئال مادرید هر هفته با هزاران توییت و ترول و کنایه و استهزا در مورد بنزما مواجه نیست؟ آیا زیدان در این شرایط میتواند برود یقه گری لینه کر که بارها کیفیت بنزما را نقد کرده را بگیرد؟ یا با خبرنگاران اسپانیایی درگیر شود؟ رئیس باید در سخت ترین شرایط رئیس بماند و اصولا برای همین است که نفس ریاست کردن بر مجموعه های بزرگ، دستمزدهای کلان به همراه دارد.
ریاست آدم را پیر و فرسوده میکند؛ به همین دلایل. کیروش حالا در موقعیتی قرار گرفته که هرگز در ایران تجربه اش نکرده بود. موقعیتی که البته که متناسب با دستاوردهای خوب او برای تیم ملی نیست؛ اما واقعا فشارهای این روزها بیشتر از فشار بازی با آرژانتین در جام جهانی از چند روز قبل از بازی تا لحظه سوت پایانش نبوده. اگر کیروش آن فشار را به خوبی تحمل کرد و از پس آن برآمد، قطعا توانایی اینکه از پس این موج بلند خرد کننده هم بربیاید، در وجودش هست.
آنچه از کیروش در واکنش به علی کریمی دیدیم، متناسب با چهره قوی و برنده او در بازیهای بزرگ تیم ملی نبود؛ به همین دلیل حالا کیروش در واکنش های عمومی به برنامه دیشب، طوری مورد حمله واقع شده که حامیانش هم شجاعت دفاع از او را ندارند. در این باره خوب است به رفتار عادل فردوسی پور در برنامه دیشب دقت کنید.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر