از شوش تا گوا، از بنایی تا فوتبال
دلفی: گفتیم صعود میکنیم، همه خندیدند
رکنا: ستاره تیم نوجوانان در جام جهانی بود. بازیکنی که در سمت راست با نفوذهای تماشایی، تند و تیز و غیر قابل مهار خود، نامی برای خود دست و پا کرد و نشان داد از همین حالا که فقط 17 سال دارد، آیندهای درخشان را هدف گرفته است.
صحبت از یونس دلفی است. ستارهای از شوش دانیال که میخواهد در آسمان فوتبال ایران بدرخشد و اگر فرصتی شد نخستین لژیونر این شهر قدیمی لقب بگیرد. دلفی در گفت و گو با ایران ورزشی از جام جهانی میگوید و البته وقتی به بازی با اسپانیا میرسد با حسرت صحبت میکند.
در جام جهانی فراتر از انتظار بودید. شاید کمتر کسی تصور میکرد ایران با این امکانات اندک بتواند حتی به مرحله حذفی صعود کند اما 3 برد فوقالعاده به دست آوردید و البته در یک هشتم نهایی مکزیک را هم از پیش رو برداشتید. خودتان پیشبینی کسب این نتایج را میکردید؟
ما یک سال و نیم کنار هم بودیم. فقط با چند هفته تعطیلی. شاید باورتان نشود اما قبل از آغاز جام جهانی، هدفمان این بود که به یک چهارم، نیمهنهایی و سپس فینال برسیم. حتی به رسانهها این را گفتیم اما همه خندیدند. گفتند مگر میشود ایران حتی از مرحله گروهی صعود کند اما خوشحالم که این کار بزرگ را انجام دادیم. البته کارمان نیمه تمام ماند، چون هدفمان حضور در نیمهنهایی و حتی فینال بود.
بی پرده صحبت کن و حرف دلت را بزن. در این یک سال و نیم، چه کسی بیشترین نقش را در موفقیت تیم نوجوانان داشت؟
همه تیم زحمت کشیدند اما عباس چمنیان با بقیه فرق داشت. خیلی از مربیان در تمرینات شوخیهای عجیبی انجام میدهند یا بد رفتاری میکنند اما چمنیان به موقع شوخی میکرد و به وقتش هم جدی بود. اگر او از روز اول سختگیری نمیکرد شاید تیم نوجوانان به اینجا نمیرسید. کادر فنی قبلی قابل احترام است اما زمان آنها اصلا تغییری در تیم نوجوانان نمیدیدیم. چمنیان که آمد فراز و نشیبی نداشتیم. ایشان خیلی از تغییرات را بهوجود آوردند و هر روز نکته جدیدی به ما آموزش دادند. از این رو به آن رو شدیم. هر بازی را که بردیم، قانع نشدیم و فکر میکنم بیشترین نقش را در موفقیت تیم نوجوانان، عباس چمنیان داشت.
البته تیم شما یکدل هم بود. مثلا میدیدیم که بازیکنان ذخیره هم مثل اصلیها از برد خوشحال میشوند و از شکست یا باز شدن دروازه ایران ناراحت.
ما موفق بودیم، چون یکدل و یک تیم بودیم.
استعداد شما در خیلی از بازیها به تاکتیک حریفان چربید. این یکی از نقاط قوت ایران در قریب به اتفاق مسابقات است. بهعنوان مثال نوجوانان ایران که نه امکانات آلمان را دارند و نه نظم و تاکتیک شان را اما 4 گل به حریف میزنند و چند گل هم نمیزنند. فکر نمیکنی استعداد ایرانی هم تا حدود بسیاری در موفقیت شما دخیل بود؟
در مورد آلمان، سطح این تیم واقعا بالا بود اما بازیکنان ما هم چیزی از آنها کم نداشتند. باور کنید برایمان فرقی نمیکرد روبهروی چه تیمی بازی میکنیم. حالا میخواست نام این تیم آلمان باشد یا مکزیک. یا بازیکنانش در بوندس لیگا بازی کنند یا لالیگا. هدفمان فقط برد بود و حتی فکر نمیکردیم که با تساوی بازی را به پایان برسانیم. کادر فنی هم هرگز نگفت بروید و مساوی کنید.
حتی مقابل اسپانیا که تعداد بسیاری از بازیکنانش در بارسلونا و رئال مادرید بازی میکردند؟
به هیچ وجه. تنها دلیل شکست ما مقابل اسپانیا این بود که روز بدمان را پشت سر میگذاشتیم و البته اسپانیا در بهترین شرایط خود قرار داشت. شک نکنید اگر مقابل اسپانیا هم خودمان بودیم میتوانستیم آنها را هم شکست بدهیم.
اما به نظر میرسید از اسپانیا ترسیدهاید. بخصوص وقتی شنیدید که بازیکنان این تیم در بهترین تیمهای لالیگا بازی میکنند. اینطور نبود؟
ترس؟ اولا که دور و بر ما رسانهای نبود که بدانیم کدام بازیکن اسپانیا در کدام تیم بازی میکند. ضمن اینکه مسوولان تیم تلفنها را برای مدت طولانی از ما گرفتند تا حواشی اطراف روی ما تاثیر نگذارد. همانطور که گفتم تنها دلیل شکست ما مقابل اسپانیا این بود که روز بدی را پشت سر گذاشتیم. هر تیمی یک روز بد دارد و ما هم برابر اسپانیا چنین شرایطی را تجربه کردیم.
البته تنها دلیل شکست مقابل اسپانیا را نمیتوان روز بد بازیکنان ایران دانست،بخصوص که تو هم غایب بودی و همین غیبت به چشم آمد و شاید یکی از دلایل شکست ایران بود.
تیم موفق تیمی است که یک نیمکت قوی داشته باشد. ما نیمکت خوب هم داشتیم. چند بازیکن بودند که میتوانستند جای من بازی کنند. نمیدانم آیا توانستند تاثیر بگذارند یا نه اما دوست ندارم درباره این مساله حرف بزنم. فقط میگویم حیف شد که مقابل اسپانیا محروم بودم.
در خلال بازیها شایعههایی منتشر شد که چند تیم مطرح اروپایی بازیهایت را زیر نظر گرفتهاند. آیا در هند پیشنهادی به دستت رسید؟
آنجا استعدادیابهای متعددی حضور داشتند و شایعههایی نیز مطرح شد اما هیچ کدام رسمی نبود. هر تیمی مرا میخواهد باید با باشگاه استقلال Esteghlal خوزستان صحبت کند. هر وقت پیشنهادی رسید میتوانم دربارهاش بیشتر صحبت کنم.
هدفت چیست؟ بازی در تیمهای مطرح ایرانی یا انتقال به اروپا؟
قطعا بازی در اروپا هدف اصلیام است.
اگر اروپا هدفت است، چرا فصل قبل وقتی از ایتالیا پیشنهادی دریافت کردی، پاسخ منفی دادی؟
میخواستم بروم، چون از تیم بزرگسالان یک باشگاه در سری B پیشنهاد بازی دریافت کردم. همه کارها هم انجام شد اما چون هنوز به 18 سالگی نرسیده بودم باید پدرم اقدام میکرد که متاسفانه مشکلاتی در صدور ویزای او بهوجود آمد و من نتوانستم به ایتالیا بروم. بعد از این ماجرا، با عباس چمنیان مشورت کردم و او گفت تا پایان جام جهانی صبر کن و بعد در صورت دریافت پیشنهاد به اروپا برو.
به نظر میرسد با توجه به شرایط خانواده، سختیهای بسیاری برای حضور در سطح نخست فوتبال ایران کشیدهای. اصلا فوتبال را از کجا و چند سالگی شروع کردی؟
از 10 سالگی و در لیگ شوش. در تیم داییام بازی میکردم. 12، 13 ساله که شدم عبدالحسن زارع مرا با خود به نوجوانان استقلال خوزستان برد. زارع نقش پر رنگی در پیشرفت من ایفا کرد و هر جا که باشم مدیون او خواهم بود. زارع خیلی برای موفقیت من تلاش کرد، چون با هم مسیر شوش تا اهواز را میرفتیم و برمیگشتیم. سختیهای فراوانی کشیدم و در نهایت حالا که 17 ساله هستم به این نقطه رسیدهام.
به جز فوتبال، کار دیگری هم انجام دادهای؟
هم فوتبال را دنبال میکردم و هم کمک پدرم بودم. کنار فوتبال، بنایی هم کردم و البته درسم هم مهم بود. باید کنار این کارها درس هم میخواندم که خوشبختانه در این زمینه هم موفق بودم.
پس میتوان به آیندهات امیدوار بود.
امیدوار باشید چون هدفم خیلی بزرگ است. باید سالم و حرفهای زندگی کنم تا به این اهداف برسم.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر