حسین زمان در سالمرگ بابک بیات / کار فرمایشی به هیچ وجه
رکنا: قطعه ماندگار «مسافر» حاصل همکاری زنده یاد بابک بیات با حسین زمان است؛ اثری که در سال 76 و در روزگار پر رونق موسیقی پاپ منتشرشد. از آن زمان 21 سال میگذرد اما این قطعه در کارنامه حسین زمان همچنان میدرخشد و یکی از آثار ماندگار او به حساب میآید.
در سالمرگ زنده یاد بابک بیات، آهنگساز نامی معاصر، به سراغ حسین زمان، خواننده، رفتیم تا در مورد شکلگیری ساخت این قطعه و همچنین شرایط این روزهای موسیقی پاپ بگوید.هنرمندی که چندی پیش سکوت 16 سالهاش را شکست و سرانجام توانست برای تعدادی از تک آهنگهایش از سوی دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز دریافت کند؛ اتفاقی که سالها انجام آن میسر نبود. زمان میگوید: «تصمیم دارم بعد از سالها کنسرتی درتهران برگزار کنم اما اجرای آن بستگی به اخذ مجوّز برای تعدادی دیگراز کارهایم دارد که علت تعلل در مجوز آن نیز، همکاری ترانهسرای این آثار با برخی هنرمندان خارج از ایران است. گفتوگو با حسین زمان را درادامه میخوانید:
ایده شکلگیری قطعه «مسافر»و همکاری شما با بابک بیات از کجا آغاز شد؟
همکاری با ایشان ازآرزوهای من بود و بسیارعلاقهمند ومشتاق بودم بتوانم حداقل یک کاراز مرحوم بیات به یادگار داشته باشم اما متأسفانه توفیق همکاری بیشتر صورت نگرفت والبته برای هرخوانندهای همکاری با ایشان افتخاری است. من ازدوران نوجوانی با آثاراستاد بیات آشنا بودم.هنرمندی بسیارگزیده کار که حاصل کارهایشان را دراختیار هرفردی قرارنمی دادند.
به یاد دارم حدود 20 سال پیش بود که توانستم از طریق یکی ازدوستان با ایشان آشنا شوم. زمانی که صدای من را شنیدند خوشبختانه از همان ابتدا اعلام همکاری کردند.قطعه «مسافر» پیشنهاد خود ایشان بود و ترانه این اثر برای مرحوم شهرام دانش ازدوستان قدیمی آقای بیات است.استاد بیات ترانه را برای من خواندند و گفتند اگرعلاقهمند هستید موسیقی این ترانه را برای شما بسازم. بعد از آن تقریباً هر روز نزد ایشان میرفتم وگاهی اوقات تا نیمههای شب مشغول به ساخت موسیقی این اثربودند. درواقع میتوانم بگویم درساخت کلمه به کلمه ملودی این کار دنیایی از احساس بودند وحتی دربسیاری مواقع که مصرعهای آن را میخواندند و نتهایش را روی کاغذ مینوشتند اشک از چشمانش سرازیرمی شد و این نشان دهنده آن است که با تمام علاقه و عشق دل به کار میسپارند.با اطمینان میگویم مرحوم بابک بیات هنرمندی منحصر به فرد بودند.
بعد ازاستادان بزرگی چون بابک بیات، دیگر شرایط آهنگسازی در موسیقی پاپ همچون گذشته نیست. در واقع با کمبود آهنگساز مواجه هستیم و به ندرت کار ماندگاری شنیده میشود.
به نظر من آهنگسازان نسل امروز ما باید از امثال آهنگسازان بزرگی چون بابک بیات یا دیگر آهنگسازانی که خارج یا داخل ایران کار میکنند بویژه آهنگسازان دهه پنجاه درس بگیرند و تجربه آنها را سرلوحه کارخود قرار دهند. به اعتقاد من موسیقی پاپ چه دربخش ترانه سرایی و چه آهنگسازی یا خوانندگی در دهه پنجاه جا مانده است وهرقدر در سال های 70 تلاش کردیم این مسیر را ادامه بدهیم نگذاشتند یعنی قدرتی مانع ازپا گرفتن آن بود و با رفتن هنرمندان بزرگی چون بابک بیات این خلأ بیشتراحساس میشود. تقاضای من از این دوستان آهنگساز این است که از گذشته خود درس بگیرند و زندگی و کارهای این هنرمندان بزرگ را مرور کنند و به رمز و راز ماندگاری آثار آنها پی ببرند. متأسفانه برخی ازاین دوستان میخواهند به خودشان متکی باشند و تلاشی درآموختن وارتقای دانششان ندارند. نکته دیگر اینکه فضای موسیقی درکشور ما آلوده به سیاست و باند بازی شده و به نظرمن موسیقی درحال حاضر به دست دلالان و واسطه گرها است. تعدادی از آهنگسازان هم جو زده شدهاند و تنها بهدنبال این هستند که کاری بسازند و یک نفرآن را بخواند و پولی به دستشان برسد در غیر این صورت چه معنا دارد کسی با افتخار بگوید امسال 50 آهنگ ساختهام یا 100 ترانه گفتهام یا این تعداد کنسرت برگزار کرده ام! این اعداد و ارقام نشان دهنده آن است که در پشت این فعالیتها عشق، علاقه و همت و پشتکارواقعی نیست.
رمزموفقیت نسل دهه 50 که به آن اشاره داشتید چیست؟
نخست اینکه اکثریت قریب به اتفاق عاشق کارشان بودند، دوم همدلی و هم صدایی است. استاد بیات اشاره داشتند بسیاری از این هنرمندان بزرگ (آهنگساز، ترانه سرا، خواننده) برای ساخت یک اثر روزها و حتی هفتهها همخانه میشدند و با هم زندگی میکردند تا یک اثر خلق شود و به ذائقه شنیداری مردم توجه ویژه داشتند و تن به هر کاری نمیدادند اما متأسفانه درحال حاضر اینگونه نیست. ناگفته نماند آن زمان موسیقی ما وابسته به دولت نبود بلکه وابسته به مردم و خود هنر Art بود. درحال حاضر افرادی هستند که بدون آنکه سابقه فعالیت هنری داشته باشند با حضورشان در یک برنامه تلویزیونی مطرح میشوند و این نشان میدهد هیچ چیز سرجای خودش نیست. من مخالفتی با این فعالیتها ندارم؛ صحبت من این است که این فعالیتها باید اصولی و در راستای ارزشهای هنری باشد نه براساس باند بازی یا مسائل سیاسی.
شاید یکی دیگر از مشکلات موسیقی پاپ در حوزه آهنگسازی این باشد که خوانندگان به عرصه آهنگسازی وارد شدهاند. به هر حال ساخت یک موسیقی پاپ نیاز به تخصص و تجربه دارد اما متأسفانه برای کم کردن هزینهها این موضوع هم پا گرفته است.
اگر یک نفربه تنهایی بتواند همه کارها را انجام بدهد چندان بعید به نظر نمیرسد و این احتمال وجود دارد همه هنرها را در خود داشته باشد اما احتمال آن خیلی کم است و به نظر من کسانی که رو به چنین کارهایی آوردهاند چندان نشأت گرفته از استعدادهای درونیشان نیست بلکه میخواهند مسئولیت همه کارها را برعهده داشته باشند.البته چند سالی است آفت بدی به جان ترانه سرایان و آهنگسازان افتاده و تصورشان این است که شهرت درخوانندگی است و بیشتر این افراد تمایل به خواننده شدن دارند حال اینکه توانایی خواندن دارند یا خیر بحث دیگری است.
علاوه برمشکلات آهنگسازی درموسیقی پاپ ترانههایی هم که درقالب این نوع موسیقیها شنیده میشود محتوای چندانی ندارد درواقع پیامی برای مخاطب نخواهد داشت نظرشما در این باره چیست؟
برخی ازترانه سرایان اسیر جو حاکم برموسیقی هستند یعنی بهدنبال کارهایی میروند که فروش بالایی دارد. با یک تعریف درست از هنر باید بگوییم وظیفه هنرتشخیص و نشان دادن واقعیتهای جامعه است و بالطبع بیان کردن آن به زبان هنرمند Artist است. من نمیگویم ترانههای عاشقانه نخوانند اما همان ترانهها هم باید پیامی به مخاطب داشته باشد و آن ترانه از وجاهت و وزانت خاصی برخوردار باشد. هرچیزی را نمیتوان با عنوان کلام عاشقانه ارائه کرد عشق هم احترام و تقدس دارد.درکنار آن مسائل اجتماعی بسیاری درجامعه وجود دارد؛ چرا نباید در قالب شعر و ترانه این موضوعات عنوان شود! متأسفانه بسیاری ازهنرمندان ما محافظه کار شدهاند.
ارزیابی شما از شرایط این روزهای موسیقی پاپ چیست؟
آهنگسازان خوبی درکشورمان کم و بیش حضور دارند اما مشکل این افراد نداشتن خلاقیت است و برخی از این دوستان تمام تلاششان الگوبرداری ازکارهای دیگران است.در صورتی که استعدادهایی هم وجود دارد که اگر یک مقدار انرژی بگذارند و حوصله به خرج بدهند میتوانند کارهای خوبی ارائه کنند.
رادیو و تلویزیون در این باره چقدر نقش دارد؟
درهرکشوری رادیو وتلویزیون بهعنوان یک رسانه مهم نقش بسزایی دارد به شرط آنکه آن رسانه به معنای واقعی خودش رسانه ملی باشد که متأسفانه در کشور ما اینگونه نیست یعنی رسانهای که جدا از مسائل سیاسی و گروهی به همه میدان بدهد نه آنکه گزینشی عمل کنند وازافرادی دعوت شود به صرف اینکه آن افراد کسانی هستند که میتوانند بعدها از آن بهرهبرداری کنند. بیتردید یکی از دلایلی که در گذشتههای دور رسانه ملی مانع از پخش کارهایی از امثال من شدند این بود که ما هیچ گاه حاضر به انجام کارهای فرمایشی و سفارشی نبودیم و چون تحت فرمان آنها نبودیم ما را کنار گذاشتند. در حال حاضر رادیو و تلویزیون ما بهدنبال اشاعه موسیقی خوب و ارزشمند نیست بلکه تنها هدفش بهرهبرداری به نفع خود و جناح سیاسی است که مورد نظرش است تا بتواند به منافع و اهدافش برسد.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید
ارسال نظر