گشتی در اخبار فرهنگی نشان می‌دهد که در همین مهرماه 97 خبر‌ها و روایت‌های متعددی از دست‌کم 10 جایزه ادبی دولتی و خصوصی منتشر شده است. از سویی نتایج اولین مرحله داوری چهارمین دوره جایزه خصوصی شعر «احمد شاملو» اعلام شده، و از سوی دیگر، جایزه ادبی دفتر شعر جوان موسوم به قیصرامین‌پور هم نامزد‌هایش را معرفی کرده و از آن سو.... همین جایزه ادبی قیصر پس از سال‌ها متوقف بودن طی یکی – دو سال اخیر فعالیتش را مجدداً از سر گرفته است. همچنین جایزه خصوصی «واو»، رمان متفاوت سال را معرفی می‌کند و بلافاصله فراخوان پانزدهمین دوره این رقابت ادبی منتشر می‌شود. دست‌اندرکاران جوایز دولتی داستان و شعر انقلاب هم از ادغام این دو جایزه خبر دادند و اعلام کردند، این رویداد ادبی همزمان با هفته هنر Art انقلاب اسلامی در فروردین‌ماه سال 1398، برگزار خواهد شد و... اما نکته اینجاست که هیچ‌یک از این نام‌ها و نهاد‌های ادبی پر رنگ و لعاب و ده‌ها جایزه موضوعی دیگر با گستره‌های فعالیت محدود‌تر و... توجه جمع کثیری از مردم و حتی علاقه‌مندان به این حوزه‌ها را بر نمی‌انگیزد و ظاهراً داستان ِ پُر آب چشم جایزه‌های ادبی در ایران، از همین‌جا آغاز می‌شود؛ همه جایزه‌هایی که در ادوار مختلف این راه را آمدند هم‌این گونه بودند. جایزه «یلدا»، «جایزه هوشنگ گلشیری»، «جایزه نویسندگان و منتقدان مطبوعات»، «جایزه کارنامه» و... جایزه‌های ادبی مستقلی که با همت و حمایت بخش خصوصی کارشان را با سر و صدا آغاز کردند و چند سالی جد و جهد کردند و سرانجام یکی پس از دیگری رو به افول و خاموشی گذاشتند و از میان آن جایزه‌ها تنها، جایزه ادبی مهرگان به همت و مدیریت علیرضا زرگر توانسته است در این دو دهه کارش را ادامه دهد.

داریوش معمار ِ نویسنده و بنیانگذار ِ جایزه ادبی نیمایوشیج در پاسخ به گزارشگر ِ «ایران» درباره توان ِ اندک جایزه‌های ادبی در ایران و این که نمی‌توانند توجه جمع زیادی از مردم را جلب و با خود همراه کنند، گفت: «دلایل متعددی را می‌توان دراین باره برشمرد که بر این موضوع اثر دارند. نخست اینکه عُمر جوایز ادبی در ایران بسیار کوتاه است. از طرفی سرمایه مادی و اجتماعی و رسانه‌ای بزرگی در اختیار ندارند. یک جایزه ادبی برای تأثیر‌گذاری و تشویق مخاطب‌های خود برای خرید آثار برگزیده در رقابت‌هایش، ضرورت دارد که جایزه یا جوایزش واجد ارزش مادی قابل توجهی باشند. از طرفی دیگر، مهم است آن رویداد و نهاد ادبی پشتوانه اجتماعی بزرگی را پشت سر خود ببیند و همچنین از حمایت رسانه‌ای گسترده‌ای برخوردار باشد. متأسفانه جایزه‌های ادبی در ایران این ویژگی‌ها را در اختیار ندارند.»

معمار می‌افزاید: «بد‌تر از همه این‌ است که خیلی‌وقت‌ها برگزارکنندگان جایزه‌های ادبی فاقد شفافیت لازم و استراتژی‌ مشخص هستند و عملاً بدل به باند و محفلی می‌شوند برای اینکه از دوستان و همفکر‌های‌شان تجلیل و این عده را به اصطلاح ساپورت کنند.»

این فعال ادبی سال ِ 1388 نخستین دوره جایزه نیمایوشیج را بنیان گذاشت و تا پایان ِ دوره فعالیتش در سال 1391 سه دوره از این رقابت ادبی حوزه شعر را برگزار کرد، در آخرین دوره ضمن تجلیل ِ از سیمین ِ بهبهانی، جایزه این رقابت به محمد مختاری به عنوان شاعر برگزیده 20 سال ِ گذشته تعلق گرفت. اما جریان‌هایی بیرون از دستگاه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی قانونی عرصه فرهنگ این اقدام را تاب نیاوردند و با اعمال ِ فشار راه را بر ادامه فعالیت این رقابت ادبی بستند. سایه سنگین نگاه غیر فرهنگی و غیر ادبی بر سر جایزه‌های ادبی فقط بر این جایزه اثر نگذاشت، بلکه کم‌وبیش دیگر جایزه‌های ادبی مستقل هم در این دو دهه به انحاء مختلف با همین چالش و چالش‌هایی مشابه روبه‌رو بوده‌اند. فقدان ِ نهاد‌های ادبی با قدمت زیاد تأثیر مخربی بر فضای عمومی فرهنگ و ادبیات و کتابخوانی در ایران برجای گذاشته است؛ موضوعی که علی خدایی، نویسنده و داور و دبیر جوایز متعدد ادبی نیز بر آن تأکید می‌کند. این فعال فرهنگی بتازگی به عنوان دبیر نخستین دوره جایزه ادبی محمدعلی جمالزاده فعالیتش را آغاز کرده است؛ جایزه‌ای که در زمستان 1398 در بخش‌های داستان کوتاه و زندگی‌نگاره‌های اصفهان برگزار می‌شود.»

خدایی به گزارشگر «ایران» می‌گوید: «عُمر کوتاه این رویداد‌ها مانع شکل‌گیری بنیان‌ها و نهاد‌های قدیمی و پایدار می‌شود و عملاً فرصت کار اساسی و بلند‌مدت و ریشه‌دار و مؤثر از فعالان فرهنگی گرفته می‌شود. اگر نهاد‌های ادبی را به مثابه یک درخت در نظر بگیریم، هر‌چقدر ریشه درخت جایزه‌های ادبی عمیق‌تر باشد بی‌شک آن نهاد بر و بار بیشتری می‌دهد.» این عضو همکار جایزه ادبی هوشنگ گلشیری و داور رقابت‌های ادبی متعدد شاهد ناکامی و تعطیلی چندین و چند جایزه بوده است و از او می‌پرسم، به استمرار جایزه جمالزاده اُمیدوار هستید؟ او می‌گوید: «من هرگز ناامید نمی‌شوم و همواره ناملایمات را با امید و بردباری تحمل کردم و می‌کنم. الآن هم به‌رغم اینکه بار‌ها شاهد خزان جایزه‌های ادبی بودم، امیدم را از دست نمی‌دهم، تلاش می‌کنیم جایزه محمدعلی جمالزاده درختی باشد که ریشه در اعماق بزند و برگ و بار پرشمار دهد.»

ساختار، انسجام، استراتژی و شفافیت مؤلفه‌هایی هستند که شمار زیادی از جایزه‌های ادبی ایران اعم از دولتی و خصوصی از آن بی‌بهره‌اند و فقدان این مؤلفه‌ها راه را بر اعتبار و تأثیر‌گذاری این جایزه‌ها می‌بندد. موضعی که سعید طباطبایی نویسنده و فعال فرهنگی بر آن تأکید می‌کند. او که در بنیان‌گذاری و اجرای جایزه‌های ادبی «روزی و روزگاری»، «والس»، «محمود استاد محمد» و «صلح و دوستی» مشارکت جدی داشته است، به «ایران» می‌گوید:«از نیمه دهه 70 به این سو، در این 20 سال شمار زیادی رقابت‌های ادبی آمدند و رفتند و مگر دو – سه جایزه ادبی دیگر رقابت‌ها چندان تأثیر‌گذار نبودند و نقشی در معرفی و فروش آثار به مخاطب‌های هنر و ادبیات نداشتند. با نگاهی به جایزه‌های تأثیر‌گذار از آن جمله رقابت ادبی روزی و روزگاری می‌بینیم این رقابت ادبی، نهادی ساختارمند و شفاف است و مشارکت جمعی زیادی از چهره‌های سرشناس و تأثیر‌گذار هنر و ادبیات به عنوان اعضای هیأت امنا، هیأت مدیره، هیأت ژوری و... در سیاستگذاری و برگزاری آن جلب کرده بود. در جایزه‌های مهم بین‌المللی هم همین اتفاق در شکل‌ دقیق‌تری رخ می‌دهد. به اعتقاد من دلیل عدم تأثیر‌گذاری جوایز ادبی فقدان ساختار و انسجام و شفافیت است و آن‌ جایزه‌هایی هم که واجد این مؤلفه‌ها و ویژگی‌ها بودند به تیر غیب گرفتار شدند.»

حال باید منتظر ماند و دید این خزان جوایز ادبی متعدد اما کم اثر همچنان ادامه خواهد داشت یا با تغییر فصل به مسیر واقعی خود بازخواهد گشت؟خواندنی های رکنا را در اینستاگرام دنبال کنید

مهرداد رهسپار ِ کوشکی