اسطوره‌سازی در سینما از قیصر تا احمد متوسلیان

به گزارش رکنا، ساخت اسطوره در سینمای جهان، جزو کارآمدترین و وسوسه‌انگیزترین چالش‌های سینماگران است. رسانه‌ای مانند سینما با جذابیت‌های فراوانی که دارد، مهم‌ترین وسیله برای اسطوره‌سازی به شمار می‌رود. جایگاه رسانه‌ای مانند سینما برای رساندن مفاهیم اخلاقی و فرهنگی و معرفی اسطوره چنان مهم است که بدون شک هیچ رسانه‌ای قادر به رقابت با آن نیست و بدون اغراق، سینما بهترین و شاخص‌ترین رسانه برای ساخت اسطوره است.

ابر قهرمان‌ها یا همان اسطوره‌ها در دو حالت به سینما می‌آیند. در شکل اول، اسطوره‌ها بر اساس استراتژی‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و… توسط کارگردانان خلق می‌شوند و تبدیل به ابرشخصیتی می‌شوند که ارزش‌های نوین را پایه‌گذاری می‌کنند. اما در حالت دیگر، اسطوره‌ها در میان مردم و لابه‌لای تاریخ زندگی کرده‌اند و کارگردانان سراغ علت و چرایی اسطوره شدن آنها می‌روند.

در سینمای ایران، اسطوره به شکل اولیه آن به‌ندرت متولد می‌شود. شاید برای این گروه بتوانیم به فیلم‎های ساخته شده توسط مسعود کیمیایی یا آثاری که جمشید هاشم‌پور در دهه ۶۰ و ۷۰ در آنها بازی کرده‌، اشاره کنیم. پرداختن به شخصیت‎های مردانه و قهرمان‌محور که همواره جزو ویژگی‌های آثار مسعود کیمیایی بوده است، زمینه‌ساز ظهور قهرمان‌های بسیاری در سینمای ما بوده‌اند که از ماندگارترین آنها می‌توان به فیلم «قیصر» اشاره کرد. جمشید هاشم‌پور هم بازیگری بسیار چابک و قوی بود که معمولاً نقش قهرمان دوست‌داشتنی یا ضد قهرمان دوست‌داشتنی را بازی می‌کرد.

در ادامه گزارش ایرنا آمده است ، ابراهیم حاتمی‌کیا را می‌توان جزو آن دسته از کارگردانان نام برد که این دو بُعد اسطوره‌سازی در آثارش مشاهده می‌شود. او در «آژانس شیشه‌ای»، حاج کاظم را یک قهرمانی که قربانی شده معرفی می‎کند. البته کاراکتر «حیدر» در بادیگارد به‌نوعی تداعی کننده شخصیت‌های آرمانگراست و در «به وقت شام» یک اتفاق جالب را شاهد هستیم که آن هم مواجهه اسطوره، با اسطوره میان پدر و پسر است. اما در «چ» با جنسی از اسطوره مواجه شدیم که در جامعه مطرح، قابل لمس و حقیقی است. در فیلم «چ» شخصیت مصطفی چمران که مورد توجه عامه مردم، نخبگان و حتی روشنفکران است، در قالب یک فیلم سینمایی باز آفرینی شد. اسطوره‌سازی‌های حاتمی‌کیا چند لایه هستند و کاملاً صحیح و درست به‌عنوان الگوی اجتماعی معرفی می‌شوند. زیرا انسان موجودی است که بدون الگو نمی‌تواند زندگی کند، حتی اگر آن موجود زاییده ذهن خودش باشد.

قرعه ساخت زندگی جهان پهلوان تختی سرانجام به بهرام توکلی رسید. فیلم «غلامرضا تختی» زندگی یک اسطوره ورزشی را که برای تمام ایرانیان مهم است، روایت می‌کرد. اما به دلیل پایان‌بندی این اثر، بسیاری از منتقدان آن را ضد قهرمان و اسطوره دانستند.

اما از حاتمی‌کیا اگر عبور کنیم با محمدحسین مهدویان مواجه می‌شویم. کارگردان جوانی که آرام‌آرام ولی پیوسته در سینمای ایران با ساخت چند مستند رشد کرد و قهرمان‌هایی را برایمان زنده کرد که مصداق بیرونی و حقیقی دارند. او با ساخت فیلم «ایستاده در غبار» اسطوره تازه‌ای را به سینما معرفی می‌کند. انعکاس زندگی حاج احمد متوسلیان در «ایستاده در غبار» چنان مورد توجه سینماگران قرار گرفت که حتی جامعه روشنفکری سینما هم به ساخته وی توجه کرد. نشان دادن شخصیت حاج احمد متوسلیان بدون غلو و اضافه‌گویی، کلیشه مرسوم سینمای جنگ، باعث شد که نگاه و زاویه دید به آثار دفاع مقدسی تغییر پیدا کند.

شخصیت‌پردازی مناسب، تحقیقات فیلمساز از خانواده، دوستان و خاطرات جنگ احمد متوسلیان به همراه آن گریم و تصویر قابل قبول به یک‌باره مهدویان را قهرمان سینمای ایران و حاج احمد متوسلیان را اسطوره سینما کرد. باز آفرینی خوب، سیر تحول منطقی و روایت واقع‌گرایانه باعث شد که اسطوره نو و جدیدی وارد خانه سینمای ما شود. هنوز هم بسیاری از منتقدان بهترین فیلم مهدویان را «ایستاده در غبار» می‌دانند و معتقد هستند این ارائه قهرمان در سینما و سینمای جنگ نظیر نداشته است.

مسعود احمدی - روزنامه‌نگار

برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.