اکنون پیشانی ما به گلتاج پیروزی آراسته است/ و حربه‌های فرسوده‌مان به یادگار به دیوار آویخته./ شبیخون بی‌امانمان به دیدارهای شاد/ و لشکرنمایی‌های هول آورمان به رقصی موزون جای پرداخته است. این نمایشنامه به تازگی با ترجمه کم‌نظیر بلکه بی‌نظیر استاد عبدالله کوثری در نشر نی منتشر شده است و از زمان انتشار مورد استقبال علاقه‌مندان ادبیات نمایشی و خوانندگان آثار شکسپیر قرار گرفته است. نمایشنامه ریچارد سوم که در سال 3-1592 نوشته شده، از همان آغاز با استقبال فراوان علاقه‌مندان شکسپیر روبه‌رو شد و آن را در کنار هملت و رومئو و ژولیت و شاه‌لیر در شمار محبوب‌ترین آثار شکسپیر جای دادند.

ریچارد سوم داستان تراژیک به قدرت رسیدن شاه ریچارد سوم و سقوط Fall وی را به پرده می‌کشد. به روایت شکسپیر وی مردی بدقیافه، گوژپشت، حیله‌گر و خشن و برادر پادشاه وقت است که با خود عهد کرده به هرقیمتی شده صاحب تاج و تخت شود. در آن روزگار هم ادیبان مانند روزگار ما حرف‌های خود را از زبان دیگران می‌گفتند. شاید نمونه معروف این از زبان دیگران گفتن را در اجرای نمایش برای پدر هملت بیابیم. ریچارد سوم در ایام زندگی خود شکسپیر بر صحنه تئاتر رفت.

از قرن هفدهم تا امروز این نمایشنامه با برداشت‌های گوناگون، از کلاسیک محض گرفته تا مدرن، بر صحنه تئاتر اجرا شده. استقبال سینما Cinema نیز از این نمایشنامه می‌توان گفت در قیاس با سایر آثار شکسپیر، شاید بعد از هملت، بی‌نظیر بوده است.

این نمایشنامه داستان برآمدن و فروافتادن شاهی منفور را بازمی‌گوید. اما شکسپیر سیمای این مرد زشت‌صورت و زشت‌سیرت را چنان تصویر کرده که حضورش بر صحنه، همه‌ شخصیت‌های دیگر را به محاق می‌برد.

این هیولای بی‌شفقت که در راه رسیدن به تاج و تخت انگلستان از هیچ دروغ و خدعه و جنایتی رویگردان نیست، با هوشی اهریمنی و نگاهی ژرفکاو تا اعماق وجود قربانیانش نفوذ می‌کند و آز و شهوت این یک یا عقل سست‌پای دیگری را آماج خود

می‌گیرد.

از این روست که جملگی را به‌آسانی می‌فریبد و سرانجام به نابودی می‌کشاند. اما فزون‌خواهی و غرور بی‌حدش سرانجام او را نیز قرین رسوایی و تباهی می‌کند. صاحب نظران و منتقدان توافق دارند که قدرت کلام شکسپیر در نمایشنامه ریچارد سوم خاصه در تک گویی‌ها و نیز مهارت او در خلق سیمای هیولاوار اما پرجاذبه ریچارد این نمایشنامه را در شمار مهم‌ترین آثار شکسپیر قرار داده است.

در تراژدی‌ها سرنوشت شخصیت‌ها، خاصه قهرمان در بسیاری موارد پیشاپیش در اثر حکمی آسمانی یا نفرینی از زبان یکی از آدمیان رقم خورده و قهرمان در نهایت راهی را می‌رود که گویی برایش تعیین شده. آقای کوثری مقدمه مبسوطی هم در باب ترجمه اثر نوشته است. کوثری در سخن مترجم از چندوچون علاقه خود به شکسپیر و ترجمه آثار او می‌گوید که به چندین دهه پیش، یعنی زمانی برمی‌گردد که او دبیرستان می‌رفت و بنگاه ترجمه و نشر کتاب ترجمه آثاری از شکسپیر درآورده بود.

پیش از ترجمه آقای کوثری رضا براهنی و امیرعباس حیدری و میر شمس‌الدین ادیب سلطانی ریچارد سوم را ترجمه کرده بودند. از صداقت و صفای آقای کوثری همین بس که حق پیشگامی مترجمان پیش از خود را انکار نمی‌کند و هنگامی که با پرسش روبه‌رو می‌شود می‌گوید من در مواردی که براستی درمانده می‌شدم به ترجمه رضا براهنی و بخصوص ترجمه ادیب سلطانی رجوع می‌کردم اما فکر می‌کنم حق این اثر بزرگ که بیش از هرچیز به‌خاطر زبانش مرا مجذوب کرده، در آن دو ترجمه چنان که بایست گزارده نشده بود.

امروز هر دو ترجمه در دسترس است و خواننده می‌تواند به آنها رجوع کند.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید