این مطلب از گروه وب گردی است و تنها جنبه سرگرمی دارد.
این پیرزن ایرانی جهان را تکان داد / با دیدن این عکس ها دلتان می لرزد !
یکی از سریالهای ماندگار بچههای دهه پنجاه و شصت، قصههای مجید بود که رابطه میان مادربزرگ و نوه علاقه همه مردم ایران را به همراه داشت.
باز هم مهر آغاز شد و به فصل بازگشایی مدارس رسیدیم. یکی از سریالهای ماندگار بچههای دهه پنجاه و شصت، قصههای مجید بود. مینیسریالی که سال ۱۳۶۹ به تهیهکنندگی، کارگردانی و نویسندگی کیومرث پوراحمد بر پایه کتابی به همین نام از هوشنگ مرادی کرمانی که از شبکه یک پخش میشد.
خلاصه داستان
سریال روایتگر لحظاتی از زندگی نوجوانی به نام مجید و مادربزرگش (بی بی) است. در این سریال داستان های متعددی را برای مخاطبان به نمایش میگذارند که از آن جمله میتوان به ملخ دریایی، امتحان ورزش، زنگ انشاء، اردو و ... اشاره کرد.
بازیگران
پرویندخت یزدانیان در نقش بیبی، مهدی باقربیگی در نقش مجید و جهانبخش سلطانی در نقش ناظم مدرسه از بازیگران اصلی این سریال بودند.
نقد قصههای مجید؛ راز جاودانگی
محمد عنبرسوز در فیلمگردی مینویسد: «قصههای مجید» یکی از ماندگارترین مجموعههای تاریخ تلویزیون است که ظاهرش به یک سریال ویژه کودک و نوجوان شبیه بود؛ اما نهایتا به اثری تبدیل شد که نهتنها میتوانست مناسب تمام اقشار جامعه و گروههای سنی مختلف باشد، بلکه با دست یافتن به فرم بومی قدرتمندی که نمونهاش کمتر در آثار نمایشی ایرانی به چشم میخورد، به یک نماد مهم فرهنگی در تاریخ تلویزیون تبدیل شد.
کیومرث پوراحمد، اگرچه در سالهای اخیر بخاطر افول کیفیت آثارش همواره مورد شماتت و طعنه اهالی سینما واقع شده، اما اگر فقط همین یک اثر را هم در کارنامه داشت، باز هم نامش در تاریخ تلویزیون ماندگار میشد. خلق مجموعه موفق و ماندگار «قصههای مجید» که بخشی از کودکی بچههای متولد دهه شصت را به خود اختصاص داد، نیازمند یک فیلمساز کاربلد بود که از یک طرف به خوبی با ادبیات آشنا باشد و اصول اقتباس هنری را بشناسد؛ و از سوی دیگر، در فضای فرهنگی اصفهان که سریال در آن روایت میشد، نفس کشیده باشد و نسبت به ریزترین جزئیات فرهنگی آن منطقه جغرافیایی از کشورمان آگاهانه عمل کند.
داستانی پسری اهل اصفهان
پوراحمد که هر دو فاکتور مورد بحث را داشت، توانست یک مجموعه تلویزیونی درجه یک و ماندگار را بر پایه کتابی به همین نام که توسط هوشنگ مرادی کرمانی به رشته تحریر درآمده بود، جلوی دوربین ببرد. در واقع نخستین مرحله خلق «قصههای مجید» به اقتباس اصولی و باکیفیت فیلمنامه از مجموعه داستان مذکور برمیگشت که حاصل آشنایی پوراحمد با ادبیات و تسلطش به این حوزه در مقام یک فیلمساز دست به قلم بود. بیراه نخواهد بود اگر بگوییم که سریال «قصههای مجید» کتاب «قصههای مجید» را تعالی بخشیده و بدین ترتیب قصههای پسربچه اهل کرمان هوشنگ مرادی کرمانی، به واسطه خلاقیت کیومرث پوراحمد، در اتمسفر فرهنگی اصفهان فرم گرفته است.
اگرچه نگاه اول شخص مجموعه تلویزیونی «قصههای مجید» از کتاب میآید و دو عنصر رگههای طنز و نگاه پرسشگرانه و استعلایی مجید به پدیدههای اطرافش ریشه در خلاقیت نویسنده کتاب دارد؛ اما پوراحمد توانسته به خوبی بخشهایی از روایت کتاب را که به کار مدیوم تلویزیون میآیند، برجسته کند تا فضایی پیش روی مخاطب قرار گیرد که تماشای یک سریال ساده کمخرج به اثری ماندگار در تاریخ مبدل گردد.
اقتباس درخشان فیلمنامه «قصههای مجید» به درستی نکات مورد نظر کارگردان را کمرنگ یا پررنگ میکند تا متن سریال از دریچه ذهن پوراحمد عبور کند و رنگ و بوی نگاه فیلمساز را به خود بگیرد. نگاه انتقادی و کاوشگرانه کاراکتر مجید که در سرتاسر سریال به چشم میآید، جذابترین بخش قصه است که کارگردان به درستی گرههایش را بر آن استوار میکند و با کاشتن دقیق دوربین در نقاط درست، موفق میشود نگاه مجید را با مخاطب به اشتراک بگذارد.
نابازیگران حرفهای
بخش دوم اثرگذاری پوراحمد به عنوان خالق اصلی مجموعه «قصههای مجید»، به کیفیت اجرایی این مجموعه بازمیگردد. کارگردان «قصههای مجید» موفق میشود که به بهترین شکل ممکن از نابازیگرانش بازی بگیرد و زمینهای فراهم میآورد تا مادر خودش و یک نوجوان بومی جوری با هم خو بگیرند که انگار واقعا مادربزرگ و نوه هستند. هدایت پرظرافت و باحوصله مهدی باقربیگی، بازیگر نوجوان اصفهانی که با ایفای نقش مجید در یادها ماندگار شد، در همراهی نزدیکش با پرویندخت یزدانیان در نقش بیبی، پیرزنی که کاملا حضور دوربین را به هیچ میگرفت و با بیاعتنایی جذابی در اوج آرامش به ایفای نقش میپرداخت، جلوه قابل ملاحظهای به این مجموعه بخشید.
انتخاب مهدی باقربیگی برای ایفای نقش کاراکتری که تقریبا در تمام سکانسهای مجموعه حاضر بود، از موفقترین تصمیمات پوراحمد در دوران حرفهای اوست؛ باقربیگی با کیفیتی متمایز و دلنشین، یک نوجوان سروزباندار محسوب میشد که هم تسلط حیرتانگیزی در ادای دیالوگها از خود نشان میداد و هم در بیان جملات با لهجه اصفهانی حد تعادل را نگه میداشت.
قصهای برخواسته از هویت ایرانی
بالطبع وقتی یک اثر تلویزیونی تا این حد محبوب میشود، عناصر منفی و ضعیف زیادی در آن وجود ندارند؛ اما احتمالا مهمترین نقطه قوت «قصههای مجید» فرم بومی آن است. مقصود از بومی بودن، صرفا استفاده از لوکیشن خانه قدیمی یا صحبت کردن بازیگران به لهجه اصفهانی نیست؛ بلکه مجموعه «قصههای مجید» هم در عرصه محتوا و هم در شیوه هدایت دوربین اثری کاملا ایرانی است که این اصالت از نگرش هنری و تجربه زیسته پوراحمد ناشی شده.
در واقع، همگرایی قابل ملاحظه عناصر مختلف هنری و فنی در «قصههای مجید»، انسجام ویژهای به این اثر بخشیدهاند و هیچ کدام از مولفههای این سریال خارج از مسیر مورد نظر کارگردان برای تحقق هدف اصلی پروژه حرکت نمیکنند؛ هرچند موسیقی ناصر چشمآذر در بین عناصر هنری این سریال، بیشتر از بقیه مولفههای هنری «قصههای مجید»، در ذهن مخاطبان باقی مانده است.
ارسال نظر