عکس همسر ابتهاج / نحوه آشنایی و ازدواج آلما معروف به سایه + عکس جوانی
بیوگرافی آلما مایکیال همسر هوشنگ ابتهاج را در ادامه بخوانید.
به گزارش رکنا، آلما مایکیال شاعر ارمنی تبار، متولد ۲۲ فروردین ۱۳۱۱ در رشت ، همسر هوشنگ ابتهاج بود که در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰ متاسفانه دارفانی را وداع گفت. مراسم تشییع و خاکسپاری همسر استاد هوشنگ ابتهاج متعاقبا اعلام می شود.
بیوگرافی آلما مایکیال
آلما مایکیال در ۲۲ فروردین ۱۳۱۱ در بندر انزلی زاده شد و در رشت و اصفهان و تهران بزرگ شد و تحصیل کرد. پدرش، آرام از ارمنیان رشت و مادرش، واروارا پتروونا روس بود. او جز برادری ناتنی، یک خواهر بزرگتر با نام ایرما (زاده ۱۳۰۷) داشت.
آرام مایکیال، حسابدار شرکت کامساکس، پیمانکار طرح احداث خط راهآهن سراسری بود و ناگزیر به سفرهای گوناگون میرفت. واروارا برای همراهی با همسرش، دو دخترشان را چند سالی به مدرسه شبانهروزی کاتولیکهای اصفهان سپرد…
پس از چند سال خانواده مایکیال به تهران آمد و آلما توانست از دبیرستان نوربخش مدرک دیپلم بگیرد. سایه هنگام تحصیل در دبیرستان تمدن، آلما را در ۱۴ سالگی بهعنوان دوستِ یکی از همشاگردیهایش دیده بود اما از سال ۱۳۳۲ با او آشنایی نزدیک یافت و سرانجام پس از پنج سال، با وی پیمان زناشویی بست.»
ماجرای ازدواج و آشنایی
بانو آلما مایکیال در سال ۱۳۳۷ با استاد ابتهاج شاعر ایرانی که با تخلص سایه اشعارش را منتشر می کند ازدواج کرد و حاصل ازدواج هوشنگ ابتهاج و آلما مایکیال چهار فرزند به نامهای یلدا «۱۳۳۸»، کیوان «۱۳۳۹»، آسیا «۱۳۴۰»، و کاوه «۱۳۴۱» است.
درگذشت همسر هوشنگ ابتهاج
هوشنگ ابتهاج درباره نحوه آشنایی و ازدواجش با آلما گفته: میدونید من چطوری زن گرفتم؟ روز نهم مهر ۱۳۳۷ در میدان فوزیه، اون خیابونی که سمت جنوب میره، تو بالاخونه یه محضر قراضهای که وقتی داشتیم از پلهها بالا میرفتیم میترسیدم که پلهها خراب بشه. ۲۷۰ تومن خرج عروسی ما شد؛ یعنی من پولو به محضریه دادم و بعد شوهر خواهرم که به عنوان شاهد همراه ما بود، دید که خیلی خشک و خالی شده، رفت یه جعبه شیرینی خرید و به محضریها داد. بعد من دست آلما رو گرفتم و رفتیم خونه.
خبر فوت و درگذشت بانو آلما مایکیال شاعر ارمنی تبار و همسر هوشنگ ابتهاج توسط دخترشان یلدا رسانه ای شد که در ۱۸ اسفند ۱۴۰۰ درگذشت.
یلدا ابتهاج، دختر هوشنگ ابتهاج و زندهیاد آلما مایکیال، با انتشار عکسی از مادرش در صفحه اینستاگرامِ خود نوشت: «مادرم برای بهارِ در راه صبر نکرد و رفت…»
ارسال نظر