ناگفته های مجری ایرانی که دلتان را می لرزاند ! / مجری دیدنیها از نادیدنی ها گفت !

جلال مقامی زادهٔ ۲ مرداد 1320 دوبلور، گوینده، مدیر دوبلاژ و بازیگر ایرانی است. جلال مقامی به دلیل اجرای برنامهٔ دیدنی‌ها نیز شهرت دارد. جلال مقامی با دوبلهٔ منحصربه‌فرد خود در سریال لبهٔ تاریکی یکی از شاهکارهای خود را رقم زده است. جلال مقامی فعالیت هنری را از سنین نوجوانی با بازی در تئاتر شروع کرد و سپس به تشویق حیدر صارمی از سال ۱۳۳۷ وارد عرصهٔ دوبلاژ شد.جلال مقامی از سال ۱۳۴۴ در فیلم‌های سینمایی به ایفای نقش پرداخت و مدیریت دوبلاژ را از سال ۱۳۴۵ آغاز کرد.

جلال مقامی برای دهه شصتی ها خاطراتی فراتر از دوبله «رابرت ردفورد»، «داستین هافمن»، «عمر شریف» و «مایکل کین» به یادگار گذاشته است. مقامی با اجرای برنامه تلویزیونی «دیدنی ها» از سال ۶۲ به مدت ۱۲ سال در روزهای جنگ و پس از آن، در قاب کوچک تلویزیون های سیاه و سفید و بعضا رنگی چهره متفاوتی از خود و رسانه ملی آن سال ها به نمایش گذاشت.

جلال-مقامی

 

او یکشنبه ها با ظاهری موقر و آراسته و بیانی شیوا و آرام از قاب شبکه 2 همراه مردم می شد تا در شب هایی که خانواده های ایرانی، عزیزی را برای دفاع از مرزهای وطن شان راهی جبهه های جنگ کرده بودند با نشان دادن تصاویری از طبیعت جذاب و اتفاقات جالبی که در ایران و جهان می گذشت به بینندگانش این نوید را بدهد که دنیای اطراف مان چیزهای متنوع تری هم برای تماشا دارد.

اما جلال مقامی این روزها حال و روز خوشی ندارد...

احسان ناظم بکایی، روزنامه‌ نگار در اینستاگرام خود از ملاقات با این اسطوره دوبله ایران نوشته است: 

امروز، جلال مقامی هشتادویک ساله می‌شود. چند روز قبل به دیدنش در مهرشهر کرج رفتم. دقایقی قبل از رسیدن حسین قرایی، مدیرکل روابط عمومی صداوسیما آنجا بودم. بیماری و کهولت تاثیری در صدای رسا و هوشمندی‌اش نداشت.

photo_2022-07-24_18-43-31

 

مقامی حرفی ‌زد که دلم را به درد آورد. «از غذایم می‌زنم تا دارو بخرم! گیج شده‌ام! مگر قرار است چقدر عمر کنم؟ شاید، هفت، هشت ماه دیگر رفته باشم. نباید اینقدر دستم تنگ باشد که آبروی هشتاد ساله‌ام برود.» متوجه شد ناراحت شده ام. فضا را عوض کرد. «اینها را برای جلب ترحم نگفتم! من اگر می‌توانستم کار کنم، محتاج نمی‌شدم! پیشنهاد برای دوبله دارم ولی خودم می‌دانم، نمی‌توانم. چرا کاری کنم که آبرویم برود. شاید صدایم به نقشی بخورد ولی مثل قدیم بر تارهای صوتی‌ام تسلط ندارم و شاید در حس نقش کوتاهی کنم. کاش مسئولان فرهنگی حواس‌شان به ما باشد تا شب، آشفته نخوابیم اما امیدم به خداست.»

از خانه که بیرون آمدم. بی‌اختیار چشمم به سمت پنجره‌های خانه‌ای چرخید که منزل یکی از استادان بزرگ صدای‌ایران است.

منبع: راه برترین ها