شیرینیِ تلخ «دارکوب»
رکنا: فیلم سینمایی «دارکوب» به کارگردانی آقای بهروز شعیبی و تهیهکنندگی آقای سیدمحمودرضوی در سینماهای کشور در حال اکران است. دارکوب با اینکه موضعی ملتهب دارد با استقبال مخاطبان مواجه شده است.
دارکوب در جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و توانست با استقبال قابل توجه مردم و منتقدان همراه شود. این فیلم در جشنواره سیوششم در چند بخش نامزد شد و البته جوایزی هم برد. دارکوب فیلمی جسورانه است که با اشاره به موضوع ملتهب اعتیاد زنان حواشی زیادی در پی داشت. این فیلم با توجه به ترکیب بازیگران، کارگردان کاربلد و همچنین درخشش در جشنواره فجر سال گذشته، یکی از مهمترین فیلمهای درحال اکران است و به نحوی موضوعی را روایت میکند که کمتر در سینمای ایران به آن اشاره شده است.
آقای دکتر حسن خجسته یکی از مدیران با تجربه فرهنگی کشور، دانشیار دانشکده صداوسیما و از اعضای هیات داوران جشنواره فیلم فجر سال گذشته است. با ایشان درباره مسائل دارکوب گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
با توجه به حضور شما بهعنوان یکی از داوران جشنواره فجر، آیا دارکوب را یک فیلم سیاهنما میدانید؟
در ابتدا میخواهم جدای از فیلم دارکوب صحبت کنم. مشکلی عمومی در حوزه محتوایی سینما و تلویزیون داریم. البته این مشکل به اشخاص برنمیگردد و دلیلی تاریخی دارد. مبنای تولیدات این جنس از رسانه، تضاد و تعارض اجتماعی است. در آثار نمایشی درگیری مهم است چون منجر به درگیری مخاطب میشود. اما اگر مبنای یک اثر تضاد و تعارض اجتماعی باشد مساله دیگری است. در طول این 40سال بعضا به مسائل و درگیریهای آدمها اشاره میشود به گونهای که آنها در حال فروپاشی هستند. این محصول یک شخص نیست و احتمالا در طول تولید این اتفاق افتاده است. نویسنده یک فیلم باتوجه به محیط و شرایط، به تحلیلی میرسد که آن را در فیلمنامه میآورد. البته ممکن است خروجی نهایی قدری با واقعیت فاصله داشته باشد.
با تعریف شما دارکوب فضایی واقعی دارد؟
دارکوب در فضای عمومی تولید شده اما ویژگیهایی دارد که نباید فراموش شود. دارکوب مقابله و تقابل دوزن دریک امر بسیار مهم است. من گاهی به یاد قضاوت معروف حضرت علی؟ع؟ میافتم؛ اتفاقی که دو زن مدعی مادر بودن یک بچه بودند و نهایتا زنی که از بچه گذشت، مادر بود. این به نظرم خیلی با ارزش است و نشاندهنده جایگاه مادری است که همه آرزوهایش را بهخاطر آینده فرزندش کنار میگذارد. قدرت مادری باعث میشود از مسائل زیادی بگذرد. متاسفانه این مورد در نقدهاوتحلیلها کمتردیده شد. شاید بهدلیل اعتیاد مادر و تلخی فضایش این اتفاق افتاد و نادیده گرفته شد. محیط تلخی که شاید عمومیت نداشته باشد ولی وجود دارد.
بههرحال سینماگر برای بازنمایی فضا، محکوم به نمایش شرایط و مشکلات است!
اگر از حقیقت بگذریم به واقعیت میرسیم. رسانه واقعیت را بازنمایی میکند. طبیعتا رسانه نمیتواند عینا آن واقعیت را بازنمایی کند. برای بازنمایی ناچار است اوج گرفتاری را نشان دهد. مساله بعدی درکی است که مخاطب از آن واقعیت به دست میآورد. واقعیت، بازنمایی و درک سه مرحله مهم دراین پروسه هستند. غالبا اختلاف نظر در بازنمایی و درک است. برخی ممکن است درکشان متفاوت باشد. ممکن است درک شخصی این باشد که دارکوب نهایتا مخاطب را هدایت میکند به خوبی. البته ممکن است برخی درک دیگری داشته باشند.
درک شما از بازنمایی این فیلم چیست؟
به نظر من دارکوب از فیلمهای قابل توجه است. البته شاید نظرم درباره شدت بازنماییاش در حوزه عمومی مطلق نباشد. اما بههرحال این فیلم از این مسیر رفته تا قهرمانش را نشان دهد. اتفاقا اختلاف از اینجاست که در درک بازنمایی این فیلم دو دیدگاه وجود دارد. یک دیدگاه نگاه تلخی دارد. دیدگاه دیگر معتقد است تلخ است اما به شیرینی و امید منجر میشود. وقتی زن از آن محیط مسالهدار جدا میشود و حتی بهخاطر آینده فرزندش از آن هم میگذرد، این شیرینی انتهایی است که باعث دیدگاه دوم میشود؛ هرچند شاید میشد دوره انتهایی فیلم را قوت بیشتری داد. اما در مجموع از فیلمهایی است که بسیار اثرگذار خواهد بود.
بازیها براساس مضمون فیلم، باورپذیر بود؟
بالاخره بهجز نقش مکمل مرد، یکی از بازیگران سیمرغ بهترین نقش زن را دریافت کرد و این را میگویم که تقریبا تمام اعضای هیات داوران نسبت به این انتخاب اجماع داشتند. کارگردانی فیلم هم یکی از تجربیات متفاوت آقای شعیبی است.
مدیریت سینمایی کشور ارادهای برای حمایت از فیلمهای اجتماعی مثل دارکوب دارد؟
اینها بحثهای مدیریتی سازمان سینمایی است که آنها باید پاسخ دهند. البته اگر عملی باشد حتما حمایت میکنند.
اگر مدیر رسانه ملی بودید از دارکوب حمایت میکردید؟!
آن روز تصمیم میگرفتم! طبیعتا یک مدیر بر حسب شرایط تصمیم میگیرد. اما آنچه مشخص است این است که ما باید از سینمای داخلی حمایت کنیم. البته نقد هم بکنیم تا کمک کنیم به آنهایی که میخواهند سینما را به جلو ببرند. درحوزه تولید فیلم و سریال، فیلمسازان دوست دارند رو به جلو باشند. وقتی فارغ از درگیریهای غیرهنری، نقد درستی نمیکنیم سینما آسیب میبیند.
بهعنوان یک کارشناس ارشد فرهنگی، بهدغدغه این فیلم چه نمرهای میدهید؟
باید دید که دغدغه اول ما چه موضوعی است. بعضی اوقات مسائلی به ظاهر ساده هستند که میتوانند اولویت ما باشند. برای مثال اخلاق در روابط اجتماعی از این دست مسائل است. ساختار ما به گونهایست که گاهی به هم بیاخلاقی میکنیم. مثلا در ترافیک نوع رانندگیمان جوری است که همدیگر را تحت فشار قرار میدهیم. همین نوع رانندگی مارا به سمت بیاخلاقی سوق میدهد. مبنای خیلی از بیاخلاقیهای اجتماعی همین مساله رفتار ما درترافیک است. اگرچه این موارد ریز است اما درلایههای مختلف اجتماعی تاثیر دارد. همین منجر به یک تصور منفی از مردم میشود. اگر یک خارجی به ایران بیاید برمبنای نوع رانندگی تصویری نسبت به ما پیدا میکند. فرض کنید به کشور دیگری میرود و اتفاقا مردم آنجا به خوبی مردم ما نیستند اما به صرف رانندگی خوبشان، تصور مثبتی نسبت به آنها پیدا میکند. در جشنوارهای که گذشت فیلمهای قابل توجه مختلفی داشتیم که دارکوب یکی از آنها بود.
ارسال نظر