نیت صد و چند ساله عزت سینمای ایران/ "آقای بازیگر" لقبی که ماندگار و تثبیت شد

این که به کارنامه آقای انتظامی بنگریم، برای درک ارزش او و میراثش کافی نخواهد بود. باید اندکی از مناسبات پشت پرده و پیشنهادهای انبوه به ایشان از اوایل دهه ١٣۵٠ تا همین اواخر دهه ١٣٨٠ باخبر باشید تا همچون نگارنده بدانید چه حجمی از اعتبار او، به کارهایی است که حاضر به قبول شان نشده. درس بزرگ و بنیادینی است که می گویند هنرمند Artist فقط با انجام کار سطح بالا، ماندگار نمی شود: بلکه با پرهیز از انجام کار دست پایین، جایگاه خود را نگه می دارد. این درس، مثالی برتر از ایشان ندارد. عبارت «آقای بازیگر» که در آغاز نام انتخابی هوشنگ گلمکانی برای کتابی متمرکز بر دوران بازیگری ایشان بود و بعدها بدون ذکر منبع تکرار و تثبیت شد، همچنان و با تمامی حسادت هایی که دیده و شنیده ایم، برازنده آقای انتظامی است و این به میزان دغدغه ای که برای کار درست کردن و کار نادرست نکردن داشته، ربط مستقیم دارد. این یک مثال، کافی و گویا خواهد بود: زمانی پیشنهاد آقای مسعود کیمیایی برای بازی به نقش رضا معروفی در فیلم «حکم»، آقای انتظامی با آن همه سابقه متعالی، از بیم آنکه نقشش خوب از آب در نیاید، گوسفندی نذر کرد. چون از فیلمنامه و اقوال شفاهی خود آقای کیمیایی دانسته بود که باید در فیلم سلاح به دست گیرد و همواره حس می کرد بابت دست و پای کوچکش، ممکن است به دست گرفتن سلاح بر قامت او ننشیند! تصورش را بکنید، آقای انتظامی به عنوان نمونه مثالی اقتدار و کاریزما در تاریخ درام ما که از جمله در «صادق کرده» (ناصر تقوایی، ١٣۵١) نیز نقش سرگروهبان داشت و مدام تفنگ به دستش بود، هنوز دلواپس ناهمگونی فیزیک خود با حمل سلاح است و از آن طرف، نوآمده ها می پندارند هر نقشی بدون توجه به ویژگی های صوری و ظاهری، تنها با تکیه بر استعداد (شما بخوانید با تکیه بر ادعا) درست در می آید!

نایاب شدن آن دغدغه مندی و حفظ عزت هنر Art نزد نوآمدگان است که موجب می شود بار دیگر عبور آقای انتظامی از صد سالگی و شکستن رکورد کنونی کرک داگلاس را اصلا برای خودمان آرزو کنیم. تبریک تولد ایشان، ورای هر زادروز متعارف دیگر است. مبارک دانستن شور انسانی بقا و بقای باعزت است.