محمدرضا گلزار و روایت گل درشت از افسردگی و ناامیدی!

این فیلم با توجه به حضور بازیگران مطرحی همچون "رضا کیانیان"، "محمدرضا گلزار"، سحر دولتشاهی، صابر ابر، رویا نونهالی، رضا بهبودی، بهناز جعفری و احمد ساعتچیان از گزینه های صاحب شانس در گیشه محسوب می شود اما تاکنون نتوانسته اقبال چندانی را از سوی مخاطبان جذب کند.

همزمانی اکران فیلم "دلم میخواد" با پخش بازی‌های جام جهانی و در ادامه پخش برخی بازی‌های ایران در سینماها می تواند یکی از دلایل افت فروش این فیلم در سینماهای ایران باشد اما این دلیل خوبی برای فروش کم 240 میلیون تومانی اثر نیست.

فیلم جدید بهمن فرمان آرا نتوانسته اقبال مخاطبان را داشته باشد. این فیلم همچون آثار قبلی این کارگردان بیش از آنکه به دنبال ارائه مجموعه کاملی از عناصر سینمایی باشد، بیشتر معترض است و این اعتراض را با دم دستی‌ترین راههای ممکن بیان می کند.

دلم می خواد

فرمان آرا باز هم جامعه را دچار افسردگی دیده و تلاش می کند آن را کمی با اغراق چند برابر کند. اغراقی که در اکثریت مواقع فیلم بیرون زده و مخاطب را درگیر شعارزدگی در لفافه ادبیات و شعر می کند. فرمان آرا باز هم در این فیلم ادبیات خود را حفظ می کند اما انگار این ادبیات دیگر مثل فیلم "خانه ای روی آب" کاربرد ندارد.

این فیلم داستان زندگی نویسنده ای به نام بهرام فرزانه را روایت می کند که مدتهاست نمی تواند داستان بنویسد. وی ناگهان بر اثر یک تصادف Crash اتومبیل، آهنگی در ذهنش تکرار می شود که بهرام فرزانه را به رقص می آورد. همین اتفاق شوق نوشتن را در او بر می انگیزد. ولی این همه ماجرا نیست.

دلم می خواد

دلم می خواد فیلمی در مورد مشکلات و معضلات اجتماعی است. البته این اثر نمی خواهد مشکلی را حل کند که البته وظیفه فیلمساز هم نیست اما در نقطه مقابل به متلک پراکنی های کودکانه و تکراری از جنس فیلم های قبلی فرمان آرا می پردازد.

بازیگران این اثر تمامی سعی خود را در جهت رسیدن به خواسته فیلمنامه و کارگردان انجام داده اند اما واقعیت امر آن است که فیلمنامه به سمتی می رود که این شخصیت ها نه واقعی و ملموس می شوند و نه به دنیای خیال پناه می بردند. این کاراکترها پا در هوا مانده و خودشان هم نمی دانند در فیلم به دنبال چه چیز می گردند.

دلم می خواد

ایده اولیه فیلم دلم می خواد به شدت نزدیک به رمان کوری نوشته ژوزه ساراماگو است ولی این بار فیلمنامه نویس که ایده را از فرمان آرا دریافت کرده می کوشد در قالب های محدود سینمای فرمان آرا فیلمنامه را پیش ببرد. اتفاقی که هم فیلمنامه نویس و هم بازیگران را بی یال و کوپال کرده است. با این وجود نوشته امید سهرابی با توجه به این مشلات قابل تقدیر است.

حال باید دید فیلم فرمان آرا که می توان گفت در بدترین زمان ممکن اکران شده می تواند از قعر جدول فروش سینمای ایران فاصله بگیرد و همچون آثار قبلی وی به موفقیت برسد یا نه.