بتمن و سوپر من چگونه وارد سینما شدند؟

صنعت سینما Cinema در طول بیش از یک قرن از عمر خود، فراز و نشیب های زیادی را پشت سر گذاشته است. در دوره های گوناگون آثار سینمایی با تاثیر از شرایط زمانه، همواره بازتابی از آمال و آرزوهای جوامع مختلف بوده است. در حقیقت بسیاری از بزنگاه های تاریخ معاصر جهان را می توان با مرور فیلم های سینمایی یک صد سال اخیر از منظر روانکاوی و جامعه شناسی تحلیل کرد. در این نظریه، بازیگران واسط ضمیر ناخودآگاه تماشاچیانی هستند که در سالن های تاریک سینما تجربه های نیمه تمام و بعضا دست نیافتنی زندگی شخصی خود را را در قالب قهرمانان سینمایی فرافکنی می کنند. از همین‌رو در ادوار گوناگون، ژانرهای سینمایی مختلفی بیش از پیش مورد توجه قرار می گیرد؛ گاه قهرمانان عاشق پیشه محبوب تماشاچیان هستند و گاه گانگسترهای هفت تیرکش. بعضی وقت ها رشادت سربازان فیلم های جنگی عزت نفس می بخشند و گاهی آن شخصیت مرموز و ساکت فیلم های نوآر.

در این بین اما ژانری وجود دارد که در آن توانایی قهرمان فیلم از حد نوع بشر فراتر می رود. شخصیت هایی مجهز به سلاح هایی شگفت انگیز که جور ما آدم معمولی ها را به دوش می کشند و یک تنه به جنگ هر آن چه بدی هست می روند؛ آنها ابرقهرمان هستند!

 

مورد شگفت‌انگیز فرا انسان ها

واژه «ابرقهرمان» در اواخر دهه ۱۰ میلادی به ادبیات جهان وارد شد. شخصیت هایی چون رابین هود که افسانه هایش چندین قرن سینه به سینه و شفاهی نقل شد و یا زورو که اولین بار در ۱۹۱۹ پدید آمد از اولین قهرمانان غیرعادی جهان بودند، اما شکوفایی این ژانر تازه از راه رسیده، یکی دو دهه جلوتر و همزمان با آغاز عصر طلایی کتاب های کمیک استریپ در آمریکا رخ داد. گویا تنها این شخصیت های غیر عادی می توانستند مرهم دردهای مردم خسته از جنگ خانماسوز جهانی باشند. کمی بعدتر این ابرقهرمانان راه خود را از لا به لای صفحات کتاب ها به پرده های سینما کج کردند تا عصر جدیدی از فیلمسازی در تاریخ سینما آغاز شود.

این نقطه آغاز مرور تاریخچه استودیویی است که عمر چندانی در میان هم سلفان باقدمت خود ندارد اما بیش از هر کمپانی دیگری در جهان به این قهرمانان جان داده است؛ کمپانی مارول استودیو Marvel Studios!

 

مارول؛ کارخانه تولید قهرمان

آغاز این کند و کاو تاریخی چندان ربطی به سینما ندارد چراکه باید به دهه ها قبل و به یک انتشاراتی کوچک در شهر نیویورک بازگردیم.

مارتین گودمن Martin Goodman بزرگترین فرزند خانواده ای ۱۵ نفره و از پدر و مادری روسی تبار بود که به آمریکا مهاجرت کرده بودند. او از همان جوانی با عناوین مختلف در انتشاراتی های گوناگون مشغول بود تا عاقبت انتشارات خود به نام تایملی Timely را بنا نهاد. در اواخر دهه ۳۰ و با رونق ژانر کمیک استریپ، گودمن به فکر چاپ محصولاتی از این دست افتاد. او در سال ۱۹۳۹ و در نخستین شماره مجله «مارول کمیک» از اولین ابرقهرمان خود به نام مرد آتشی Human Torch رونمایی کرد. مرد آتشی روباتی بود که ظاهری انسانی داشت و توسط دانشمندی به نام هورتون ساخته شده بود. سلاح او آتشی بود که می توانست به دور خود ایجاد کند.

اولین ظهور مرد آتشی در قالب هیولایی علمی-تخیلی بود، اما قابلیت هایش او را به سرعت به ابرقهرمانی در پوشش افسر پلیس Police نیویورک تبدیل کرد. مرد آتشی همان شخصیتی است که با کمی تغییر در دهه های مختلف در قالب گروه «چهار شگفت انگیز» در سینما و تلویزیون ظاهر شده است.

مرد آتشی یک موفقیت تمام عیار بود و نخستین نسخه مارول کمیک به سرعت بیش از ۸۰ هزار نسخه فروخت. گودمن به سرعت دست به کار شد و دومین شماره را آماده چاپ کرد. «مارول کمیک» این بار رکورد فروش خیره‌کننده ۹۰۰ هزار نسخه را شکست.

این موفقیت خارق العاده باعث ارتقای ارزش «مارول کمیک» شد و تشکیلات اداری و هیات تحریره آن از دیگر محصولات تایملی مستقل شد. «مارول کمیک» آماده بود تا در شماره بعدی خود یکی از مهم ترین نمادهای فرهنگی آمریکا را بیافریند.

 

کاپیتانی برای همه فصول

کاپیتان آمریکا Captain America سومین ابرقهرمانی بود که روی جلد مارول کمیک ظاهر شد؛ سربازی میهن پرست که توسط دو کارتونیست به نام های جو سیمون Joe Simon و جک کربی Jack Kirby خلق شد و وظیفه داشت با نیروهای متحدان در جنگ جهانی دوم مبارزه کند.

کاپیتان آمریکا در واقع شخصیتِ ثانویه جوانی معمولی به نام استیو Steve Rogers است که با تزریق سرمی خاص آزمایش های سری دولت آمریکا، از مرزهای توانایی معمول انسان عبور می کند. شخصیت کاپیتان آمریکا با آن پوشش خاص خود – که سراسر از موتیف های پرچم آمریکا تشکیل شده است – یکی از محبوب ترین ابرقهرمانان آمریکایی ها در دوره جنگ جهانی دوم بود؛ قهرمانی مجهز به زره ای نفوذناپذیر که همزمان سلاح او هم به شمار می رود.

 

جو سیمون طراح اولیه این ابرقهرمان در کتاب خاطراتش نقل کرده است: «وقتی اسکیس اولیه را زدم پایین آن نوشتم آمریکایی فوق العاده – Super American، اما این عنوان راضی کننده ای نبود. از بس دور و بر ما پر از «فوق العاده» بود. ولی کاپیتان های زیادی در دنیای کمیک وجود نداشت.»

نسخه سوم «مارول کمیک» با نقش آفرینی «کاپیتان آمریکا» درست یک سال قبل از حمله ژاپنی ها به بندر پرل هاربور منتشر شد. با وجود آن که در آن زمان ایالت متحده آمریکا هنوز رسما به جنگ وارد نشده بود اما بیشتر از یک سال بود که آتش جنگ در جهان زبانه می کشید.

انشار این نسخه واکنش های متضاد فراوانی برانگیخت و نامه های تهدیدآمیز گروه های ضدجنگ و یا طرفدار نازی به سوی مارول سرازیر شد تا جایی که با افزایش تهدیدات و پرسه زنی گروه های فشار در اطراف دفتر انتشارات به منظور برخورد فیزیکی، شهردار نیویورک با انتشار بیانیه ای قاطع حمایت خود را از مارول اعلام کرد و نیروهای پلیس را به حفاظت از آنان گماشت.

با وجود این حواشی و مخالفت ها، کاپیتان آمریکا یک پدیده شگفت انگیز بود و آن شماره «مارول کمیک» بیش از یک میلیون نسخه فروش رفت. این ابر قهرمان بعد از ورود آمریکا به جنگ، محبوبیتی بیش از پیش پیدا کرد و به یکی از نمادهای التیام بخش غرور ملی آمریکایی ها تبدیل شد.

اهمیت این کاراکتر چنان زیاد است که در جای جای مقالات بعدی نیز به داستان ما بازمی گردد؛ چراکه کاپیتان آمریکا بارها در دهه های بعدی با پیچی داستانی به عصر بعد از جنگ وارد می شود. عصری که تا الان هم ادامه یافته است و اکنون او را به یکی از محبوب ترین اعضای گروه «انتقام جویان Avengers» تبدیل کرده است. محبوبیتی که هوادارانش را بی صبرانه در انتظار اکران «انتقام‌جویان: جنگ ابدیت» (۲۰۱۸) گذاشته است.

اما مهم تر از این، کاپیتان آمریکا اولین ابرقهرمان مارول است که راه خود را به سوی تلویزیون و بعد پرده نقره ای باز کرد و دنیای مارول را برای اولین بار به جادوی سینما پیوند زد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.