برجام۱۴۰۰‌ یک بستر و دو رؤیا

به گزارش رکنا،  صادق زیباکلام : نه ایران خیلی صریح و قاطع گفته است که به دنبال «برجام ۱۴۰۰» نیست و نه آمریکا. برعکس و دست‌کم بسیاری از چهره‌ها و دست‌اندرکاران میانه‌روتر هر دو کشور از مذاکرات و حصول توافق استقبال می‌کنند. منتها هر کدام به دنبال تحقق رؤیاهای خود از مذاکرات و رسیدن به توافق هستند.

ایران خواهان دستیابی به بخشی از طلب‌های بلوکه‌شده‌اش از پنج کشور ژاپن، کره جنوبی، چین، هند و عراق است که به واسطه تحریم‌های آمریکا این کشورها نمی‌توانند بدهی‌هایشان را به ایران پرداخت کنند. تخمین زده می‌شود که حساب‌های بلوکه‌شده بالغ بر ۳۰ میلیارد دلار می‌شوند که حتی آزادشدن بخشی از آنها هم در شرایط فعلی باعث تکانی جدی در اقتصاد تقریبا متوقف‌شده کشور خواهد شد. ایران امیدوار است که با بخشی از حساب‌های بلوکه‌شده‌اش بتواند واکسن و یک‌سری داروها و تجهیزات پزشکی به‌شدت مورد نیاز کشور را خریداری کند. در مرحله بعدی ایران انتظار دارد ‌« برجام ۱۴۰۰ » منجر به برداشته‌شدن تحریم‌ها، امکان ازسرگیری تجارت آزاد و بالاخره ازسرگیری صادرات نفت خام شود. انتظارات غربی‌ها را می‌توان به دو بخش هسته‌ای و غیرهسته‌ای تقسیم کرد. در بخش هسته‌ای تکلیف روشن است. انتظارات غربی‌ها کم‌و‌بیش محدود می‌شود به همان محدودیت‌ها و توافقات برجام ۹۴ که خلاصه‌اش آن بود که فعالیت‌های هسته‌ای ایران کنترل‌شده و زیر نظر آژانس باید انجام شود. ایران هم آن را در اساس پذیرفته بود.

اما مشکل در انتظارات جدید واشنگتن و اروپایی‌هاست. انتظاراتی که در توافق برجام ۹۴ نیامده بودند.

این انتظارات عبارت‌اند از: برنامه‌های موشکی، حضور به روایت غربی‌ها «نظامی» و به روایت جمهوری اسلامی «مستشاری» ایران در کشورهای دیگر و بالاخره روشن‌شدن تکلیف دو‌تابعیتی‌ها. البته ممکن است ذکری هم در این میان از بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران به میان آید. پاسخ ایران به فهرست انتظارات غربی‌ها آن بوده که ایران صرفا حاضر است فعالیت‌های هسته‌ای‌اش محدود شود به چارچوب برجام ۹۴ و انتظارات دیگر غربی‌ها همچون برنامه‌های موشکی و... را خارج از چارچوب برجام می‌داند. یک دلیل اینکه این انتظارات در برجام قبلی نیامده بودند، آن بود که واشنگتن برجام را یک نقطه عطف در روابط میان ایران و غرب بعد از انقلاب تصور می‌کرد و امیدوار بود یا انتظار داشت که توافق هسته‌ای در حقیقت سرآغاز تنش‌زدایی میان ایران و غرب باشد. دست‌کم اوباما و برخی همکارانش چنین تصویر و تصوراتی داشتند و البته آن تصورات صرفا محدود به آمریکایی‌ها نمی‌شد.‌ ده‌ها شرکت بزرگ بین‌المللی غربی بالاخص در بخش انرژی به دنبال برجام راهی ایران شدند. اما همه آن انتظارات تصوراتی بیشتر نبود. آن‌قدرها طول نکشید که آشکار شد تنش‌زدایی مورد انتظار غرب تصوراتی بیشتر نبوده و ایران همچنان پایبند و مصر بر تداوم سیاست‌هایش است. به ‌عبارت دیگر، برجام که برای غربی‌ها نوید یک دوران جدید با ایران را پدید آورده بود، به‌تدریج معلوم شد‌ رؤیایی بیش نبوده و همکاری ایران با غرب فقط محدود می‌شد به مسائل هسته‌ای و هیچ مورد دیگری را دربر نمی‌گرفت.

آنچه مسلم است غربی‌ها در «برجام ۱۴۰۰»، از برجام ۹۴ درس‌هایی گرفته و باتجربه‌تر شده‌اند و این بار توافق هسته‌ای را طلیعه یک دوران جدید با ایران تصور نخواهند کرد. در نتیجه بعد از عبور از مرحله اولیه برجام ۱۴۰۰ که منجر به آزادسازی بخشی از دارایی‌های بلوکه‌شده ایران و برداشته‌شدن برخی از تحریم‌ها و متقابلا بازگشت فعالیت‌های هسته‌ای ایران به چارچوب برجام ۹۴ خواهد شد، غربی‌ها خواهان تداوم مذاکرات درباره برنامه‌های موشکی ایران و سایر خواسته‌هایشان خواهند شد. امری که ایران عجالتا به آنها نه گفته است. اما پرسش اساسی آن است که آیا سیاست تنش با غرب همچنان قرار است در آینده زیربنای سیاست خارجی ایران را تشکیل دهد؟آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.