میرسلیم: با عملکرد روحانی و قالیباف مخالفم

به گزارش رکنا، به نقل از شرق، سیدمصطفی میرسلیم، ۷۳ساله، از قدیمی‌های مؤتلفه اسلامی است. سه ماه است به عنوان نماینده مردم تهران برای مجلس یازدهم انتخاب شده و از او به عنوان یکی از نامزدهای اصلی برای نشستن بر کرسی ریاست قوه مقننه نام برده می‌شود. او اما پیش از این دو بار تا آستانه نشستن بر صندلی ریاست دولت هم پیش رفته بود. اولین بار، در اوایل انقلاب بود که ابوالحسن بنی‌صدر او را پیشنهاد داد اما مجلس اول با نخست‌وزیری میرسلیم مخالفت کرد، هرچند در دوره ریاست‌جمهوری مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، توانست مدتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد. او یک بار دیگر در سال ۹۶ شانس خود را برای صندلی ریاست‌جمهوری امتحان کرد اما این بار نیز نتوانست وارد پاستور شود. حالا میرسلیم با رأیی که از مردم تهران گرفته و به پشتوانه حزب مؤتلفه اسلامی می‌تواند رقیب جدی محمدباقر قالیباف برای نشستن بر صندلی علی لاریجانی باشد. او در گفت‌وگو با «شرق» پیروزی اصولگرایان در انتخابات مجلس را مرهون وحدت می‌داند و درباره حسن روحانی این اعتقاد را دارد که بعید است یک سال باقی‌مانده از عمر دولتش را صرف مشاجره با مجلس کند. در ادامه این گفت‌وگو را می‌خوانید:

تحلیل شما درباره حضور طیف‌های سیاسی اصولگرا و خط‌مشی آنها در مجلس یازدهم چیست؟ نقش اصلاح‌طلبان، حامیان دولت و مستقل‌ها چقدر است و فکر می‌کنید فراکسیون تأثیرگذاری خواهند داشت یا خیر؟

آنچه برای اصولگرایان مهم است اینکه پیروزی در انتخابات مجلس یازدهم مرهون وحدت بود و موفقیت در اقداماتی که برای اصلاح امور کشور باید انجام گیرد نیز با حفظ آن وحدت در حول محور اصولگرایی میسر خواهد شد. اختلاف‌سلیقه‌های سیاسی می‌تواند منشأ رفع نواقص پیشنهادها شود به شرط آنکه از غلبه نفسانیات پرهیز شود. خط‌مشی کلی اصولگرایان محقق‌کردن اهدافی است که در بیانیه گام دوم بدان تصریح شده است و همه اصولگرایان درباره ازدست‌ندادن فرصت‌ها برای چاره‌جویی مشکلات مردم و مسائل مبتلا به کشور اتفاق نظر دارند.

اغلب مستقل‌ها نیز در این اهداف با اصولگرایان مشترک‌اند. اصلاح‌طلبان و حامیان دولت هرچند در اقلیت‌اند ولی می‌توانند همت خود را مصروف انتقاد سازنده و دلسوزانه کنند. به نظر من اقلیت همواره می‌تواند با اتخاذ روش انتقاد سازنده ابراز وجود کند و منشأ خدمت شود. اقلیت نباید با احساس خصومت وقت و اندیشه و همت خود را به بطالت بگذراند. همه ما ایرانیان میهن‌دوست و متعهد در هر طیف که باشیم باید قابلیت‌های خود را برای پیشرفت کشور به کار گیریم و با این بینش قطعا به لطف خدا می‌توان تأثیرگذار شد.

با چیدمان سیاسی‌ای که در مجلس آینده وجود دارد، (اکثریت قاطع اصولگرا) نحوه موضع‌گیری و ارتباط‌ مجلس یازدهم با دولت چگونه خواهد بود؟

ما همگی ملزمیم به احترام به قانون اساسی که میثاق مشترکمان است. در این قانون اساسی قواعد مردم‌سالاری دینی مشخص و تصریح شده است و دولت به‌لحاظ سیاست‌ها باید خود را با خط‌مشی مجلس تطبیق دهد؛ اگر این قاعده ساده مراعات شود تخاصم و تعارضی شکل نمی‌گیرد و نتیجه به سود مردم و نظام جمهوری اسلامی تمام خواهد شد. شاید بعضی گمان کنند که این نوع رفتار برای دولت مشکل خواهد بود، اما برای دولتی که صادق و خدوم است هیچ رفتاری جذاب‌تر و مهیج‌تر از احترام به قواعد مردم‌سالاری دینی نیست. اینها مانع اظهارنظرهای کارشناسانه دولت در مجلس برای مجاب‌کردن نمایندگان نمی‌شود ولی درنهایت باید تشخیص مجلس را محترم شمرد و به اجرا گذاشت.

در سال پایانی دولت، آیا امکان تعامل بیشتری بین مجلس و دولت وجود دارد یا ممکن است تنش بین مجلس یازدهم و دولت دوازدهم به بالاترین نقطه برسد و مسائلی غیرقابل‌تصور را رقم بزند؟ مثلا از نصاب‌افتادن کابینه، استیضاح رئیس‌جمهور و...

امور اجرائی کشور در دست دولت است، چه در سال اول قدرت دولت باشد و چه در سال آخر. راهبرد خدمت و خط‌مشی اقدامات اجرائی کشور را مجلس ترسیم می‌کند و اعتمادی که به وزرا ابراز می‌کند جز این، مفهوم دیگری ندارد؛ اگر این نکته اساسی را همگی مراعات کنیم به بهترین تعامل می‌رسیم و بر سرمایه اجتماعی افزوده می‌شود. من دولت را عاقل‌تر از این می‌دانم که باقیمانده فرصت یک‌ساله خود را به‌جای خدمت، صرف مشاجره با مجلس و لجبازی سیاسی و اعلام آمادگی برای استیضاح و عدم‌کفایت یا ساقط‌کردن دولت کند.

هیچ سودی از این تشنج سیاسی عاید مردم نمی‌شود و هیچ مشکلی را از کشور حل نمی‌کند، ولی خشم و نارضایتی عمومی را برخواهد انگیخت. دولت باید این واقعیت را بپذیرد که مردم با رأی اخیرشان نارضایتی خود را از عملکردها نشان داده‌اند پس شایسته آن است که دولت در کنار مجلس کمر همت ببندد برای کاهش ناخشنودی‌ها؛ اگر این اراده را داشته باشند دستاورد بسیار خوبی نصیب مردم خواهد شد. البته این نکات به مفهوم تعطیل‌کردن سازوکارهای قانونی که در اختیار مجلس است و اینکه نمایندگان می‌توانند به‌موقع از ابزارهای قانونی در چارچوب ایفای وظیفه نظارتی خود بر اجرای قوانین و عملکرد دولت استفاده کنند، نیست.

برنامه‌ها و اقدام‌های اولیه مجلس آینده در حل مشکلات اساسی داخلی و خارجی مشخص شده است؟ اگر آری، محور مهم‌ترین برنامه‌ها چیست؟

متأسفانه به‌دلیل شیوع بیماری کرونا امکان تجمع نمایندگان منتخب مجلس یازدهم برای مبادله نظر و اعلام موضع مشترک نسبت به مشکلات اصلی کشور که در رأس آنها رفع محرومیت و خروج از فلاکت و استقرار عدالت اجتماعی قرار دارد، فراهم نشده است، اما به نظر می‌رسد محورهای عمده از این قرار باشد:

۱. اجرای مؤثر سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی، به‌ویژه در خروج از وابستگی به عوائد حاصل از فروش نفت خام.

۲. قطع هزینه‌های مسرفانه و به موازات آن رواج راهکارهای الهام‌گرفته از قناعت به‌عنوان منبع اصلی ثروت.

۳. مبارزه همه‌جانبه با مفاسد مختلف اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی، به‌ویژه در دستگاه‌های حکومتی (سه قوه).

۴. اصالت‌دادن به طهارت اقتصادی و شفافیت در نظام مالی و پولی کشور و در معاملات.

۵. مبارزه بی‌امان با ویژه‌خواری و متقابلا تسهیل فرایندهای دسترسی عمومی به اطلاعات.

۶. تقویت آگاهی عمومی برای بهره‌مندی از مزایای آزادی و مشارکت سیاسی و تعهد اجتماعی در جهت تضمین استقلال.

۷. حفظ هوشیاری برای پرهیز از افتادن در دام حیله و خدعه دم‌به‌دم نوشونده استکبار و سلطه‌گران.

۸. اهمیت‌دادن به مؤسسات دانش‌بنیان و عدم کاهش یا قطع بودجه و اعتبارات پژوهش‌های علمی به‌ویژه برای چاره‌جویی مشکلات اقتصادی.

۹. استفاده از فرصت‌های دانشگاهی نظیر تدوین پایان‌نامه‌ها برای حل مشکلات کشور با اصلاح آیین‌نامه‌های موجود.

۱۰. جدی‌گرفتن موضوع فرهنگ عمومی، الگوها و گروه‌های مرجع، مقابله با منکرات و کانون‌های ابتذال و اباحه‌گری.

۱۱. مدیریت‌کردن فضای مجازی و شبکه اطلاع‌رسانی و جلوگیری از اشاعه اراجیف با سوءاستفاده از عنوان آزادی.

۱۲. ریشه‌کنی و رفع عیوب ساختاری به‌ارث‌رسیده از دوران طاغوت و جبران ضعف‌های مدیریتی با مراعات شایسته‌سالاری.

۱۳. طراحی سبک زندگی نجات‌بخش قرآنی با الهام‌گرفتن از پیامبر اکرم و اهل بیت گرامی او (ص).

با توجه به خبرها در روزهای اخیر و موضع‌گیری برخی از منتخبان مجلس آینده و نگاه‌شان به ریاست مجلس، تحلیل شما درباره انتخاب رئیس بعدی مجلس چیست؟

متأسفانه آنچه بیشتر رسانه‌ها در جامعه می‌پراکنند، تصویری قدرت‌جویانه از جایگاه ریاست مجلس است؛ درحالی‌که رئیس مجلس و دیگر نمایندگان در مقام نمایندگی مردم با هم برابرند و قانون‌گذار هیچ شأنی برای آرای تهران و مراکز استان‌ها در مقایسه با حوزه‌های انتخاباتی کوچک‌تر قائل نشده است.

نمایندگان با شناخت و اختیار خودشان هیئت‌رئیسه را انتخاب می‌کنند تا در خدمت‌شان باشند و ابزار ایفای وظیفه صحیح را برای نمایندگان فراهم آورند؛ بنابراین هیئت‌رئیسه و به‌ویژه رئیس مجلس بار سنگین‌تری را در خدمتگزاری بر دوش خواهد داشت و ریاست او به مفهوم فرماندهی و فخرفروشی نیست.

اگر نوعی رقابت بین برخی از افراد مطرح می‌شود، از سر تشنگی قدرت نیست؛ زیرا اصلا رئیس مجلس اگر قدرتی هم داشته باشد، یک‌ساله است و در میان سال هم قابل استیضاح و برکناری است! ولی آن رقابت از سر شیفتگی برای خدمت و نشان‌دادن چگونگی درست خدمت‌کردن به نمایندگان برای حفظ و ارتقای شئون نمایندگی و جایگاه مجلس است؛ به‌عنوان رکنی که در رأس امور قرار دارد. خلاصه اینکه رئیس مجلس خادم نمایندگان و سخنگوی مجلس است و در ایفای این وظیفه هم باید بسیار دقیق و صادق و به دور از هر شائبه خودکامگی عمل کند.

افرادی که احساس می‌کنند بهتر می‌توانند از پسِ این وظیفه برآیند، خود را در معرض آرای مخفی نمایندگان قرار می‌دهند و مطابق آنچه در آیین‌نامه داخلی مجلس آمده، رئیس و دیگر اعضای هیئت‌رئیسه انتخاب می‌شوند.

به‌تازگی در مصاحبه‌ای گفته بودید که رئیس مجلس نباید با تهدید و تطمیع انتخاب شود. منظورتان دقیقا چیست؟ مصادیق این مسئله چه بوده است؟ آیا موردی برای مجلس یازدهم شاهد بوده‌اید که به این نکته اشاره کرده‌اید؟

انتخاب رئیس مجلس برای خدمتگزاری به نمایندگان از حقوق مهم نمایندگان است و هیچ اعمال نفوذی، ازجمله به‌کارگیری شیوه‌های رایج تطمیع و تهدید، از بیرون مجلس مجاز نیست و باید نمایندگان مردم آزادانه و آگاهانه چنان انتخابی را انجام دهند. این اقدام نمایندگان نشان‌دهنده نقطه اوج شایسته‌سالاری است؛ یعنی اگر شایسته‌ترین فرد بدون هرگونه اعمال نفوذ از بیرون مجلس انتخاب شود، می‌توان امیدوار بود که موضوع بسیار مهم شایسته‌سالاری در کشور به‌ویژه در سطح قوه مجریه مراعات خواهد شد. کشور ما درحال‌حاضر از بی‌مبالاتی درباره قواعد شایسته‌سالاری رنج می‌برد و دود آن به چشم مردم می‌رود.

رئیس مجلس و اعضای هیئت‌رئیسه و رؤسای کمیسیون‌های مجلس باید بر مبنای شایستگی‌هایشان برای ایفای وظایف در آن سمت‌ها انتخاب شوند؛ والا راه برای انواع انحراف و اتلاف و اسراف باز می‌شود و کار به جایی می‌رسد که برخی از نمایندگان گرفتار جرم می‌شوند و بدانید که: ماهی از سر گنده گردد نی ز دُم؛ اما درباره مصادیق و موارد اگر به مصلحت باشد، در دوران چهارساله نمایندگی ان‌شاءالله به فراخور نیاز اشاره خواهم کرد؛ چون واقعا من قصد تخریب دیگران را به منظور خودنمایی نداشته‌ام و ندارم و اگر نکاتی را تذکر می‌دهم، برای اشاعه شفافیت و پاک نگه‌داشتن ساحت مقدس این نظام است.

می‌توان گفت از بین گزینه‌هایی که تاکنون مطرح شده‌اند، کدام‌یک اقبال بیشتری دارند و کمترین حد از مخالفت با او را شاهد هستیم؟ مثلا آقای قالیباف می‌تواند کرسی ریاست را تصدی کند یا شما همچنان که در انتخابات ریاست‌جمهوری مخالف او بودید، همچنان با ایشان مخالفید؟

اولا من بیان شما را اصلاح کنم: من مخالفت شخصی با مؤمنان ندارم و اگر مخالفتی را شما در بیانات من درباره آقای قالیباف یا آقای روحانی برداشت کرده‌اید، به شخص آنها برنمی‌گردد. من خود را کوچک‌تر از آن می‌دانم که بخواهم متعرض اشخاص شوم.

ثانیا مخالفت من با عملکردهاست. آقای روحانی در هفت سال گذشته فعالیت‌های گسترده‌ای داشته که به نظر من پس از بررسی کارشناسی در برخی زمینه‌ها بی‌اشکال نبوده و فرصت‌سوزی شده. آقای قالیباف ۱۲ سال شهردار کلان‌شهر تهران بوده و قطعا خدمات ارزنده‌ای داشته؛ ولی مگر می‌توان ساده‌لوحانه پنداشت که هیچ خدشه‌ای به اقدامات ۱۲‌ساله ایشان وارد نیست. اصل برادری ایمانی حکم می‌کند که پس از بررسی بی‌طرفانه و منصفانه و کارشناسانه نواقص و اشکالات تذکر داده شود و در این تذکر هم ضمن کنارگذاشتن خویشاوندی و سوابق همکاری و هم‌گروهی سیاسی و منافع احتمالی مشترک، مراحل تدریجی آن در نظر گرفته شود: نامه محرمانه، تذکر شفاهی دوستانه، نامه سرگشاده و... همه و همه درباره نوع عملکرد و تخلفات است. اصلا اگر چنان برخوردی درباره مسئولان انجام نشود، امر بر آنها مشتبه می‌شود و به خودکامگی گرفتار می‌شوند همان‌طور که بنی‌صدر گرفتار و ساقط شد. به خود من نیز درباره عملکردهای گذشته‌ام انتقاد شده و می‌شود که برخی از آنها دلسوزانه است و از آنها استقبال کرده‌ام و می‌کنم و برخی هم توهین و تهمت و افترا و تخریب است که به قیامت وامی‌گذارم. مسلمانی را من این‌طور فهمیده‌ام.

با توجه به اینکه نام شما هم جزء گزینه‌های ریاست مجلس آینده آمده است، آیا برنامه‌ای برای تصدی این مسئولیت دارید؟ رایزنی برای این موضوع داشته‌اید و درصورتی‌که به این جایگاه برسید، چه برنامه‌هایی برای بهترشدن شرایط و تأثیرگذاری مجلس در نظر دارید؟

حتما می‌دانید که آمدن من به صحنه انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلس علاقه و اشتیاق خود من نبوده است. اکنون هم که به افتخار خدمتگزاری مردم نائل آمده‌ام، مهم‌ترین و ارجمندترین جایگاه خدمت را همان کرسی نمایندگی می‌دانم.

اینکه برخی از دوستان نماینده من را جزء گزینه‌های ریاست ذکر کرده‌اند، حسن ظن آنها را نشان می‌دهد. شاید برای شما باور این مطلب مشکل باشد که تمام منصب‌های سیاسی من بعد از پیروزی انقلاب بنا به دعوت بزرگان این نظام بوده و من شخصا به دنبال تصدی آن نبوده‌ام، چه مشاورت و چه وزارت و چه عضویت‌ها و سرپرستی‌های مختلف و البته به آنها می‌بالم و از آن اعتمادی که به این حقیر شده است، خدا را شکر می‌کنم؛ اما درباره ریاست مجلس یا بهتر بگویم سخنگویی و خدمتگزاری، تشخیص آن با نمایندگان محترم مجلس است که امیدوارم چه درباره من و چه بقیه نامزدها بر مبنای شایسته‌سالاری و خداوکیلی اقدام کنند و سپس هرکس را که انتخاب می‌کنند، کمک کنند تا از پسِ آن بار سنگین برآید.

گفتم «بار سنگین»؛ زیرا می‌دانم تا مجلس اصلاح نشود، بقیه ارکان این نظام اصلاح نخواهند شد و اگر امروز شما در کشور شاهد برخی تباهی‌ها و اشکالات و نابسامانی‌هایی هستید، ریشه آن در مجلس است و مجلس اصلاح نمی‌شود؛ مگر افراد از ‌خودگذشته‌ای در صدر خدمتگزاری آن قرار گیرند: خودشان پاکدست باشند، رویه‌های اعمال نفوذ را حذف کنند، شیوه ریاست‌محوری را که اکنون بر مجلس حاکم است، اصلاح کنند، شخصیت نمایندگان محترم شمرده شود، نظارت بر رفتار نمایندگان را جدی بگیرند، از ریخت‌وپاش جلوگیری کنند، امکانات فعالیت‌های کارشناسی و تخصصی کمیسیون‌ها را فراهم کنند، جایگاه مرکز پژوهش‌ها را محترم شمارند، از زدوبند با قوه قضائیه و به‌ویژه قوه مجریه قاطعانه جلوگیری کنند، به نظارت بر اجرای قوانین به‌ویژه برنامه و بودجه اهتمام ورزند، رسیدگی به مصوبات دولت را با دقت و جدیت و سرعت انجام دهند... . اینها برنامه‌های مفصلی است که اجرای آنها مستلزم همدلی و یاری همه نمایندگان شریف مجلس شورای اسلامی است و کاری انفرادی نیست.

جایگاه حزب مؤتلفه به‌عنوان یکی از احزاب ریشه‌دار پس از انقلاب، در عرصه سیاست چگونه است؟

پس از پیروزی انقلاب، اعضای حزب مؤتلفه بدون هیچ توقع و چشمداشت و حتی بدون تبلیغ، با احساس دین نسبت به انقلاب اسلامی از هیچ خدمتی فروگذار نکردند و اصلا به دنبال خودنمایی نبوده‌اند؛ بنابراین بیشتر مردم نمی‌دانند اعضای مؤتلفه در مقام رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر، وزیر، رئیس قوه قضائیه، دادستان، نماینده مجلس، سرپرست نهاد و بنیاد و مدیران سیاسی، چه شهدای بزرگوار و خادمان صادقی را تقدیم مردم کرده‌اند. جایگاه آنها بسیار رفیع است و تاریخ انقلاب مشحون از گزارش فداکاری‌های آنها است. البته حضور و فعالیت اعضای مؤتلفه را در صحنه‌های فرهنگی و اجتماعی اگر نادیده بگیریم، مرتکب جفا شده‌ایم. شاید مناسب باشد امروز حزب به تدوین مجموعه آن خدمات و معرفی آنها بپردازد.

چرا در سال‌های اخیر، حزب مؤتلفه در معادلات سیاسی کشور، کم اثر شده است؟

این امر تا حدود زیادی به ویژگی حاکم بر این حزب و اعضای آن برمی‌گردد که اهل تظاهر نیستند و اصالت را به خود خدمت می‌دهند و نه به حواشی آن. مؤتلفه بنا بر دستور مرحوم امام از ائتلاف سه گروه مذهبی انقلابی در سال ۱۳۴۲ تشکیل شد و شهدای گران‌قدری را تا ۱۳۵۷ تقدیم انقلاب کرد.

شخصیت‌های انقلابی حزب با حضور در صحنه‌های مختلف فعالیت‌های پس از انقلاب شناخته شده بودند و به دنبال آنها خود حزب نیز طبیعتا بیشتر نزد مردم مطرح بود. کار جانشین‌پروری را بزرگان حزب به‌خوبی پیش بردند ولی جوانان حزب چندان شناخته‌شده نیستند و ان‌شاءالله در گام دوم انقلاب با ایفای وظایف سنگینی که بر عهده دارند، بهتر شناخته خواهند شد و حضور و تأثیرگذاری بر معادلات سیاسی را به‌صورت عیان‌تری به منصه ظهور خواهند رساند.

ارزیابی شما از وضعیت مجمع تشخیص مصلحت نظام در دوران پساهاشمی چگونه است؟

در دوران ریاست مرحوم هاشمی فعالیت‌های تدوینی بسیار خوب پیش رفت و آنچه امروز در اختیار ما است، عمدتا به آن دوران برمی‌گردد. در زمینه نظارت ایشان ملاحظاتی داشت و با توجه به جایگاه سیاسی خودش فعالیت‌های مهم نظارت بر اجرای سیاست‌های کلی با قدرتی که از آن انتظار می‌رفت، انجام نگرفت. درباره فعالیت‌های مجمع برای حل اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان فرقی بین دوران مرحوم هاشی و پس از آن نیست اما در مورد نظارت، کار اساسی زیر نظر هیئت عالی نظارت مجمع آغاز شده که با توجه تأثیرگذاری آن، مواجه با واکنش برخی از شخصیت‌های سیاسی که دقت لازم را در مفاد قانون اساسی نداشتند، شد. ادامه این روند کمک مؤثری به سودمندشدن سیاست‌های کلی در حوزه تقنین و اجرا خواهد کرد.

عملکرد مجمع تشخیص مصلحت نظام خصوصا در مناقشه ‌FATF‌ را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ این موضوع یعنی تعامل مجلس و مجمع در دوره یازدهم مجلس چگونه خواهد بود؟

برخلاف تصور بسیاری از منتقدان، عملکرد مجمع درباره FATF کاملا کارشناسانه و آینده‌نگرانه و مبرا از گرایش‌های سیاسی بود و گذشت زمان و وقایعی که به‌ویژه در ۱۳۹۸ رخ داد، درست‌بودن آن را اثبات کرد. ریشه تصمیم‌گیری ما در مجمع به وابسته بودن سیاست‌های تحریم غیرقانونی آمریکا و سست‌عنصری اروپا و آلت‌دست‌بودن دبیرخانه FATF برمی‌گشت؛ البته مشکلات اجرائی دولت و مسائل تراکنش‌های بین‌المللی مدنظر اعضای مجمع بود. به نظر می‌رسد دراین‌باره اصلا مشکلی بین مجمع و مجلس یازدهم پدیدار نشود ولی فعالیت گسترده‌تر و شدیدتری را از دولت ایجاب می‌کند.

چطور شد که شما به وزارت ارشاد رفتید؟ برخی نقدهایی را به دوران وزارت شما مطرح می‌کنند، به‌ویژه که بعد از دوران سیدمحمد خاتمی فعالیت در چنین جایگاهی شاید سخت به نظر می‌رسید، درباره آن برهه توضیح می‌دهید؟

من در سال ۱۳۷۲ در سمت مشاور رئیس‌جمهوری در امور تحقیقات بودم که مرحوم هاشمی‌رفسنجانی، رئیس‌جمهوری وقت، از من برای وزارت ارشاد دعوت کرد و سرپرستی وزارت را پس از رفتن آقای لاریجانی به صداوسیما به من سپرد تا اینکه در اسفندماه مجلس به من رأی اعتماد داد. آقای لاریجانی به دنبال استیضاح آقای سیدمحمد خاتمی وزیر شده بود. نگرش سیاسی آقای خاتمی به مقوله فرهنگ و آزادی‌های سیاسی و عملکرد او به آن استیضاح انجامیده بود.

مبانی ما در بدو ورود به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اصالت‌دادن به اعتقادات و فرهنگ اسلامی بود؛ بنابراین شما شاهد افتتاح اولین نمایشگاه قرآنی در نوروز ۷۳ و تأسیس دانشکده قرآنی و استقرار پایگاه‌های فرهنگی هنری مساجد، اصلاح وضع سپرده‌گذاری مردم در ثبت‌نام برای حج که منشأ ویژه‌خواری شده بود، آموزش اخلاق رسانه‌ای و ارتقای کیفی مطبوعات و نیز رشد هنرهای نمایشی و سینمای فاخر، تشکیل و استقرار شورای فرهنگ عمومی در مرکز و در تمام استان‌ها، تقویت فعالیت‌های وابسته به میراث فرهنگی به‌ویژه افتتاح موزه دوران اسلامی و تقویت ایرانگردی و جهانگردی فرهنگی در مقابل جهانگردی مبتذل که مناسبتی با جمهوری اسلامی ندارد، بودید.

بسیاری از طرح‌های ناتمام را تکمیل کردیم و دست از کلنگ‌زدن‌های خلاف برنامه برداشتیم. انتقاد مهمی که به من و همکارانم شد، ابتدا در مجلس بود که بعد از چاپ کتابی مبتذل من را زیر سؤال بردند و حق با آنها بود و من پس از بررسی محتوای آن کتاب و قبل از عذرخواهی از مجلس به درگاه باری‌تعالی استغفار کردم و پس از آن، اختیاری که با اعتماد به ناشران به آنها داده شده بود، پس گرفته و ممیزی متمرکز بنا بر تأکید مجلس از سر گرفته شد و حق همان بود؛ این قضیه منافع عمده‌ای از ناشران و مؤلفان را که از چاپ و پخش کالاهای مبتذل و حتی مستهجن به کسب درآمد نامشروع و پرکردن کیسه خود پرداخته بودند و از تعطیل‌شدن فعالیت‌های مخرب و لجام‌گسیخته خود و از اقدامات ما در اجرای قانون اساسی و مصوبه مجلس، ناراضی بودند به هجوم انتقادهای تخریبی واداشت تا آثار ناجوانمردانه آن در ذهن برخی نقش بست. از اعتراضات خود من در آن زمان به دوستانمان در دولت این بود که تبلیغات به شکل غربی چه در زمینه سیاسی و چه در زمینه تجاری به‌تدریج رایج شده و آینده خوبی را نوید نمی‌دهد و متأسفانه دولت با پشتیبانی از ضرورت تنوع‌گرایی، نظر ما را نپذیرفت و موجب تضعیف فرهنگی شد که برخی از مفاسد اقتصادی و اجتماعی ناشی از آن، امروز جامعه ما را تهدید کرده است.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.