نویسندهی کتاب احمدی نژاد: کتاب بمب خبری نیست
رکنا: محمدرضا تقوی فرد از جزئیات کتاب مصاحبه با احمدی نژاد میگوید.
به گزارش رکنا، معصومه رشیدیان، انصاف نیوز: محمدرضا تقویفرد، مولف کتاب مصاحبه با محمود احمدی نژاد میگوید که این کتاب برخلاف اخبار منتشر شده مبنی بر اینکه بمبی خبری و حاوی ناگفتههایی است، اثری است در حوزهی اندیشه و این شکل خبررسانی مورد قبول شخص محمود احمدی نژاد و علی اکبر جوانفکر –مشاور او- نبوده است. او همچنین میگوید بخاطر حواشی پیش آمده رونمایی از کتاب را تا پس از انتخابات به تاخیر انداخته است.
«بمب خبری» عبارتی بود که کانال تلگرامی دولت بهار، رسانهی جریان احمدی نژاد دقایقی قبل از انتشار خبر آماده شدن این کتاب، برای آن استفاده کرده بود.
متن گفتوگو با محمدرضا تقوی فرد، نویسنده و مصاحبهگری که با محمود احمدی نژاد گفتوگو کرده و اکنون مدرس دانشگاه هنر است را دربارهی جزییات این کتاب در ادامه بخوانید:
شما مولف کتاب مصاحبه با اقای احمدی نژاد هستید که از آن در رسانهها با عنوان بمب خبری که حاوی ناگفتههایی است یاد کردند. کتاب حاوی چه مباحثی است؟
تقوی فرد: انتقادی بکنم از اینکه رسانهها بیدلیل موضوعی را بزرگ میکنند. خبری کار کرده بودند که «کتاب آقای احمدی نژاد منتشر میشود»! اولا که کتاب آقای احمدی نژاد نیست؛ این کتاب من است و همزمان با آن قرار بود دو کتاب دیگر هم رونمایی شود. ما سه کتاب در مسیر انتشار داشتیم. کتاب سازی نکردیم و تولید محتوا کردیم. این موضوع باید مورد توجه قرار گیرد. متاسفانه معضلی که فضای فرهنگی امروز با آن روبروست، این است که این فضا قفل شده و ناشران و نویسندگان به کتابسازی روی آوردهاند. یعنی شروع به تغییر دادن محتوایی میکنند که وجود دارد و با همان محتوا کتابهایی تولید میکنند که تنها شکل و رنگی متفاوت دارد.
بهار امسال پیرو هماهنگی که با آقای احمدی نژاد کردم، مصاحبهای اختصاصی با ایشان ترتیب دادم؛ این مصاحبه اصلا در حوزهی اندیشهی انسانی است و به مباحث مدیریت کلان جامعهی جهانی میپردازد. راجع به اندیشه است و ربطی به مسایل داخلی و ناگفتهها ندارد. ما از زندگی شخصی دکتر احمدی نژاد شروع کردیم که «جنابعالی در کجا به دنیا آمدید، در چه خانوادهای رشد کردید، شخصیتتان چگونه شکل گرفته، به کدام شعرا علاقمند بودید و چه رشتههای وزشی را دوست داشتید». کمکم به نتایجی رسیدیم که ایشان شخصیتاش در کجا و به چه ترتیبی شکل گرفته؟ حالا به اندیشه چگونه نگاه میکند؟ فکر کردن را حق چه کسانی میداند؟ و اینکه ایشان تا چه اندازه به پیشرفت اندیشه کمک میکند. اصلا مباحثی که در یکسری جوسازیهای رسانهای مطرح شد در آن وجود ندارد.
ما این کتاب را آماده کردیم و به ارشاد دادیم، ارشاد ملاحظات و ممیزیهایی داشت که همه آنها بی کم و کاست اجرا شد. حتی طرح جلد را هم ارشاد تایید کرد و منتشر شد؛ کتاب منتشر شده را میخواهیم به جامعه عرضه کنیم؛ اما یکسری گمانهزنیها اتفاق افتاد، بعضی آقایان و دوستان که احساس میکردند در این کتاب شائبهای وجود دارد و میخواهد در حرکات سیاسی و جریانها موثر باشد، با من تماس گرفتند و در نهایت ما تصمیم گرفتیم رونمایی از کتاب را به تعویق انداخته و بعد از انتخابات عرضه شود. علیرغم اینکه حس من این بود که بهترین زمان برای رونمایی این کتاب، به عنوان یک دستاورد فرهنگی، دههی فجر است؛ منتها دیدم که برخی آمدهاند و میگویند احمدی نژاد در این زمان خاص میخواهد تاثیر بگذارد. اگر قرار باشد کتابی در دههی فجر رونمایی نشود، پس کی رونمایی شود؟!
اما خودِ کانال نزدیکان آقای احمدی نژاد، مثل دولت بهار، این موضوع را خبری کردند که کتاب یک بمب خبری و حاوی ناگفتهها خواهد بود.
کانال دولت بهار، کانال آقای احمدی نژاد نیست، آقای احمدی نژاد خودش سایت دارد، سخنگو و مشاور دارد. این کانال هم مثل باقی کانالهایی است که در کشور کار میکنند و بالاخره در یک فضایی، ممکن است اخباری هیجانی را کار کنند.
اما من به عنوان یک منبع موثق، بیتعارف میگویم که چنین نیست. همان روزی که این خبر منتشر شد خبرگزاریها میتوانستند با من تماس بگیرند و همین توضیحات را بشنوند. مطمئنم که از این شیوهی اطلاع رسانی آقای احمدی نژاد هم رضایت نداشته، من با خودِ آقای جوانفکر هم صحبت کردم که ناراحت بود.
هدف این کتاب این است که نسل امروز و آیندهی ما بتواند در فضای اندیشه حرکت کند و سطح اندیشه، به سطحی ایدهآل برسد. ما خیلی روی این کتاب زحمت کشیدیم، روی تک تک مسایل کار کردیم. اما یکدفعه فضایی درست شد و ما گفتیم اگر موضوع این است هیچکس نگرانی نداشته باشد، در این کتاب ناگفتههای سالهای فلان و فلان اصلا وجود ندارد و هیچ قصدی هم برای اینکه بر کنشهای سیاسی تاثیری گذاشته شود نیست. خود آقای احمدی نژاد هم گفته است که در انتخابات نه لیستی دارد، نه کاندیدایی دارد و ایستاده تا مردم بروند و انتخاب کنند و جای نگرانی برای هیچکس نیست.
خیلیها باتوجه به فرم خبررسانی چنین برداشتی داشتند که میتواند مرتبط با انتخابات مجلس باشد.
بنده به عنوان پدیدآورندهی کتاب عرض میکنم، کتاب از تولد آقای احمدی نژاد شروع شده و سه بخش دارد و محتوایش همان است که پیش از این گفتم. از زندگی شخصی وارد شده و در ادامه به حوزههای انسانی و اندیشهی او پرداخته شده است. به برخی نظریات جامعهشناسی غربی و داخلی که مطرح است، خیلی دقیق پرداختهایم و کتاب تولید کردیم.
چرا آقای احمدی نژاد؟
ما قبلا هم از این شکل موارد داشتهایم؛ مثلا صادق زیباکلام کتابی دارد به اسم «هاشمی رفسنجانی بدون رتوش»، که در آن به مصاحبه با آقای هاشمی پرداخته است. این موضوعی طبیعی است. در تمام دنیا چنین است، طبیعی است که آدمهایی مثل من که نسبت به جامعهشان احساس مسوولیت دارند، وارد میشوند و اندیشههای کسانیکه مسوولیتهای کلان سیاسی و اجتماعی دارند را واکاوی و مکتوب میکنند و آن را از یک فیلتر کاملا قانونی عبور میدهند.
ما به ارشاد دادیم و گفتیم این کتاب کنار دیگر کتبی که منتشر میکنم، هست. این اولین کتاب من نیست و چندین جلد کتاب نوشتهام. به عنوان یک روزنامهنگار، یک نویسنده، یک آدم فرهنگی، بعنوان یک مدرس دانشگاه هنر به من حق دهید که تولید محتوا کنم. حالا اگر آقای احمدی نژاد هم نبود میگفتند چرا فلانی؟
کتاب آقای زیباکلام در گفتوگو با آقای هاشمی رفسنجانی، بسیار کتاب ارزشمند و خوبی بود و بالاخره باید با افکار و اندیشهی آدمهایی که بزرگاند و در جامعه منشا اثرند آشنا شد و بهترین راهش هم این است که کسی که سبقهی نویسندگی دارد و توان این کار را دارد چنین آثاری تهیه کند.
رونمایی بعد از انتخابات است؟
بله، تا جریانات سیاسی، از اصلاح طلب و اصولگرا مطمئن شوند. اگر ارشاد زودتر مجوز داده بود، ما زودتر از این زمان منتشر میکردیم. کاملا قانونمند و تابع قوانین ارشاد بودیم. کتاب را به وزارت ارشاد دادیم و آنها هم به واحد بررسی دادند و این ماجرا زمان نسبتا زیادی طول کشید و ملاحظات و ممیزیهایشان را هم مشخص کردند و ما عین آن ملاحظات را هم عمل کردیم. حتی برای طرح روی جلد هم مجوز گرفتیم.
اگر ما میخواستیم کاری هیجانی کنیم نمیرفتیم مجوز بگیریم؛ میشد در فضای مجازی با فشار یک دکمه منتشرش کرد. ما تولید محتوا کردیم برای اینکه در آیندهی کشور کسانی که میخواهند به اسناد و مدارک مراجعه کنند، اسناد دقیق و متقنی در دسترسشان باشد.
آقای احمدی نژاد و تیمشان در مصاحبههای مختلفی که در این سالها انجام دادند، فیلترها و چارچوبهای سفت و سختی داشتند. باید حتما مصاحبه چک میشد پیش از انتشار و حذف و اضافههای فراوانی داشتند؛ مصاحبه با شما چگونه بود؟ چارچوب خاصی تعریف شد؟
من ۳۰ سال کار رسانه کردهام، در طول زمان نسبت به آدمها شناختی بوجود میآید. کسانی که من را میشناسند میدانند که مسیرم تولید محتواست، هیچ گرایشی به جریانات سیاسی هم در آن وجود ندارد، این موضوع را من به آقای احمدی نژاد هم گفتهام؛ یک جلسه برای ایشان توضیح دادم که ما میخواهیم مصاحبهای از شما بگیریم و به کتاب تبدیلش کنیم، قصدمان هم این است که تولید محتوا کنیم تا آیندگان و کسانی که میخواهند به آثار کتابخانهای دسترسی داشته باشند، بتوانند از عمق دیدگاه شما نسبت به مسایل در حوزهی اندیشه مطلع شوند. ایشان هم فکر و بررسی کردند و این زمان را گذاشتند.
جالبتر اینکه برای این مصاحبه از من سوالی خواسته نشد و حتی سوالاتی که من در ذهن آماده کرده بودم زمان انجام گفتگو خیلی جزییتر شدند. یعنی خودبخود سوال در سوال پیش آمد و ایشان هم پاسخ دادند. بعد از انجام مصاحبه فایل را در اختیارشان قرار دادم، چون مصاحبهای شفاهی انجام شده و بعد مکتوب شده بود و ممکن بود بعضی کلمات اشتباه شنیده شده باشد. گفتم «اگر ملاحظهای دارید، متن را نگاهی بیندازید». ایشان مطالعه کردند و برای من جالب بود که از محتوای صحبتهایشان چیزی حذف نکردند.
ممکن بود خیلی از مسایلی را که ایشان مطرح کرده بود من قبول نداشته باشم یا قبول داشته باشم و کاملا بیطرفانه وارد این موضوع شدم.
گفتوگو چالشی شد؟
بله، مثلا در حوزههایی مثل ارشاد که من به ایشان گفتم این کتاب میرود مجوز بگیرد و اینکار یک پروسهی فرهنگی است، ایشان گفتند نباید اینطور باشد که من گفتم این مسایل در دورهی خود شما هم وجود داشته و ایشان پاسخهایی دادند. میخواهم بگویم کاملا فضایی سیال بر گفتوگو حاکم بود.
به شما میگویم که مطمئنا کتاب باارزش است؛ علیرغم اینکه بحثهایی از آن دچار ممیزی شد، با این وجود کتاب باارزشی است و میتواند به عنوان رفرنس و مرجع در تحقیقات دانشگاهی مورد استفاده قرار گیرد.
ممیزیها جدی بودند؟ حساسیت بیشتر بر چه حوزههایی بود؟
از نظر من جدی بود، اما الان دقیق حضور ذهن ندارم؛ کم نبودند و ما هم همه را اجرا کردیم. حتی اعتراض هم نکردیم. یعنی به محض اینکه اعلام کردند، فورا تمکین کردیم.
معمولا مصاحبهگرها برای درگرفتن بیشتر بحث موضعی خلاف موضع مصاحبه شونده میگیرند؛ آیا شما هم از این ترفند استفاده کردید و سوالات از منظری نقادانه بود یا خیر؟
البته این موضوع عمومیت ندارد. من ۳۰ سال در این حوزه کار کردهام، تالیف و تدریس داشتهام و مطالعه کردم. در یک گفتوگو، شما به عنوان مصاحبهگر باید فضایی آماده کنید که مصاحبه شونده بتواند در فضایی آرام و سیال به سوالات شما پاسخ دهد. طبیعی است که در این زمان شما شرایطی را فراهم کنید تا او مسایلی را بگوید و وقتی آن مسایل گفته شد از لابلای حرفهای آن آدم نکاتی را درآورید و بگویید شما فلان موضوع را میگویید اما فلان زمان در آن فقره فلان اتفاق افتاد که بر خلاف این حرف است.
چالش این نیست که از ابتدا با گارد وارد شوید و اجازهی صحبت ندهید، مخصوصا وقتی حرفها عمیق و در حوزهی اندیشه باشد.
واقعا کاش دوستان از اصطلاح «بمب خبری» استفاده نمیکردند و میدیدند که این کتاب یک بمب فرهنگی و اندیشهای بوده. من واقعا وارد جزییات زندگی آقای احمدی نژاد شدم، تک تک اشخاص و دوستانش را اسم گرفتم و به روابطشان و کمکهایی که به هم کردند پرداختم، به اینکه حالا ایشان چطور فکر میکند، طبقات اجتماعی را چگونه میبیند، در حالیکه خود از یک طبقهی تقریبا متوسط اجتماعی آمده. پدر ایشان یک آدم بسیار زحمت کش بودند.
نظرات آقای احمدی نژاد را با نقطه نظرات جلال آل احمد مقایسه کردم، با نقطه نظرات دکتر شریعتی قیاس کردم. بخصوص جلال. آل احمد روشنفکران را طبقه بندی میکند و من پرسیدهام که «باتوجه به آن طبقهبندی که آنجا مطرح است، الان خواستگاه روشنفکری چیست؟ شما دوست دارید اندیشه به کجاها تعمیم پیدا کند؟ چه کسانی فکر کنند؟»
اینها مسایل مهمی بود و در میان اینها برخی موارد هم چالشی میشد. همانطور که میدانید ایشان در مصاحبه آدم توانمندی است؛ بعضی وقتها هم ایشان من را به چالش میکشید. [با خنده]
این کتاب هیچ حاشیهای نداشت و کاش دوستان صبر میکردند و بجای تیتر بمب خبری و… کار دیگری میکردند. کاش کمی جناحهای سیاسی حوصله میکردند و میگذاشتند کتاب را رونمایی میکردیم.
بعضی حرفها را میخواستم در آن برنامه بزنم که «این کشور مال ماست و باید به تعالی فکر و اندیشه کمک کنیم» همین الان بروید و به سایت وزارت علوم مراجعه کنید و در سامانهی وزارت علوم کرسیهای آزاداندیشی را ببینید؛ هنوز از سال ۹۲ تا امروز این سایت بروز نشده؛ این یعنی باید در این کشور ما که میتوانیم و تجربهای داریم، جامعه را به حرکت درآوریم برای فکر کردن.
حال یکدفعه کسی تیتری میزند و کسان دیگری بر اساس آن تیتر شروع میکنند که «میخواهد چکار کند و…» اینها نیست، هرزمان که شما بگویید ما این کتاب را رونمایی میکنیم، میخواهید صبر کنیم تا ۱۴۰۴ یا اصلا تا ۱۴۴۰، اصلا مهم نیست. مهم این است که کار فرهنگی کردیم و دلسرد هم نمیشویم و ادامه میدهیم.
آن تیتر هم از ضعف اطلاعاتی آدمی بوده که آن را زده، یعنی نمیدانسته این کتاب اصلا مربوط به سالهای ۸۴ تا ۹۲ نیست؛ حتما این کانال به آقای احمدی نژاد وصل نبوده، اگر وصل بود آقای جوانفکر به آنها میگفت.
اما مدیر آن کانال در دفتر آقای احمدی نژاد حضور دارد.
واقعا من خبر ندارم و نمیدانم داستان چیست و خبر را چه کسی زده؛ اما تنها یک خبرنگار و یک ادمین که نیست؛ آدمی خبری زده و گفته این کتاب ناگفتههایی دارد، اگر ایشان از همان مدیر کانال که در دفتر آقای احمدی نژاد است سوال میکرد و یا از آقای جوانفکر میپرسید، حتما به او میگفتند که موضوع از چه قرار است.
دوم هم اینکه حالا آن خبر هم زده شده، یک فضای قرق رسانهای در کشور حاکم شد، خبر دست به دست شد و روی آن خبر تحلیلها و نقدهایی بود که نوشته شد. کافی بود وقتی این خبر را دیدند به منبع خبر مراجعه میکردند.
ترمزهای اینچنینی ضررها و آسیبهای فراوانی دارد، مگر یک ناشر چقدر توان دارد. برخی البته از من پرسیدند، بعضی در واتساپ سوال کردند؛ برخی هم رفتند و یکدفعه بدون سوالی از من تحلیل نوشتند که این آقا در فلانجا چنین کرد و چنان کرد؛ اصلا این کتاب آقای احمدی نژاد نیست، این کتاب محمدرضا تقویفرد است که گفتوگو کرده است با آقای احمدی نژاد؛ و این آقای تقوی فرد ممکن است در آینده با سیدمحمد خاتمی گفتوگو کند یا با دیگران. منظور اینکه اصلا چنین فضاسازی لازم نبود و من حتی دیدم که آقای جوانفکر هم بسیار گلایهمند بود.
بنظر میرسد که آقای احمدی نژاد از دورهی اول ریاست جمهوری تا دورهی دوم و بعد از آن تا امروز سیر تحولی داشتهاند؛ آیا در کتاب و سیر اندیشهی ایشان چنین تحولی مشهود است؟
برای تحول باید مبنایی بگذارید که من آن مبنا را ندارم. یعنی موضوعی نیست که بتوانم راجع به آن قضاوت کنم، این مسالهای است که یا باید خود ایشان بگوید یا کسانی که به ایشان نزدیکند.
شما فرمودید سیر شکل گیری اندیشهی آقای احمدی نژاد را بررسی کردید.
در روند بررسی شکلگیری اندیشهی آقای احمدینژاد از زمان کودکی تا اینجا، به این رسیدم که مردممداری، احترام به مردم و با مردم بودن، از همان دوران کودکی ایشان تا امروز هیچ تغییری نکرده. یعنی ایشان پایهی اندیشه و تفکرش این است که همه باید فکر کنند و صاحب اندیشه باشند و همه کمک کنند برای تولید اندیشه و پیشرفت کشور. این موضوعی بوده که من در این کتاب به آن رسیدهام.
اما درکل کتاب من مثل یک رساله است و در چارچوب نظری من اصلا مسایلی که مطرح کردید جا نداشت. مبحث و سوالات من مشخص بوده و نتیجه هم همان چیزی بوده که باید باشد. اینکه من بخواهم مقایسه کنم، کاری سیاسی است، کار من نیست. من مدرس دانشگاه هنرم و کار آنهاست که بر مباحث سیاسی تمرکز دارند.
گفتید به لحاظ تاریخی هم به زندگی آقای احمدی نژاد پرداختید، آیا وارد دوران ریاست جمهوری و تصمیمات و طرحهای ایشان در آن دوران هم شدید؟
نه؛ بیشتر حوزهی اندیشه است. هدف من این بوده که بگویم آدمهای بزرگی که در جامعه منشا اثر میشوند، خواستگاه تربیتیشان مهم است. یعنی اینکه آقای احمدی نژاد برآمده از چه طبقهای هستند و در چه خانوادهای رشد کردند و تحت تربیت چه پدر و مادری قرار گرفتند، چه نوع امرار معاشی داشتند و چطور درس خواندند؟ به این خاطر که به نوجوان امروز بگویم که اگر تو هم مراقبت کنی و خود را حفظ کنی و تلاش کنی میتوانی در کشورت رشد کنی. به این فکر نکن که امروز پشت میز مدرسه نشستهای، مناصب و مسوولیتهای کشور برای توی نوجوان و جوان است. باید مراقبت کنی حتی در روش زندگی و ارتباطات اجتماعیات.
برای اینکه نسل جوان امیدوار شود که در این جامعه میتواند به مسوولیتهایی برسد. امروز توسط بیگانگان تلاش فراوانی میشود که نسل جوان به سمت ناامیدی از درست کردن شرایط جامعه برود. من خواستهام هوشمندانه و با درایت به نسل جوان بگویم که اینطور نیست. همهی توجه من به این نقطه بود که مخاطبم را آگاه کنم از اینکه تو هم میتوانی در طول زمان موثر باشی.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر