ربیعی: تحریم‌های آمریکا باقی است و تشدید خواهد شد

به گزارش رکنا، به نقل از روزنامه ایران، علی ربیعی سخنگوی دولت و دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس‌جمهوری در یادداشتی در روزنامه ایران به مسائل مختلف پرداخته است.

در یادداشت وی آمده است:

درد را از هر طرف بنویسی / همان درد است / مثل درد من / مثل درد تو / مثل درد همسایه، / که دلش گرفته است / و چراغ خانه‌اش را خاموش کرده است...

روز چهارشنبه، در نشست سخنگویی گفتم: امروز همه ما درد داریم و این درد، درد همه ماست. در آبان‌ماه ۹۸ در سرزمین‌مان ماجرایی تلخ رخ داد. امروز وقتی به این موضوع می‌اندیشم متأسف می‌شوم که عده‌ای هنوز این درد را حس نکرده‌اند، شاید دچار بی‌حسی شده‌اند. عده‌ای بی‌درد در خارج نشسته با عشق رؤیای چهل ساله فروپاشی ایران روی تلی از درد و رنج ایرانیان، شادمانه پایکوبی می‌کنند که: «دیدید این تحریم چه دردی به جان جامعه افکنده است.» تعدادی دیگر هم انگار نه انگار، آنچنان در شیرینی رؤیای سقوط دولت و نشستن بر مسند قدرت و خط و خط بازی به سر می‌برند که تلخی‌های جامعه را احساس نمی‌کنند. آن‌ها هم با شادمانی بر طبل جنگ سیاسی می‌کوبند.

کافی است نگاه کنید به تیترها، گفته‌ها و تولیدات خبری و تحلیلی و تصویری‌شان که چگونه با لذت فریاد می‌کشند.

فارغ از این موارد ما امروز نیازمند یک تبیین برای افق‌گشایی، ترمیم جامعه و امید به آینده بهتر و درمان زخم‌ها هستیم. به اعتقاد من اتفاقی که رخ داد ورای وقوع در یک زمان و برهه خاص تا اندازه‌ای قابل پیش‌بینی بود. متأسفانه از نیمه دوم سال ۹۷ روندی در رسانه‌های منتقد دولت بخصوص صداوسیما دیده می‌شد که به نظر من بازی با اعصاب مردم بوده و امتداد دادن آن به سال ۹۸ به صلاح هیچیک از مردم کشور نیست. فکر می‌کنم اگر بر همین سیاق سال ۹۸ را ادامه دهیم چشم‌انداز روشنی در پیش نخواهیم داشت و برای جامعه امکان بروز تحرکات اجتماعی و انتقال ناآرامی‌های ذهنی به ناآرامی‌های فیزیکی را کاملاً متصورم.»

ناآرامی‌ها در آبان ماه ۹۸ با خساراتی تأسف انگیز رخ داد. به خاطر داشته باشیم ناآرامی‌ها و شورش‌ها و اعتراضات اجتماعی در ابتدا طراحی و برنامه‌ریزی شده به وجود نمی‌آیند بلکه در اثر عوامل متعدد، پیچیده و به هم پیوسته ابتدا در لایه‌های پایین اجتماعی شکل گرفته و در آستانه تحمل جامعه با یک اثر پروانه‌ای یا ماشه‌ای مثل ماجرای بنزین به سطح کشیده می‌شوند.

در این ناآرامی‌ها سه گروه کنشگری می‌کنند. «گروه اول دست یافتن به آرزو‌های متداول انسانی و برخورداری از زندگی در سطح متوسط را برای خود دشوار می‌بیند. در حالی که انتظار آن‌ها به علت فرآیند‌های ارتباطی فاصله زیادی با واقعیت زندگی‌شان دارد.

گروه دوم، جریانی شبه طبقه است که در دهه‌های اخیر در حاشیه شهر‌ها شکل گرفته و ناشی از مهاجرت‌هاست. همواره فقر و ناکامی حاشیه نشین خشن‌تر از فقر و ناکامی روستایی است. اینان هر روزه فاصله طبقاتی را ادراک و مقایسه و احساس عدم عدالت عمیقی را تجربه می‌کنند. به تعبیر فوکو جنگ حاشیه علیه متن نتیجه چنین شرایطی است.

گروه سوم نیز وابستگان سازماندهی شده گروه‌های تروریستی هستند که هرچند کم تعدادند، اما هدفمند عمل می‌کنند. من نه تنها انکار نمی‌کنم بلکه همانگونه که رهبر معظم انقلاب نیز تأکید داشته‌اند، معتقدم که گروه سوم با هدایت خارجی در این ماجرا نقش آفرینی کرده‌اند و آنان ابتدا متکی بر محرک‌های ذهنی - همانگونه که برایان هوک از سر ذوق زدگی همه این بحران‌ها را محصول تحریم یعنی تحریک قهرآلود ملت به شورش وتخریب دانسته و در بیانی دیگر گفته: «من معتقدم آنچه مردم ایران را ابتدا به خیابان آورد افزایش قیمت بنزین بود، اما اعتراضات به یک جنبش علیه نظام تبدیل شد.» - برنامه‌ریزی می‌کنند. سپس با قصد موج سواری بر نارضایتی افراد دیگر، اهداف خود را دنبال می‌کنند.

برای یک تحلیل درست باید نقش و میزان اثر هریک از این عوامل را به درستی دید. برای کاستن از احتمال بروز رخداد‌های مشابه، باید واقع‌بینانه‌تر و منصفانه‌تر و دقیق‌تر اندیشه کرد. یکی از علائم اینکه از این ماجرا همه ما درس گرفته‌ایم این خواهد بود که از فردا جدال روایتی و تقصیریابی را فراموش کنیم و هر کدام با قبول سهم خود برای ترمیم اجتماعی و آینده بهتر تلاش کنیم.

اما اکنون که چند روز از ناآرامی‌ها گذشته هیچ علایمی از اجماع همگانی برای ترمیم زخم‌های جامعه نمی‌بینم، انگار نه انگار که تن جامعه رنجور و زخمی است. این را به خوبی می‌دانیم که در یک جامعه متکی بر توزیع یارانه و اقتصادی وابسته به نفت که کسب رضایت اجتماعی بدون برنامه رشد و توسعه کشور را ایجاب می‌کند؛ هنگامی که درآمد نفت قطع شود، زمان برای سرمستی توده ستایانه هم تمام خواهد شد.

رسالت اجتناب‌ناپذیر ما در میان مدت کسب رضایت اجتماعی در جامعه‌ای بدون اقتصاد نفتی و بدون نظام توزیع یارانه هاست؛ رسالت ما ترسیم نقشه راهی برای تقویت میانجی‌های اجتماعی به جای نادیده گرفتن آنها، تقویت نهادها، گروه‌های مرجع و شخصیت‌های نمادینی که اکنون کم اثر شده‌اند، تکیه هرچه بیشتر به مردم سالاری نه فقط در فصل انتخابات بلکه در خلال فصول انتخاباتی و در نهایت از میان بردن موانع امید به آینده، ایجاد روزنه‌های شادی و نیز بازسازی اجتماعی با احزابی است که مرجعیتی آرام بخش برای جامعه باشند. شیطان بزرگ عصر ما، ناآرامی و ناامنی ذهنی شهروندان ماست؛ خطری که این احساس درخود فروماندگی برای امنیت ملی ما تولید می‌کند، قابل مقایسه با سایر تهدیدات داخلی و خارجی نیست.

البته این را هم می‌دانیم که دولت تنها می‌تواند بخش معینی از این تلاش ملی باشد. اگر دولت و سایر قوا نتوانند به یک برداشت مشترک از این صورت مسأله دست یابند، هیچ اقدامی به ثمر نخواهد نشست. در شرایط فعلی تحریم‌های امریکا باقی است و به نظر من تشدید هم خواهد شد. راه ما درمان درد‌های داخلی است وگرنه اگر از ۹۶ تا ۹۸ دوسال طول کشید، اگر در کنار مردم و با اجماع در حاکمیت به تدبیرننشینیم، معلوم نیست اتفاقات بعدی هم رخ ندهد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.