دیپلماسی ایران، تزلزل در هژمونی امریکایی
رکنا: بی تردید دیدار و گفتوگوی رودرروی سیاستمداران کشورهای مختلف یکی از تأثیرگذارترین وجوه دیپلماسی است و سفر نقطه آغاز آن است. سفرهای متعدد مقامهای بلندپایه جمهوری اسلامی به کشورهای مختلف در روزهای اخیر از این منظر قابل تأمل است.
سفرهایی که گرچه تا حدودی تحت تأثیر رویکرد ضد ایرانی دولتمردان امریکایی و با هدف خنثی کردن کارشکنی آنها در مسیر اجرای توافق هستهای قرار دارد اما در اصل ذیل یکی از هدفهای اصلی دولت حسن روحانی یعنی ارتباط سازنده با جهان و نقش آفرینی مؤثر در مواجهه با تروریسم و ایجاد ثبات در منطقه تعریف میشود. چه تحقق این هدف فارغ از دیپلماسی پرتحرک امکانپذیر نمیباشد. این در حالی است که دولت روحانی در 6 سال گذشته بارها بر اعتقاد خود به گفتوگو برای حل بحرانیترین مسائل تأکید کرده است. این اعتقادی است که دستگاه دیپلماسی ایران آن را در مقاطع مختلف از مذاکرات هستهای، تا پایهگذاری نشستهای آستانه میان دولت سوریه و معارضان آن و تا پیگیری ایده منطقه قویتر و اصرار بر آن نشان داده است. با این حال سیاست خارجی دولت در طول ماههای اخیر با این انتقاد مواجه است که نتوانسته است دیپلماسی منطقهای و فرامنطقهای خود را همپای تحولات جاری در عرصه بینالملل پیش براند و در انزوایی خودخواسته قرار گرفته است. قضاوتی که شاید به میزان قابل توجهی حاصل این اتفاق باشد که رویدادهای دیپلماسی ایران طی روزها و ماههای گذشته زیر سایه خبرهای مربوط به تصمیم امریکا برای خروج از برجام و جنجالسازیهای مقامهای این کشور پیرامون رویکرد ضد ایرانی آنها قرار داشته و فرصت کمتری برای بازتاب در رسانهها یافته است. با این وجود نگاهی به سفرهای متعدد مقامهای ایرانی و رویکردهای در پیش گرفته شده از سوی دولت روحانی در بحبوحه تحولات جاری میتواند این قضاوت را در بوته آزمون بگذارد.
طراح مذاکرات «آستانه»
در حالی که ایران و کشورهای طرف برجام یافتن راهکارهای مشترک حفظ این توافق را جستوجو میکنند، مقامهای کشورمان همزمان رایزنیهای ممتد با همتایان منطقهای خود را نه برای ترمیم رابطه که برای تحکیم و توسعه نفوذ منطقهای ایران دنبال میکنند. سوریه، عراق و یمن از جمله موضوعاتی بودند که نیاز به تحرک دیپلماتیک ویژه تهران داشتند و ظریف با سفرهای متعدد به کشورهای منطقه از جمله عراق، سوریه، ترکیه، روسیه و رایزنیهای متعدد با مقامهای این کشورها که چند کشور تأثیرگذار در بحرانهای منطقهای به شمار میآمدند، سعی کرد نهایت تأثیرگذاری ایران را در معرض نمایش قرار دهد. همان طور که در مسیر این دیدارها و گفتوگوها اگر نبود روزهای متوالی که ارشدترین مقامات دیپلماسی ایران با کشورهای منطقهای پای میز مذاکره برای حل و فصل تحولات بحرانی کشورهای منطقهای چون سوریه نشستند، شاید نتیجه، امری دور و خارج از دسترس مینمود. این در حالی است که آنچه پس از ظهور گروه تروریستی داعش در عراق و دامنگیر شدن زبانههای آتش سوریه به جان همسایه غربی ایران مطرح شد، نشان داد که قرار گرفتن عراق و سوریه در اولویت سیاست خارجی ایران روندی دوراندیشانه است که در سیاست خارجی دولت روحانی پی گرفته میشود.
در امتداد چنین سیاست فعالی است که وزارت امور خارجه ایران این روزها که عملیات حفظ برجام همچنان در کانون اصلی توجهات جهانی قرار دارد، مقاصد رایزنی و گفت وگوهای خود را نه صرفاً در راستای این توافق که برای حل یکی از اصلی ترین بحرانهای منطقه ای، یعنی بحران سوریه برگزیده است. سفرهای پرشمار و دیدارهایی که از سوی مقامهای دیپلماتیک ایران به کشورهای مختلف منطقه و با هدف تقویت روند گفت وگوهای صلح برای کشورهایی چون سوریه انجام میشود، نشان از آن دارد که سیاست خارجی ایران به مفهوم واقعی خود، تعامل با همه جهان را در دستور کار قرار داده است. مناسباتی که تحت تأثیر توان حمایتی ایران از کشورهای آسیب دیده از بحران تروریسم و اثبات ناکارآمدی نسخه نظامی جهان غرب برای این بحران از سوی طیف گستردهتری از کشورهای منطقه و خارج از منطقه با استقبال مواجه شده و کشورهای بزرگی چون ترکیه و روسیه را علی رغم وجود پارهای اختلاف نظرها به سوی تقویت ائتلاف برای پیگیری پروسه صلح سوریه ترغیب کرده است. یعنی این دیپلماسی در شرایطی که طبیعی است بیشتر توجهش را صرف عملیات حفظ برجام کند، ترجیح داده از زمان و نیروی باقی ماندهاش در استراتژیکترین موقعیتها بهره گیرد و بر دو یا سه بحران منطقهای تمرکز ویژهای داشته باشد.
اینچنین بود ایرانی که در نخستین ماههای آغاز به کار دولت روحانی تحت تأثیر سیاستهای دولت پیشین از مجموعه راهکار حل مسأله سوریه بیرون گذاشته شده بود، در نهایت خود به یکی از طراحان اصلی طرح صلح سوریه و نقشآفرینان مذاکرات چند مرحلهای آستانه تبدیل شد و حالا چشمها به رایزنیهای حسن روحانی، ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان، سران سه کشور ایران، روسیه و ترکیه برای نتیجه بخش بودن دورتکمیلی این گفتوگوها که قرار است بیست و پنجم بهمن ماه در «سوچی» روسیه برگزار شود، دوخته شده است.
دیپلماسی اقتصادی
از سوی دیگر ائتلاف بینالمللی به رهبری امریکا تا حدی زیادی در مقایسه با نقش ایران در پیگیری رویکرد تعامل جویانه و سازنده با کشورهای منطقه و ورای منطقهای ناتوان نموده است. واقعیتی که علاوه بر پایبندی ایران به تعهداتش در چارچوب برجام به رغم خروج امریکا از این توافق، نشان از رایزنیهای مؤثر وزیر خارجه و دیگر مقامات کشورمان با مقامها و چهرههای تأثیرگذار کشورهای دیگر دارد و یادآور آن است که پیگیری «دیپلماسی اقتصادی» در مواجهه با سیاست تحریمی امریکا علیه ایران به ضرورتی ناگزیر در رویکرد وزارت امور خارجه تبدیل شده است. سیاستی که این روزها در سفرهای مهم ظریف به لبنان، عبدالناصر همتی، رئیس بانک مرکزی به عراق و علی لاریجانی، رئیس مجلس به ژاپن نمایان شده است. پیشنهاد و پیگیری طرح مراودات اقتصادی ایران با عراق و لبنان برپایه پول ملی، ابتکار عمل در مقابله با تحریمهایی است که امریکا از قبال آن میکوشد ایران را در تنگنای اقتصادی قرار دهد. چه در همین چارچوب بنا به روایت رسانه عربی «الاخبار»، ظریف به مسئولان لبنانی همان مکانیزم کاری مشترک را پیشنهاد کرده که قرار است بین ایران و چند کشور اروپایی و همچنین روسیه، ترکیه، چین و هند جریان بیابد. او به مسئولان لبنانی پیشنهاد کرده که تعاملات تجاری با پول ملی یعنی لیره لبنان انجام شود. از سوی دیگر دیدارهایی هم که رئیس کل بانک مرکزی کشورمان طی روزهای اخیر با مقامات عالی رتبه سیاسی و اقتصادی عراق از سر گذرانده، به توافقات خوبی بین دو کشور انجامیده که بنا به گفته اغلب صاحبنظران اقتصادی در روزهای پایانی سال جاری و در نقشه تخریب شده ارزی کشور قابل ملاحظه، ارزیابی میشود. مکانیزمی که ناگفته پیداست رایزنیهای بهنگام و مؤثر دیپلماتیک ایران در ایجاد آن مؤثر بوده است. اما این همکاریها برای دیپلماسی پویایی همچون آنچه در دولت روحانی هدف قرار گرفته است، هدف غایی نبوده و نیست. شاید به همین دلیل است که وزیر امور خارجه ایران در برنامهها و دیدارهایی که طی ماههای گذشته در چارچوب برنامههای منطقهای خود از سرگذرانده، ایده منطقه قوی تر را مطرح و به جد مورد پیگیری قرار داده است.
ناکامی امریکا در «ورشو»
علاوه بر پیگیری مؤثر ایران در حوزه مناسبات منطقهای، عقبنشینی امریکا از برجام و کوششی که این کشور برای امنیتی کردن فضای جامعه بینالملل علیه ایران از خود نشان داده از جمله بزنگاههای تاریخی است که محل بروز دیپلماسی هدفمند دولت روحانی قرار گرفته است. دوره پس از خروج امریکا به روزها و هفتههای پرکار مقامهای دیپلماسی ایران تبدیل شد که حاصل سفرها و دیدارهای پیوسته آنها به کشورهای اروپایی و غیر اروپایی طرف برجام از فرانسه، انگلیس و آلمان گرفته تا چین و روسیه، در کنار پایبندی به تعهدات برجامیاش، تعمیق شکاف میان امریکا و متحدان اروپاییاش بود. اقدامات بهنگامی که علاوه بر به نمایش گذاشتن تعامل سازنده ایران مانع از دستیابی امریکا به اهدافش در ضدیت با ایران شد. این چنین است که وقتی امریکا در راه تلاش برای افزایش فشار بر ایران و پس از چندین شکست متوالی در این مسیر، برای برگزاری یک نشست بینالمللی در ورشوی لهستان، تدارک میبیند، عملاً جزو معدود متحدان منطقهای خود، با استقبال چندانی برای حضور سطح بالای مقامهای اروپایی و آسیایی روبهرو نمیشود. نشستی که به گفته وزیر امور خارجه ایران، مشارکت مایک پنس، معاون رئیس جمهوری امریکا در آن نشان میدهد که اهداف و حرکت اولیه آنها نسبت به ایران به نتیجه نرسیده است.
به نظر میرسد همان اندازه که توافق هستهای یکی از مجموعه عوامل مؤثر در احیای مناسبات ایران با جهان به شمار میآید، پیگیری دیپلماسی هوشمندانه ایران توانسته به ابزار مؤثری در مقابله با کارشکنی دولتمردان امریکا برای به بن بست کشاندن این توافق تبدیل شود. دیپلماسی منطقه ای ایران نیز گر چه پیشتر زیر سایه سنگین موضوع هسته ای قرار داشت اما اینک راه خود را به آرامی و در همان سایه پیموده است چنان که این روزها کشورهای منظومه غرب در مذاکرات نهایی صلح سوریه تنها به ناظرانی بی حاشیه تبدیل شدهاند و از سوی دیگر در برابر ابرام جمهوری اسلامی ایران مبنی بر ترسیم فرجام بحران یمن از طریق راهکارهای سیاسی، چارهای جز پذیرش واقعیت ندیدهاند. در چنین فضایی است که ایران در حالی که یکی از اصلیترین دشمنانش یعنی امریکا در نقطه انزوا ایستاده، تحقق اهداف غایی خود را در یک مسیر تدریجی اما پویا و با به خدمت گرفتن تمام ظرفیتهای ممکن، پیگیری میکند و میکوشد به رغم کارشکنیهای ممتد واشنگتن، آنها را عملی سازد.
نیم نگاه
این روزها کشورهای منظومه غرب در مذاکرات نهایی صلح سوریه تنها به ناظرانی بی حاشیه تبدیل شدهاند و از سوی دیگر در برابر ابرام جمهوری اسلامی ایران مبنی بر ترسیم فرجام بحران یمن از طریق راهکارهای سیاسی، چارهای جز پذیرش واقعیت ندیدهاند. در چنین فضایی است که ایران در حالی که یکی از اصلیترین دشمنانش یعنی امریکا در نقطه انزوا ایستاده، تحقق اهداف غایی خود را در یک مسیر تدریجی اما پویا و با به خدمت گرفتن تمام ظرفیتهای ممکن، پیگیری میکندبرای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
مریم سالاری
ارسال نظر