وحدت، مردم و رهبری رمز پیروزی و بقای انقلاب است
گروه های طرفدار انقلاب را حفظ کنیم
رکنا: عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی از عوامل بقای نهضت مردمی به رهبری امام خمینی(ره) میگوید و از آسیبهایی که منجر به تهدید این نظام میشود. آیتالله سیدمحمد غروی، به موضوعات فرهنگی و اقتصادی بهعنوان دو آسیب مهم کشور اشاره کرده و تأکید دارد که مسئولان طوری رفتار نکنند که مردم احساس کنند کشور رها شده است. او معتقد است که مسائل اقتصادی یکی از آسیبهایی است که میتواند مردم را از صحنه خارج کند.
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
در چهل سالگی انقلاب اسلامی و با وجود فراز و نشیبهایی که کشور در طول این 4 دهه به خود دیده، رمز بقای این نهضت مردمی را در چه عواملی میدانید؟
چهل سال است که ازعمر انقلاب اسلامی می گذرد و میتوان گفت که دیگر به کمال خود رسیده است. محور این انقلاب در آغاز شکلگیری، چند مورد بود که رمز ماندگاری آن هم مربوط به تداوم همین موارد است. یکی از این عوامل وحدت و یکپارچگی ملت در این نهضت بود. آن موقعی که همه برای نفی نظام طاغوت یکصدا شدند و نظام جمهوری اسلامی را میخواستند، عملاً رژیم پهلوی عقب نشست و نتوانست که در برابر مردم مقاومت کند. هرچند که تلاش های لازم را کرد اما بیفایده بود. خودش هم می دانست که این تلاشها فایده ندارد اما وقتی انسان در ًمعرض خطری قرار میگیرد سعی میکند تا آنجایی که میشود مقاومت از خود نشان دهد.
نکته دیگری که قابل ملاحظه است حضور کسانی بود که برای استمرار این انقلاب خطر میکردند. مردم اعتقاد به اسلام داشتند و شهادتهایی که در این راه میدیدند و احتمال وقوع آن را نسبت به خود و فرزندان شان پیشبینی میکردند جزو خسارت به حساب نمیآوردند. یعنی میگفتند که این کار در راه خداست و شهادت بالاترین ارزش برای انسان است. طبیعتاً همین اعتقاد به خدا و ماورای طبیعه زمینهای شد برای اینکه مردم ایستادگی کنند و همه خطراتی که در مورد این نهضت وجود داشت را به جان بخرند و بتوانند مقاومت کرده و از دسیسههای دشمنان انقلاب نهراسند.
سومین عامل بقای این نهضت، شخص رهبری انقلاب بود. یک رهبری واحد این انقلاب را فرماندهی میکرد که وابستگی به این دنیا نداشت. این گونه نبود که بهدنبال منافع شخصی و گروهی و احیاناً صنفی خود باشد. ایشان واقعاً برای مصالح مردم و اسلام این رهبری را بتدریج قبول کردند و در نتیجه این انقلاب به پیروزی رسید.
این انقلاب اگر با همه فراز و نشیبها و همه تهدیدهایی که از ناحیه دشمنان درونی و بیرونی وجود داشت، توانست مقاومت کند بهخاطر این ویژگی ها بود. اول انقلاب دشمنان برای ما مشکلات زیادی ایجاد کردند و گروهکهایی هم که به حسب ظاهر خود را در پیروزی این انقلاب سهیم میدانستند، میخواستند جریان انقلاب را به انحراف بکشانند. اما دیدیم که مردم با این خطرات مقابله کردند. یا جنگ تحمیلی را در نظر بگیرید. شوخی که نبود. ما در آن روزها با مشکلاتی در داخل کشور مواجه بودیم و ارتش ما آمادگی لازم برای این برخورد را نداشت. نقل و انتقالات در ارتش به دلایل مختلف پدید آمده بود. سالیان سال بود که ارتش ایران مانوری برگزار نکرده بود و در نتیجه دشمنان ما گمان می کردند که نیروی نظامی ایران از انسجام لازم برخوردار نیست. آنها هم با تجهیزات مدرن آن روز ورود پیدا کردند. شوخی نبود. خود آنها در نظر داشتند که چند روزه میتوانند بر کشور ما پیروز شوند. ما جنگ را بدون اینکه حتی یک وجب از خاک این کشور به دست دشمن بیفتد، به پایان رساندیم. البته شهدای زیادی را هم در این راه دادیم اما زمینهای برای پذیرش این خسارت ها وجود داشت و آن اعتقاد به اسلام و رهبری بود. بعد از جنگ هم تحریمها وفشارهای زیادی در مقاطع مختلف بر کشور وارد کرد. اما با همه این مشکلات تا ایمان مردم و وحدت بین آنان و تبعیت از رهبری واحد و هوشمند انقلاب باشد، این انقلاب باقی است.
در برشمردن رمز بقای این نهضت به وحدت اشاره کردهاید. اما قبول دارید که این مورد نسبت به سالهای ابتدایی پس از پیروزی انقلاب کمرنگتر شده است؟ در آن روزها گروههای سیاسی مختلف با هم همفکر و همزبان و تحت پیروی امام حرکت میکردند. چه شد که این وحدت تداوم پیدا نکرد؟
فرق است بین مردم و گروههای سیاسی. این نکته خیلی مهمی است که باید به آن توجه داشته باشید. گروهها منافع خود را میخواهند یا دیدگاههای خاص فکری دارند. در نتیجه گاهی تقویت و گاهی هم تضعیف میشوند و گاهی هم به حاشیه رانده می شوند. اینها با مردم فرق دارند. تا وقتی که اکثریت مردم هستند و حضور داشته باشند و طرفدار نظام باشند این انقلاب برجا خواهد ماند. همان گروهها هم در آغاز برای اینکه اثرات مشترکی بر این حرکت و انقلاب مترتب کنند، ورود پیدا میکنند. اما در ادامه کار چه بسا که بخواهند اهداف گروهی خود را تحقق ببخشند. افکار آنان که افکار اکثریت مردم نیست. طبیعتاً این دسته وقتی ببینند که فکر آنها مورد قبول نیست و جریان فکریشان مقبول نمیافتد، کنار میکشند یا گاهی موضع می گیرند. یا چه بسا ممکن است که مانند آنچه در صدر انقلاب پیش آمد دست به اسلحه بشوند. اما این فقط شامل گروههای سیاسی میشود. عموم مردم وضعیت دیگری دارند. تا وقتی این مردم با آن انگیزههای معنوی و اسلامی حاضرند برای انقلاب خطر کنند و بایستند، دشمن نمیتواند کاری از پیش ببرد و برخی از گروههای مخالف هم که در آغاز خواب هایی برای رسیدن به مطامع خود دیده بودند که تعبیر نشد، نمیتوانند کاری انجام دهند.
گاهی در مقام فکر و نظر ممکن است که عدهای در آغاز مسیر همفکر باشند اما بعد از پیروزی چون انگیزههای مختلفی مطرح میشود، گاهی این تشتت و اختلاف بین جریانات خود را نشان میدهد. برخی گویا فکر میکنند غنیمتی پیدا شده و فرصت تقسیم آن فرا رسیده است. اما وقتی میبینند که سهمی در این جریان ندارند چون مقبول مردم نیستند، موضع می گیرند. بنابراین اگر در مقام شعار و فکر و نظر ممکن است وحدت اجمالی بین گروهها وجود داشته باشد، در مقام عمل اختلافات، خود را بیشتر نشان می دهد. در عین حال اعتقادم این است که همین گروهها هم نسبت به اصل انقلاب وفادار هستند. ممکن است که با این جریان سر خوشی نداشته باشند و اختلافی بین آنها وجود داشته باشد یا با یک جریان دیگر اختلاف نظر داشته باشند، اما آن موقع که پای منافع ملی به میان میآید همراه هستند. لذا یکی از موضوعاتی که باید مورد توجه ما قرار بگیرد این است که تلاش کنیم تمام نیروهایی که طرفدار اصول انقلاب و نظام هستند را داشته باشیم و سعی کنیم اختلافی بین آنان به وجود نیاید و این اختلاف سلیقه خسارتی به وحدت و یکپارچگی وارد نکند.
شما بحث کمرنگ شدن وحدت را به گروههای سیاسی نسبت داده اید و مردم را از این موضوع مستثنی کرده اید. این درست است، اما بحث دیگری که در مورد مردم مطرح میشود، نارضایتیای هست که نسبت به وضعیت موجود در بین آنان شکل گرفته و نمونه مشخص آن اعتراضات مردمی در سال گذشته بوده است. فکر میکنید که این نارضایتی معطوف به عملکرد کارگزاران نظام باشد و در 40 سالگی انقلاب برای حل این معضل چه باید کرد؟
بالاخره مردم احساس کمبود میکنند. بخصوص آن بخشی از مردم که آسیب پذیر هستند. در این موضوع تردیدی نیست. گاهی حقوق شان عقب می افتد یا از کارخانهای اخراج میشوند یا اینکه یک کارخانهای نمیتواند به کار خود ادامه دهد و کارگرانش بیکار ماندند و حقوقی هم دریافت نمیکنند. گرانی هم هست. اما از این ناخشنودیهایی که مردم نسبت به این مسائل نشان میدهند گاهی بعضی از جریانات سوءاستفاده میکنند. گاهی هم میبینید که توسط تعدادی از دولت های خارجی و شبکههای خبری خارج نشین حمایت میشوند. لذا آن موقعی که مردم متوجه میشوند پشت این حرکتها، اجنبی قرار گرفته و قصد سوءاستفاده دارند، عقب میکشند. به عبارت دیگر اگر شما ناآرامیهایی که در سال گذشته اتفاق افتاد را ملاحظه کنید میبینید شبکههای مجازی را که بیشتر از خارج از کشور متأثر بودند. همچنین جریاناتی که از خارج هدایت شده بودند به برخی از نارضایتیها ورود پیدا کرده بودند. وقتی مردم متوجه شدند که آنها قاطی این اعتراضات شده اند خود را کنار کشیدند. البته این موضوع منافات با این ندارد که مسئولان تمام تلاش خود را انجام دهند برای اینکه مشکلات مردم را حل کنند. فاصلهها را کمتر کنند و مهم تر از همه برخورد با فساد را جدیتر دنبال کنند. این اتفاق {فساد} به گونهای نیست که برای مردم قابل تحمل باشد. مشکلات و سختیهایی در زندگی مردم وجود دارد آنان این مشکلات را تحمل می کنند اما از یک طرف هم میبینند که عدهای سوءاستفادههای کلان از بیت المال میکنند. مسئولان کشور اگر تصمیماتی در مورد افراد و جریاناتی گرفته شده، آن را اعلام کنند و زود به آنها رسیدگی کنند. این کار میتواند جلوی برخی نارضایتیهای مردمی را بگیرد و اجازه نمیدهد دشمن از این نارضایتیها استفاده کند.
با وجود مشکلاتی که خودتان هم از آن نام بردید همچون مسائل اقتصادی و مهم تر از همه وقوع فساد در کشور، آسیب های پیش روی انقلاب اسلامی را چه میدانید؟
به نظر من چند مورد است که باید خیلی به آن توجه داشت. یکی از این آسیب ها مسائل فرهنگی است. ما مسائل فرهنگی را دست کم تلقی کرده و در واقع آن را رها کردهایم. دشمن از همان مسیری که احساس کرده که انقلاب پیروز شده - که همان مسیر اسلام و ارزشهای اسلامی است- وارد شده و لزومی هم نمیبیند که به خود زحمت دهد و در این راه برای خود مشکل آفرین شود. از راههای آسان ورود پیدا میکند تا باورهای مردم را متزلزل کند و تعهد مردم را نسبت به ارزش های دینی و اخلاقی تنزل دهد. بیمبالاتی و بیتفاوتی را در میان مردم رواج بدهد. اعتقادات مردم را مورد تشکیک قرار داده و باعث تضعیف آنها شود. مسائل فرهنگی خیلی در این رابطه نقش دارد. البته نمیخواهم بگویم که این مسائل فرهنگی بیارتباط با معیشت مردم است. نه؛ اتفاقاً اعتقادم این است که مشکلات معیشت مردم میتواند در این مورد نقش داشته باشد و به تهاجم دشمن کمک کند. ولی در عین حال باید توجه داشت که این موضوع یکی از آسیبهای جدی برای این نظام است. اینکه نظام خانواده و ارزشهای متعالی مورد تهدید قرار میگیرد و بیمبالاتی و بیتفاوتی نسبت به ارزشها حاکم میشود باعث وقوع آسیبهای جدی می شود.
مورد دیگر وجود خلأهای قانونی است. موضوعی که باعث سوءاستفاده برخی افراد در مقامهای مختلف میشود و برای مردم آزاردهنده است. باید این خلأها را پر کنیم و از طرف دیگر نظارتهای لازم را هم بر امور داشته باشیم؛ مخصوصاً نظارت در آن بخش از اقتصاد که به معیشت مردم مربوط است. اینطور نباشد که مردم احساس کنند کشور رها شده است و کسی به فکر گرانیها نیست.
ممکن است که در یک قسمتی دولت وارد شود اما این ورود زمانی است که بحران پدید بیاید. ما نظارت بیشتری لازم داریم. اینطور نیست که همه این گرانیها که بر کشور حاکم شده مربوط به تحریمها باشد. نه اینکه نیست، مقداری هست اما عوامل دیگری هم در کار است. دولت باید تلاش بیشتری کند که این مشکلات حل شود. البته همه باید کمک کنند. مسائل اقتصادی یکی از آسیبهایی است که میتواند مردم را از صحنه خارج کند. این موضوع میطلبد که مسئولان با تمام قوا حضور پیدا کنند و به جنبههای فرهنگی و اقتصادی مردم توجه داشته باشند. کاری نکنند که مردم فکر کنند فقط خودشان درگیر مسائل اقتصادی هستند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
رضوانه رضاییپور
ارسال نظر