ریاض درصدد تقویت جنگ نرم با ایران است

عربستان در اقدامی که چندان قابل انتظار نبود، چند مقام کلیدی کشورش از جمله عادل الجبیر، وزیر خارجه این کشور را برکنار کرد. این تغییرات علامت سؤال‌های زیادی را درباره هدف واقعی آن و اقدامات بعدی که ممکن است پس از این تغییرات در ارتباط با حوزه سیاست خارجی این کشور صورت گیرد، برمی‌انگیزد. این تحولات را محصول چه شرایطی می‌دانید؟

یکی از مهم‌ترین ریشه‌های این تحولات را می‌توان به جنگ قدرت در درون عربستان مرتبط دانست. بن سلمان فرد قدرت‌طلبی است که روند اقدامات او در ریاض نشان داده که اغلب اقدامات و تصمیمات عربستان چه در عرصه داخلی و چه خارجی ذیل تصمیم و ابتکارات فردی او صورت گرفته است. او در حالی عادل الجبیر را کنار گذاشت که چهره شناخته شده‌ای بود و بی تردید جهت‌گیری‌های سیاست خارجی عربستان فارغ از دیدگاه‌های شخصی او نبود و این برای بن سلمان که تلاش می‌کند کنترل بیشتری بر حوزه‌های مختلف تصمیم‌گیری عربستان داشته باشد، قابل قبول نبود. او در نتیجه این تغییر دنبال یکدست کردن سیاست خارجی ذیل مطالبات و اهداف شخصی خودش بود.

تحولات خارجی و ناکامی ریاض در پیگیری اهداف منطقه‌ای‌اش از جمله در رقابت با جمهوری اسلامی چه اندازه در این تغییرات تأثیرگذار بود؟

وجه مهم دیگر این تغییرات ناظر به سیاست‌های شکست خورده عربستان بویژه در حوزه‌های مهمی چون سوریه و یمن بود. پیش‌تر عربستان و عادل الجبیر در جبهه مخالفان اسد و کناره‌گیری او از قدرت قرار داشتند اما در جنگ میدانی و طولانی سوریه نقش‌آفرینی قابل توجهی در سوریه نداشتند. این در حالی بود که جمهوری اسلامی در کنار روسیه حضور قابل توجهی هم در عرصه حمایت‌های نظامی و مستشاری و هم مذاکرات صلح در سوریه داشت. خب در شرایطی که عربستان عملاً در صحنه بحران سوریه کنار گذاشته شده و باید مختصات تازه‌ای در سیاست خارجی‌اش نسبت به این کشور در پیش گیرد، دیگر حضور الجبیر در رأس وزارت خارجه نمی‌تواند برای سیاست جدید عربستان در عرصه بین‌الملل کارساز باشد. همچنین ریاض درباره یمن هم شکستی مشابه سوریه تجربه کرد چنان که مجموع رویدادهای کنونی از شکست سعودی‌ها در زمینه‌های مختلف نظامی و سیاسی و اقتصادی حکایت می‌کند. آنها مجبور شدند حوثی‌ها را به عنوان شریک قدرت در مذاکرات دیپلماتیک جاری بپذیرند در حالی که قبلاً نظرشان خلاف این بود و هزینه‌های زیادی را بابت این نگرش و سیاست پرداخت کرده‌اند.

در کنار اینها قتل Murder جمال خاشقچی، روزنامه‌نگار سعودی که بن سلمان را در تیرس هجمه دولت‌های موافق و مخالف عربستان قرار داد و مدیریت این تحولات که در نهایت به تضعیف وجهه جهانی بن سلمان انجامید، خود از دیگر دلایلی بود که ایجاد یک تغییر را حتی با هدف تغییر کانون توجهات از بن سلمان به رویداد دیگری طلب می‌کرد. در نتیجه این عوامل بن سلمان تلاش کرده چهره تازه‌ای را روی کار بیاورد تا خود کنترل بیشتری بر جهت گیری‌های سیاست خارجی داشته باشد.

عادل الجبیر از جمله چهره‌های تندرو دستگاه سیاست خارجی عربستان به شمار می‌آمد آیا می‌توان کنار گذاشتن او را به معنای کم کردن زهر تندروی ریاض در سیاست خارجی و بویژه نسبت به ایران دانست؟

کنار گذاشتن عادل الجبیر به معنای تعدیل رویکرد تقابل جویانه ریاض در عرصه سیاست خارجی‌اش نیست بلکه معتقدم که روی کار آمدن چهره جدید که پیشینه‌ای در عرصه سیاست خارجی ندارد، به معنای آن است که مقام‌های ریاض می‌خواهند آقای العساف تابعی از سطوح بالاتر تصمیم‌گیری و اجرای سیاست‌های کلان این کشور در عرصه منطقه‌ای و جهانی باشد. کسی که بخوبی بتواند عربستان را با وضعیت موجود و تحولات تازه‌ای که روی داده تطبیق دهد. معتقدم این سیاست جدید نسبت به خود منطقه، ایران و کشورهای عربی خیلی دچار تغییر آنچنانی نخواهد شد اما به هر صورت به نظر می‌آید این کشور باید مسیر جدیدی را خصوصاً درباره سوریه در پیش گیرد که می‌تواند شامل بازگشایی سفارتخانه در این کشور باشد.

یعنی مشارکت جدی‌تری در فرآیند دیپلماتیک حل و فصل بحران‌هایی داشته باشد که پیش از این با رویکرد نظامی درگیر آنها بوده؟

بله ناکامی در بهره‌گیری از ابزارهای سخت چون جنگ نظامی در یمن و حمایت از جنگ نظامی علیه دولت دمشق و همچنین افزایش نفوذ و نقش ایران در حوزه‌های یاد شده عملاً آنها را ناچار می‌کند دیر یا زود وضعیت موجود در سوریه را بپذیرند و سیاست ملایم‌تری را در یمن و سوریه در پیش گیرند. چنان که پیگیری روند دیپلماتیک در یمن و چراغ سبز نشان دادن به مشارکت در بازسازی سوریه از جمله نشانه‌های این سیاست است. ضمن اینکه معتقدم عربستان از نظر اقتصادی مجبور شده در سیاست خارجی خود یک بازنگری داشته باشد و با پذیرش وضعیت موجود، بکوشد تا از پرداختن هزینه‌های اقتصادی در جنگ‌های نیابتی بیشتر خودداری کند و به سمت و سوی بهره‌گیری از مؤلفه‌های جنگ نرم بویژه در قبال رقیبی چون جمهوری اسلامی روی بیاورد.

انتخاب آقای العساف که بیشتر از سوابق دیپلماتیک در حوزه اقتصادی تجربه دارد، ناظر به چنین سیاستی است؟

بله؛ وزیر خارجه جدید عربستان تحصیلات و سابقه جدی در زمینه اقتصادی دارد و معتقدم حضور او با هدف کاستن از هزینه‌های اقتصادی در سیاست‌های منطقه‌ای عربستان است. در واقع این تغییر به نوعی ناظر به تصمیم امریکا مبنی بر کناره‌گیری از ایفای نقش ژاندارمی منطقه است که نمی‌خواهد هزینه زیادی بپردازد. آقای العساف می‌تواند گزینه مناسبی برای پیگیری سیاستی باشد که هزینه‌های مادی زیادی روی دست دولتمردان ریاض نگذارد.

تحولات سیاست خارجی ریاض در کنار تصمیم دولت ترامپ Trump به بیرون کشاندن نیروهای نظامی‌اش از منطقه چه تأثیری بر پایان دادن ماجراجویی‌های منطقه‌ای عربستان در رقابت با جمهوری اسلامی می‌گذارد؟

عربستان و امریکا دو متحد قدیمی هستند و همواره در پیگیری رویدادهای منطقه‌ای با یکدیگر هماهنگ بوده‌اند. معتقد نیستم که خروج نیروهای نظامی امریکا از منطقه و تلاش عربستان برای کاستن از هزینه‌های جنگ‌های نظامی‌اش به معنای کم شدن مشکلات ایران در منطقه است. با ناکامی عربستان در سوریه و یمن و تصمیم به کم کردن هزینه‌های اقتصادی‌اش که می‌تواند شامل بازگشایی سفارت عربستان در سوریه و کمک به بازسازی این کشور باشد، به نظر می‌رسد که عربستان و امریکا می‌خواهند مناطق چالشی را کمتر کنند تا به این ترتیب بتوانند روی ایران متمرکز شوند. یعنی تا حدودی با عبور از پاشنه آشیل خود در سوریه و یمن و عراق بر نقاط آسیب‌پذیر ایران مانند افغانستان متمرکز شوند. سیاستی که می‌تواند شامل سرمایه‌گذاری برای ناامن کردن داخل و خارج مرزهای ایران باشد. قدرت‌های بزرگ از نظر تاریخی همیشه از نقاط آسیب‌پذیر خود فاصله می‌گیرند تا اینکه بتوانند روی مسائل بزرگ‌تری متمرکز شوند یا تحرکاتی را پیش بگیرند که مقداری راحت‌تر بتوانند آسیب برسانند.

در واقع این نگرش که با کنار رفتن عادل الجبیر رویکرد تقابل‌جویانه سیاست خارجی عربستان نسبت به ایران تعدیل می‌شود خوش‌بینانه به نظر می‌رسد؟

بله همین طور است. سیاست ریاض بر حل دیپلماتیک نقاط آسیب‌پذیرشان در منطقه، کم کردن اختلافات داخلی و یکدست کردن سیاست خارجی با هدف متمرکز شدن بر مهم‌ترین کانون رقابتی‌شان یعنی جمهوری‌اسلامی است.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید

مریم سالاری