روایت سمنانی ها از درد و رنج ها و امیدهای روحانی
رکنا: آسمان سمنان بلند است و دل مردمش بزرگ. بافت این شهر و دیگر شهرهای استان کمک میکند از هر جا که سر بلند کنی، آبی خیره کننده آسمان با ابرهای روشن تنکش در چشم باشد. مانند کلانشهرها نیست که برجها و ساختمانهای بلند، آسمان را محدود کرده است.
در سمنان گستره دید وسیع است. آیا میتوان میان بلندی آسمان و بلندنظری مردم استان سمنان پیوندی برقرار کرد؟ نه فقط مردم بلند نظرند، که فهم بلندی هم از مسائل و شرایط کشور دارند.
در عبارتهای عامیانه و گفتارهای صادقانهشان، هم رنج هست، هم امید پیداست، هم سیاست را میفهمند، هم مشکلات اقتصادی را میشناسند، هم درد را میشناسند، هم به اندازه خودشان درمان را. مهمتر از همه اینکه نگاه جزیرهای و صرفاً بومی به مسائل ندارند. خود را در کلیتی به نام ایران میبینند.
این وضعیت، دقیقاً همان است که رئیس جمهوری پس از بازگشت از آذربایجان غربی گفت: «مردم علیرغم گرانی و اینکه در فشار و مضیقه هستند، اما از روی بزرگواری، لطف و احترام کسی اعتراضی به زبان نیاورد و البته این برای من خیلی سنگین بود.»
دو روز پیش از سفر رئیس جمهوری به سمنان، وقتی از آنان درباره نیازها، رنجها، انتظارها و امیدها پرسیدم، پاسخها کوتاه، اما دقیق بود. رنج را لمس میکردند، اما ریشههای رنج را هم میشناختند. مشکل داشتند، اما میدانستند چه کشوری اصرار دارد ما مشکل داشته باشیم. باوجود این آنان ناامید نبودند. برآیند مشترک اظهار نظرهای مردم سمنان و سرخه، امید است، امید به گشایش و بهروزی پس از مشقات. این یعنی، مردم سمنان و شهرهایش، همان طور که روی زمین راه میروند، ذهنشان هم پا در واقعیت دارد. واقعی شدن رویکردها، دور شدن از شعارگرایی، عقلانی کردن فرآیندها و تکیه بر مناسبات قانونی به جای مناسبات شخصی، اهداف ضمنیای نیست که حسن روحانی دنبال میکند؟تا اینجا به نظر میرسد او در نرمالیزاسیون موفق بوده است، دستکم اینکه مردم سمنان به فرآیندها و هنجارهای قانونی چشم دارند، نه دستهای مدیرانی که امضا میکنند. در این سفر یک روزه به سمنان، دانشگاه این شهر و سرخه، زادگاه روحانی با ما همراه باشید.
سرخه؛ شهری سنتی و پاکیزه
تاکنون دو سمنانی رئیس جمهوری شدهاند. فاصله زادگاه آنان زیاد نیست، اما فاصله دولتداریشان، زمین تا آسمان است. «سرخه» زادگاه حسن روحانی، به سمنان نزدیکتر است؛ شهری کوچک، با بافتی سنتی، درختکاری و بسیار پاکیزه. سرخه اینقدر کوچک است که بعید به نظر میرسد حتی یک بار هم در آن ترافیک شده باشد.
خانه پلاک 293 «حاج اسدالله فریدون» حالا با کاشی «حسن روحانی» شناخته میشود. در خانه قفل است و خانواده کلید را به سرایدار دادهاند تا مراقب خانه باشد. جز باجناق روحانی که در سرخه «بوتیک» دارد و دامادش که در سمنان است، اغلب فامیل در تهران زندگی میکنند. مردم میگویند روزهای تعطیل، هر از گاهی اقوام به سرخه میآیند و در این خانه را باز میکنند. «رئیس جمهوری به ندرت به سرخه میآید، مگر اینکه در مسیر حرکت ایشان باشد و آن هم برای حضور در وادی السلام و فاتحه بر قبور والدین، در سرخه توقف میکنند.» این را حجتالاسلام مصطفی فاطمی بصیر، امام جمعه سرخه میگوید. او را پس از نماز جماعت مسجد نزدیک خانه پدری روحانی میبینم. بعد از نماز، با برخی از اهالی درباره طرحهایی که قرار است در جریان این سفر در سرخه آغاز شود، صحبت میکند. میگوید رئیس جمهوری سه شنبه شب به سرخه میآید. برای جلسه تدارک میزبانی عجله دارد. اضافه میکند که مردم سرخه عرق زیادی به رئیس جمهوری دارند و انشاء الله در این سفر خبرهای خوشی برای مردم خواهد داشت.
در خیابان اصلی شهر، بنرهای کوچک استقبال دیده میشود که با زبان سرخهای به روحانی خوشامد میگویند: «ته قادمهام سر چش.» در مغازههای قدیمیتر شهر میتوان تصاویر روحانی را دید، تصاویری که یادگار پوسترهای انتخابات 92 و 96 است. در میدان شهید بهشتی، وارد تاکسی تلفنی «مسافر» میشوم. 23 راننده دارد که برای 15 نفر رانندگی تنها شغل شان است. به شوخی میگویم همشهری رئیس جمهوری هستید! پاسخ میدهند «رئیس جمهوری اهل هر کجا که باشد، رئیس جمهوری ایران است.» اضافه میکنند اینکه رئیس جمهوری از سرخه است، قطعاً برایشان مهم است، اما خب برای سرخه هم کار خاصی نکرده است.
لهجه سرخهای آنان شیرین است، لهجهای که البته برای یک مازندرانی قابل فهم نیست. چای تعارف میکنند و ادامه گفتوگو را به آمدن «مرتضی قربانی» موکول میکنند، گویی عقل منفصل آقایان راننده است. قربانی مدیر کارخانه سیم و کابل شاهین است. او هم مانند رانندهها میگوید «قرار نبود اینکه رئیس جمهوری همشهری ماست، فرق خاصی برای ما داشته باشد، او رئیس جمهوری ایران است، باید برای کل ایران تلاش کند. اگر مشکلات کشور حل شود، ما هم مانند همه مردم راضی هستیم.»
او شرط بسته بود کــــــــــــه رأی روحانی در دور دوم 20 میلیون میشود و وقتی بیش از این شد، به همه کارگران کارخانه بستنی داد. قربانی میگوید حالا چند ماه است که حقوق کارگران عقب افتاده، اما باوجود این اضافه میکند که «باید قبول کنیم که امریکا با خروج از برجام زیر قول خود زد که باعث شد روحانی به مشکلات زیادی بر بخورد.»
در سفر نخست روحانی به سمنان، نامه قربانی به کاروان همراه بی جواب ماند، باوجود این، او برای پیروزی روحانی در دور دوم تلاش کرد. حالا هم معتقد است که «الان زمان تفرقه و جدایی نیست، باتوجه به فشارهای خارجی که به کشور وارد میشود، الان ایشان باید از سوی مردم و نهادهای نظام حمایت شود تا این مسیر طی شود.»
پدر و مادر روحانی انسانهای ساده زیستی بودند که به قول مرتضی قربانی، شاید در زمان مرگ، کل موجودی مغازه عطاری اش به یک میلیون تومان هم نمی رسید. خود روحانی در شهمیرزاد خانه ای دارد که به گفته امام جمعه شهر، هنگام توقفهای کوتاه و برای رفع خستگی سفرها به آنجا مراجعه میکند.نزدیکی خانه پدری روحانی، به جمع سه نفرهای که گرم صحبت هستند، نزدیک میشوم. نامشان را نمیگویند. میگویند ما سهشنبه از رئیس جمهوری به عنوان اینکه همشهری ما است استقبال میکنیم، چون وظیفه ماست، اما در دوره ریاست جمهوری برای سرخه کار خاصی نکرد. یکی از آنها اضافه میکند که روحانی در دوران نمایندگی برای سرخه آب و گاز شهری آورد، آن هم درحالی که سمنان هنوز آب و گاز نداشت، اما در دوران ریاست جمهوریاش به اندازه آن دوره برای شهر کار نکرد. دیگری روحانی را با احمدینژاد مقایسه میکند و میگوید: «اقوام من در آرادان زندگی میکنند، رفتم و دیدم، احمدی نژاد برای شهرش خیلی کار کرده است، اما سرخه قبل و بعد ریاست جمهوری روحانی فرقی نکرد.» او که از اقدامات روحانی در دوره نمایندگی گفت، اضافه کرد که البته انتظار ما از رئیس جمهوری این است که به فکر کل کشور باشد و با اصلاح قوانین، مشکلات را حل کند، نه اینکه به فکر جای خاصی باشد.
یاد یکی از رانندههای تاکسی تلفنی «مسافر» میافتم که گفت «اشتغال درست شود، همه چیز درست میشود.» این درد دل حسن، یکی از اهالی سرخه نیز هست که با پسرش مقابل داروخانه ایستاده است. شغلش رانندگی است و با ماهی یک میلیون و 500 هزار تومان زندگی خانواده را اداره میکند. او از گرانیها و نبود شغل گلایه دارد، اما مانند مرتضی قربانی، میگوید از رئیس جمهوری استقبال میکنیم، چون همشهری ماست. قربانی در آخر به من گفته بود بنویس «ته قادمهام سر چش.» امروز روحانی به سرخهای میرود که در منتهی الیه غربیاش، ساختمانهایی غریبه با بافت سنتی شهر روییدهاند، مسکن مهر سرخه با خانههایی یکی در میان پر و خالی. روبهروی آن، خانههای نیم ساخته مسکن مهر است که یادگاری رئیس دولت سابق است.
سمنانیها به روحانی چه میگویند؟
میادین و معابر اصلی سمنان بنرهایی از تصویر روحانی است که آنان را به حضور در دیدار مردمی با رئیس جمهوری در ورزشگاه تختی شاهرود دعوت میکند. روحانی امروز در سفر به استان سمنان در جمع مردم شاهرود سخنرانی می کند.
این بنرها از سوی ستاد مردمی استقبال تهیه شده و بیشتر هم در نقاط اصلی شهر است، نه هر جایی. هرچند بنرها مردم را به حضور در شاهرود دعوت میکند، اما سمنانیها هم دوست داشتند که همشهری رئیس جمهوریشان به شهر خودش و آنان هم میآمد. اما شاهرود هم مانند سمنان، یا گرمسار، به قول خود سمنانیها، مهم طرحهایی است که در استان اجرا یا عملیاتی میشود.آقای آشیان که کارمند است، نکته مهمتر را در این میداند که هنوز دیدارهای مردمی روحانی ادامه دارد و او سفرهای استانی خود را ادامه داده است. او میگوید بسیاری از مردم از مشکلات اقتصادی مانند افزایش نرخ دلار میگویند، اما روحانی در دولت خود کارهای زیربنایی هم انجام داد، مانند پرداخت مطالبات بانکها که یک اقدام زیربنایی بود.مریم که شاغل است، مانند آقای آشیان فکر نمیکند. او میگوید برای اولین بار بود که در انتخابات شرکت کردم و به روحانی رأی دادم، اما اکنون برای سفر او به استان هیجان یا نظری ندارم، زیرا معتقدم کاری انجام نداده و به هیچ یک از وعدههایش عمل نکرده است. از او میپرسم چه انتظاری از روحانی داشت و رئیس جمهوری چه باید میکرد؟ میگوید همین دلار، بالا رفتن قیمت دلار باعث شد اگر قبلاً بهترین گوشی را میتوانستیم 10 میلیون تومان بخریم، اما یک گوشی ضعیف هم با این قیمت نمیتوان خرید. او از بالا رفتن قیمتها، اجاره و نرخ کرایهها و درعین حال پایین ماندن دستمزدها گلایه دارد.
چند قدم آن طرفتر به آقای مؤمن آبادی، کارگر بازنشسته برمی خورم. چهره سیاه سوختهاش، نشانه سالها کار است. او از سفر رئیس جمهوری به سمنان استقبال میکند، چون به گفته او، اشتغال ایجاد میکند. اینکه روحانی در این سفرها به مناطق محروم سر میزند، از نکات دیگر مورد توجه او است.
از مؤمن آبادی میپرسم «روحانی تا اینجا رئیس جمهوری خوبی بود؟» پاسخ میدهد: «هر کاری که در توانش بوده انجام داده، کاری نبوده که نکرده باشد.»اما هستند جوانانی در سمنان که مانند این مرد بازنشسته فکر نمیکنند، مانند علی علیعسگر، که 22 سال دارد و دانشجو است. او هم به روحانی رأی داده و حتی این را هم اضافه میکند که امروز هم بار دیگر به روحانی رأی میدهد تا تفکر مقابل او رأی نیاورد، باوجود این، اضافه میکند که روحانی نتوانسته است برای من به عنوان دانشجو و برای آینده من چشمانداز امیدبخشی ایجاد کند.
علیعسگر، مهمترین دستاورد روحانی را برجام و ثبات اقتصادی میداند و اضافه میکند: همه اینها مربوط به دولت اول روحانی بود، اما در دولت دوم اصلاً کاری نشده است.
اینکه اگر در دولت روحانی کار ویژهای شده است، مربوط به دولت نخست او است، نکتهای نیست که فقط این جوان سمنانی به آن اشاره کند. دکتر همتی، پزشک Doctor این شهر هم با او همنظر است، اما معتقد است که این اتفاق دلیل دارد: یک علت اصلی مخالفتهای داخلی بود که باعث شد نتواند کار بکند و واقعاً هم نگذاشتند کار کند، علت دوم هم ترامپ Trump بود که از برجام خارج شد. او منتقد پیرسالاری و کسانی است که همچنان از پذیرش ایدههای تازه ابا دارند، اما درعین حال نمیگذارند کشور مسیر طبیعی خود را طی کند. از او میپرسم: «اینکه رئیس جمهوری به استان شما میآید، چه حسی برای شما دارد؟» پاسخ میدهد: «همشهری ما است، دوستش داریم.»اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید
ارسال نظر