قربانیان عشق چه کسانی هستند؟
رکنا: اولین بهای رفتارِ سلطهپذیری، داشتن یک زندگی مرده است. فرد سلطهپذیر، خود فعالیتی نمیکند. او تسلیم است و مسیر زندگیاش توسط دیگران تعیین میشود.
گرچه خلق شدهاست تا از سرنوشت منحصربهفرد و ارضاءکننده خویش لذت ببرد، امّا سالها از عمر خود را با تکریم در برابر خواستهها و دستورات دیگران تباه میسازد. بهای دیگری که فرد سلطهپذیر میپردازد، آن است که روابطش کمتر از آنچه تمایل دارد خوشایند و همراه با صمیمیت است. هر رابطه ارزشمندی، دو فرد واقعی را دربرمیگیرد؛ اما فرد سلطهپذیر خود را فدا میکند و خویشتن را بهزور، بهدرون آنچه که آن را تصویر فرد دیگر از افراد دوستداشتنی میپندارد جای میدهد. او فقط بخش بسیار اندکی از خویشتن واقعی خود را برای عاشقشدن یا مورد عشق دیگران واقع شدن باقی گذاشتهاست. فرد سلطهپذیر، گرچه ممکن است آشنایان متعددی داشته باشد اما در عمل از دوستیهای عمیق و پایدار بیبهره است. بهعلاوه، با گذشت زمان، محبتِ فرد سلطهپذیر نسبت به دیگران کاهش مییابد. این امر تا حدی نتیجه آن است که چنین فردی، بخش اعظم خشم خود را سرکوب میکند و در این حالت مقدار زیادی از محبت او نیز بهطور خودکار، همراه با آن سرکوب میشود. ضمن آنکه فداکاری بیشاز حد و مغلوبِ دیگران بودن، خود موجب رنجش و آزردگی میشود. بهقول جرج برنارد شاو: «اگر رابطه را با قربانیکردن خویش برای کسانی که دوستشان دارید شروع کنید، آن را با تنفر از کسانی که خود را برایشان قربانی کردهاید به پایان خواهید برد». شاید نمایش غمانگیزی که در همه اعصار بیشترین تکرار را داشتهاست، نمایشی باشد که در آن افرادی از «خود بودن» و «زندگی خود را داشتن» چشم میپوشند تا مورد عشق و محبت قرار گیرند؛ آنها به این نتیجه میرسند که پیامد نهایی قربانیکردن خود، ناتوانی در برقراری روابط ارضاءکنندهای است که بهدنبال آن بودهاند.
برگرفته از کتاب «روانشناسی روابط انسانی» نوشته «رابرت بولتون»، ترجمه «حمیدرضا سهرابی»برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر