گلایه‌های تند ملی پوش سابق از حاشیه‌های سپیدرود

در مورد غیبت در تمرینات سپیدرود می‌گوید: بعد از بازی با ملوان در تمرینات شرکت نکردم و مهمترین دلیل این بود که امنیت جانی نداشتم، آن هم به خاطر اتفاقاتی که افتاد.بعد از بازی طبق صحبت‌هایی که از بچه‌های تیم شنیدم، همه چیز برنامه ریزی شده بوده و این اتفاقات را قبلا هم برای کسان دیگر انجام دادند ولی من یک سوال دارم. برخی فکر می‌کنند این قدر مملکت بی قانون Law است که بیایند به خانواده و انسانیت آدم توهین کنند؟ مگر عزت نفس آدم‌ها کجا رفته است، مگر من می نشینم تا هر چه بخواهند به من بگویند؟ مگر تا حالا چنین اتفاقات حاشیه‌ای برای من رخ داده و آیا پیش آمده با کسی درگیر شوم یا بی احترامی کنم؟
او ادامه می‌دهد: بعد از بازی با ملوان یک آدمی که نمی‌دانم اسمش را چه بگذارم، یک دفعه وارد رختکن می‌شود و شروع به فحاشی می‌کند. مسئولان و سرمربی تیم هم آنجا بودند و من گفتم چرا کسی کاری انجام نمی‌دهد. من با آن فرد درگیر شده و نگذاشتم به من بی احترامی کند. مگر میدان جنگ است که بازیکن را تهدید می‌کنند؟ مگر در این چند بازی چقدر به من بازی رسیده است که آقای نظرمحمدی این کارها را می‌کند؟ به من فحش دادند ولی نظر محمدی و مسئولان نگاه می‌کردند.
رضایی می‌گوید: من از اول فصل به جز حرف های زشتی که در تمرینات زده می‌شود خیلی چیزها را تحمل کردم؛ ولی دیگر این شرایط برایم قابل تحمل نبود. ضمن اینکه آدم باید با شرف زندگی کند. من از طریق برخی شنیدم که نظرمحمدی گفته بود من کاری با رضایی و حسینی می‌کنم که خودشان بگذارند و بروند. من هم در رختکن گفتم آقایانی که دنبال این بودید که ما برویم، حالا ما می‌رویم.
او تاکید می‌کند: من به شهر دیگری رفتم و به جای اینکه احترام بگذارند، به من فحش دادند. این چه فوتبالی است؟ شنیده‌ام نظرمحمدی گفته که من در جریان کار رضایی نیستم. شما در جریان کار من نیستی که ساعت 12 شب جرات نداشتیم از ورزشگاه بیرون برویم؟ او مرا همراه با یکی از دوستانم سوار ماشین کرد تا از استادیوم برویم.حتی من به خوابگاهی که زندگی می‌کنم تماس گرفتم که آیا خطری هست یا خیر. همه بازیکنان مرا حمایت کردند؛ ولی مسئولان و نظرمحمدی هیچ حمایتی انجام ندادند. حتی یک زنگ به نزدند که آیا آن شب به خانه رسیدم یا خیر.
او می‌گوید: تا کی می‌خواهید سر مردم کلاه بگذارید، تا کی می‌خواهید دروغ بگویید؟ تمام این فوتبال برای شما ولی ارزش دارد با یک انسان اینگونه برخورد شود. پس انسانیت چه معنایی می‌دهد؟ شما مثل یک مرد به من می‌گفتید که از شما خوشم نمی‌آید نه اینکه اینطور برخورد کنید. با خیلی این رفتارها صورت گرفته که به اجبار تحمل کردند ولی من برای خودم ارزش قائل هستم و نمی‌گذارم با شخصیتم اینگونه بازی شود.
رضایی تاکید می‌کند: 200 نفر پشت رخکتن فحش می‌دهند ولی هیچ کس هیچ حرکتی انجام نمی‌دهد. حتی من به تدارکات گفتم که به پلیس‌ها اطلاع بدهد تا بتوانیم از آنجا فرار Escape کنیم. بعد می‌گویند من تیم را رها کردم و رفته‌ام. آیا مردانگی همین است که اینگونه دروغ بگویند؟ این رفتارها درست نیست، اگر مرا نمی‌خواستند خیلی راحت و صادقانه می‌گفتند. من خیلی مشکل و کمبود داشتم اما هیچ حرفی نزدم.
او می گوید: من زمانی که سپیدرورد را انتخاب کردم اول گفتم وقتی با مسئولان و مربی حرف زدم، از صداقت‌شان خوشم آمد و این جواب صداقتی بود که فکرش را می‌کردم.
رضایی درمورد اینکه آیا از سپیدرود جدا خواهد شد می‌گوید: من فعلا تصمیمی نگرفتم و هنوز در شوک آن داستان هستم. حتی نتوانستم خودم را پیدا کنم. آن جو واقعا وحشتناک بود و هیچ کدام از بچه‌ها جرات نداشتند از رختکن بیرون بروند. من خودم ناراحت بودم که به عنوان یار جایگزین به زمین رفتم و نتوانستم شرایط را تغییر بدهم، ولی اینکه چنین رفتاری داشته باشند واقعا سخت است. من جرات نداشتم وقتی به تهران برمی‌گردم در جاده توقف کنم، دمتان گرم با این مهمان نوازی، واقعا لذت بردیم.البته در رشت هم آدم‌های با معرفت دیدم و خیلی‌ها می‌دانند منظورم چه افرادی هستند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.