ماجرای مرگ جوان تبریزی در سلول انفرادی / عشق به ایران در خون او موج می زد + عکس

تقی ارانی [متولد 1281 در تبریز] از آن افرادی بود که عشق به ایران در خونش موج می‌زد. از همین رو پس از عزیمت برای تحصیل به فرنگ در سال 1301 با مهم‌ترین گروه ناسیونالیست‌های ایرانی در اروپا پیوند خورد و خود را در ذیل مکتب مجله کاوه به رهبری یک تبریزی دیگر به‌نام سیدحسن تقی‌زاده تعریف کرد.

مطالعات بعدی او در حوزه فلسفه و اندیشه او را به سوی ماتریالیسم رهنمون و به این ترتیب راه و آرمان جدیدی برای خود ترسیم نمود. با پایان تحصیل و دفاع از رساله دکترای شیمی در سال 1308 راهی ایران شد و به همراه مادر و خواهرانش در تهران عصر رضاشاهی سکونت کرد و به تدریس پرداخت و در کنار آن مجموعه‌ای از رفقای همفکر را پیرامون خود گرد آورد و با همین گروه از رفقا و با همکاری ایرج اسکندری و بزرگ علوی، مجله دنیا را در بهمن 1312 منتشر کرد.

نشریه‌ای برای تبیین ماتریالیسم. همزمان رفقای خود را برای جذب رفقای بیشتر به تبلیغ واداشت، تبلیغ نفر به نفر و با رعایت اصول پنهان کاری. ناسیونالیست سابق هنوز به ایران عشق داشت اما آرمان جدید او آرمانشهری داشت به پایتختی مسکو و رهبری ژوزف استالین که هرگونه ناسیونالیسم را برنمی‌تابید. هم از این‌رو ارانی دیگر آن ناسیونالیست سابق نبود بویژه آنکه یکی از رفقای مؤثر گروه که از هشت سالگی در روسیه زندگی کرده بود علناً گماشته شوروی در ایران بود.

این رفیق آنقدر مؤثر بود که خامه‌ای او را از 50 نفر دیگر جدا کرده بود: عبدالصمد کامبخش. کامبخش از نسل شازده‌های قجر بود که در روسیه خلبانی آموخته بود و به‌دلیل سکونت در آن کشور، زبان روسی را چون زبان مادری تکلم می‌کرد. ورود او به ایران و حضور در نیروی هوایی، بیش از آنکه سودی برای مقاصد جاسوسی شوروی در ایران داشته باشد به ضرری بزرگ برای گروه ارانی تبدیل شد. بازداشت کامبخش پرده از راز دست اندرکاران مجله دنیا برداشت. مجله‌ای که از شدت علمی و فلسفی بودن برای مأموران اداره سانسور غیرقابل فهم و در نتیجه بی‌خطر تلقی می‌شد.

بازداشت اتفاقی محمد شورشیان که از آشنایان گروه بود اما به‌دلیل بی‌خبری از مفاهیم ماتریالیستی توسط خامه‌ای در زمره سه نفر عضو متمایز 53 نفر قرار گرفته، حلقه محاصره گروه تقی ارانی را تنگ‌تر کرد و سرانجام در اوایل سال 1316 مطابق قانون منع تبلیغ مرام اشتراکی در ایران، ابتدا ارانی و سپس همه رفقا را در چنگال نظمیه رضاشاهی گرفتار کرد.

ترتیب بازداشت اعضا به شیوه‌ای بود که ارانی در مظان اتهام لو دادن سایرین قرار گرفت. امری که با صحنه سازی‌های کامبخش روز به روز تقویت می‌شد تا آنکه در جریان محاکمه و استماع دفاعیات کامبخش و ارانی، ورق برگشت و این بار کامبخش در مظان اتهام قرار گرفت. به فاصله کوتاهی از این رخداد، ارانی راهی انفرادی شد و در اندک زمانی با اعلام خبر مرگ او در 14 بهمن 1318 بر اثر بیماری تیفوس، رفقای زندانی خود را شوکه و خیال کامبخش را راحت کرد.

برخی حواریون ارانی همچون بزرگ علوی و انور خامه‌ای تا پایان عمر معتقد بودند کامبخش نه تنها از مرگ او شوکه نشده بلکه برای سرپوش نهادن بر خیانت خود، طی هماهنگی با رفقای بالا (شوروی) امکان قتل عمد ارانی را فراهم کرده بود زیرا ارانی گرچه کمونیست بود اما احساسات ملی‌گرایی او نه از کامبخش نهان مانده بود و نه از رفقای روس. اعلام پزشک زندان به مادر تقی ارانی مبنی بر وجود سم در خون او، روایت‌های اعضای 53 نفر از رفتارهای مشکوک کامبخش، طرد کامبخش از سوی 53 نفر پس از سقوط رضا شاه و آزادی از زندان و در نتیجه پناه بردن به شوروی‌ و سرانجام پذیرش کامبخش به حزب تأسیس یافته توسط بقایای 53 نفر (حزب توده) با دستور و تحکم اتحاد جماهیر شوروی نشان از آن دارد که پرونده ارانی گرچه تا حدود زیادی مسکوت مانده اما هنوز نمی‌توان آن را پرونده‌ای مختومه دانست.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید

صمد شفیعی مقدم

وبگردی