سلحشوری بر علیه ابتذال شر

رکنا : امروز مامان مرد، شاید هم دیروز. کتاب جنجالی و معروف بیگانه با این جمله آغاز می‌شود. حتی در جملات آغازین نیز می‌توانید اوج بی تفاوتی و پوچی شخصیت اول داستان را حس کنید. آلبرکامو برای این کتاب جایزه نوبل گرفت، از سویی دیگر گفته می شود که کامو نوبل را نه برای این داستان بلکه به خاطر نگارش مقاله «اندیشه‌هایی درباره گیوتین» علیه مجازات اعدام، در سال ۱۹۵۷ دریافت کرد.  اکنون بسیاری از منتقدان بر این باورند که او نه به لحاظ ادبی بلکه از نظر عقیده و طرز فکر برجسته و مهم است. به هرروی ادبیات هرروزه در حال ارتقاست و کمتر اثری مانند آثار ادبی روسیه پیدا می‌شود که در طول زمان همچنان برجسته و شاخص باشد. اما آثار برجسته کامو تنها به بیگانه ختم نمی‌شود. سقوط، آدم اول، افسانه سیزیف، طاعون، مرگ خوش و بسیاری از داستان ها و نمایشنامه های دیگر از آثار برجسته و مهم اوست. کامو و ژان پل سارتر را از طرفداران مکتب اگزیستانسیالیست می‌دانند اما کامو همواره مخالفت می کرد و خود را پیرو این مکتب نمی دانست.

آلبر کامو علاوه بر نویسندگی روزنامه نگار برجسته ای نیز بوده و سردبیر نشریات بسیار مهمی بود.

کامو در اسطوره سیزیف می‌نویسد: تنها یک مسئله واقعی فلسفی وجود دارد و آن خودکشی است. کامو در ادامه این مقاله اشاره می‌کند دیگر مباحث فلسفی چون ذهن چند مرحله دارد مسایل دست دوم و سوم حساب می‌شوند. او برای مشخص کردن این موضوع که. آیا بعضی از مسایل فلسفی ضرورتی بیش از سایر دارند مطلبی می‌نویسد: می‌بینیم که بسیاری از افراد می‌میرند زیرا که در ارزیابی خود ارزشی برای زیستن نیافته‌اند. دیگرانی را نیز می‌بینم که به شکلی متناقض در راه تفکر یا تصوراتی که به زندگی آنها علت می‌دهند کشته می‌شوند در نتیجه چیزی که علت زندگی نامیده می‌شود، دلیل خوبی هم برای مردن است کامو در کتاب طاعون به مسئله شر پرداخته‌است. او در این کتاب در بطن دو خطبه پانلو با این استدلال فلسفی که انسان به خاطر درک محدود خود قادر به فهم کل وجود و هستی جهان نیست و بنابراین نمی‌توان با مسئله شر وجود خدا را زیرسوال برد، مسئله شر را زیرسوال می‌برد. دو خطبه کشیش پانلو کلید حملات کامو به مذاهب سنتی و توجیهات فلسفی از شر بر اساس خرد استعلایی خداوند را تشکیل می‌دهد.

۳ سال بعد از دریافت بزرگترین جایزه ادبی دنیا، البر کامو در ۴۷ سالگی، بر اثر تصادف رانندگی جان خود را از دست داد.

او بعد از ظهر بارانی روز چهارم ژانویه ۱۹۶۰ سوار ماشین پرشتابی شد که برای کارگردانی تئاتری تجربی او را جنوب فرانسه به پاریس ببرد، در حالیکه روز قبل از سفر، برای رفتن از جنوب فرانسه به پاریس بلیط قطار خریده بود و پس از این حادثه، در جیب کتش یک بلیط قطار استفاده نشده پیدا شد.

هنگامی که کامو در حادثه اتومبیل کشته شد، مشغول کار بر روی نسخه اول، رمانِ تازه‌ای به نام آدم اول بود. به دوستی در این باره نوشته بود: همه تعهداتم را برای سال ۱۹۶۰ لغو کرده‌ام. این سال، سال رمانم خواهد بود. وقت زیادی می‌برد؛ اما به پایانش خواهم برد.

پس از مرگ کامو، همسر و فرزندان دوقلوی او حق تکثیر آثارش در اختیار گرفتند و دو اثر از او را منتشر کردند. اولینِ آن‌ها کتاب مرگ شاد بود که در سال ۱۹۷۰ منتشر شد. شخصیت نخست این کتاب پاتریس مورسو نام دارد که بسیار شبیه مورسو، شخصیت نخست کتاب بیگانه است. در محافل ادبی مباحث بسیاری در مورد ارتباط این دو کتاب درگرفته ‌است. دومین کتابی که پس از مرگ کامو منتشر شد، اثرِ ناتمامش به نام آدم اول بود که سال ۱۹۹۵ منتشر شد. آدم اول یک خودزندگی‌نامه درباره دوران کودکی‌اش در الجزایر است.

آلبر کامو در گورستان لومارین در جنوب فرانسه دفن شد.