داستانک "کینه"
رکنا : داستانک "کینه" را در این بخش رکنا بخوانید.
از وقتی فهمیده بود پسرش عاشق دختر عمهاش شده خیلی ناراحت بود ولی به خواست پسرش احترام گذاشت. از خواهرشوهرش در تمام این سالها جز بدی چیزی ندیده بود اما به خودش قول داد مادرشوهر خوبی باشد. مراسم ازدواج به خوبی برگزار شد چند ماه بعد دعوای سختی بین پسر و عروسش پیش آمد هر دو خانواده برای میانجیگری رفتند.
پسرش گفت من اخلاقم همینه خسیسم دیر میام خونه و... مانند پدرم یادته عمه هر وقت مادرم بابت رفتار پدرم اعتراض میکرد حق را به پدرم میدادی مادرم همیشه از دست دخالتهای تو اشک میریخت حالا تو باید بابت دخترت اشک بریزی! تازه فهمیده بود پسرش چه کینهای به دل دارد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
مامان آرش و اردشیر/ 0915---6940
ارسال نظر