این افراد ایرانی در ترسناک ترین زندان های دنیا گرفتار بودند
حوادث رکنا: صیاد ایرانی اهل سیستان و بلوچستان که بهخاطر ورود غیرمجاز به آبهای پاکستان در بندر کراچیزندانی بودند، شنبه، ششم دی ماه آزاد شدند و به شهر محل سکونتشان در این استان برگشتند.
اغلب اوقات، سفرهای خارجی به خیر و خوشی تمام میشود، اما گاهی اوقات سفری که فکر میکنیم بهیادماندنی شود با ورود به زندانکشورهای خارجی،به یکی از جهنمیترین خاطرات زندگیمان تبدیل میشود.
شرایط سخت در زندان ترسناک
به گزارش رکنا،27 آبان امسال، نوبت آزادی هشت صیادی بود که به اسارت ارتش کشور تانزانیا درآمده بودند. سه سال و نیم پیش، ۱۰ صیاد از بندر بریس در حوالی چابهار به قصد صید ماهی به سمت آبهای آزاد حرکتکردند، اما به خواب هم نمیدیدند بهجای صید ماهی، خود به اسارت ارتش کشور تانزانیا درآیند. ظرفیت زندان ۱۲۰۰ نفر بود، اما یکی از اتاقهای زندان، اتاقی ۶ در ۴ بود که ۷۰ تا ۸۰ نفر در آن نگهداری میشدند و یکی از اسرای ایرانی در آن نگهداری میشد. زندانبانان فقط یکوعده غذایی به آنها میدادند. زندانیان قدیمی، از حمامهای داخل بند و زندانیان جدید از حمام داخل حیاط استفاده میکردند که آبگرم نداشت و سرد بود. تا به وضع اضطرار نمیرسیدند، حق دستشویی رفتن نداشتند. آنجا چیزی به نام کولر و پنکه و آبگرمکن وجود نداشت. زمستان مثل بید به خود میلرزیدند و در تابستان عرق میریختند. زندانبانان با استفاده از یک باتوم چوبی، شروع به کتک زدن صیادان کرده و با آن، طوری به دست و پا ضربه میزدند که استخوانهای بعضی از زندانیها میشکست. با اینکه در زندان دکتر حضور داشت، اما سهم هر بیمار فقط یک مسکن بود. تا حال زندانی وخیم نمیشد، از رسیدگی پزشکی خبری نبود. تا دو سال تمام، کار آنها رفت و آمد به دادگاه تانزانیا بود تا پروندهشان تکمیل شود. پس از سه سال و نیم بالاخره به آنها گفتند بهزودی آزاده شده و به ایران برمیگردند. سرانجام پس از تکمیل پرونده و رایزنی دولت تانزانیا با دولت ایران، هشت صیاد، آبانماه در حالی به ایران برگشتند که هنوز ناخدا و یک صیاد دیگر از این ۱۰ صیاد، اسیر بند زندانهای کشور تانزانیا هستند.
زندان دزدان دریایی
ماجرای اسارت صیادان ایرانی، سابقه طولانی دارد. زندانیانی بیگناه که در زندانی غیررسمی با شرایطی مرگبار روزها را سپری کردند و تعدادی از آنها هیچوقت روی آزادی را ندیدند. قدیمیترین ماجرای آزادی صیادان به بهمن سال ۹۳ برمیگردد که در آن ۲۱ صیاد اهل سیستان و بلوچستان با لنج از بندر کنارک راهی دریا شدند. سفری که قرار بود دو ماهه تمام شود، ۴۰ماه طولکشید و به اسارت دزدان سومالیایی درآمدند. دزدان بهشدت به آزار و اذیت صیادان پرداختند. آنها با آبشور حمام میکردند و پوستشان زیر آفتاب میسوخت. دزدان با دندان طوری بازوی آنها را گاز میگرفتندکه گوشت از بدن جدا میشد. با آهن پای یکی از صیادان را از چهار جا شکستند. در روزهای اول دو نفر جان سپردند. شش نفر دیگر هم بر اثر گرسنگی فوت شدند. دو نفر صبح، دو نفر عصر و دو نفر شب. برگ درخت میخوردند تا زنده بمانند و صبح تا غروب آنها را از درخت آویزان میکردند. کتکها و زجرهای هرروزه، صیادان را جان به لب کرده بود. سرانجام یک روز دزدان گفتند قصد دارند آنها را به ایران برگردانند. صیادان را پس از چندبار نقل و انتقال، تحویل سفارت ایران در کنیا دادند و از آنجا هم به ایران بازگشتند.
اسارت ۱۲ صیاد در موزامبیک
پس از آزادی هشت صیاد در بند کشور تانزانیا، این بار نوبت ۱۲ صیاد بود که به اسارت پلیسکشور موزامبیک درآیند. آنها اوایل آذر ۹۸ برای صیدماهی سوار بر لنج عازم آبهای بینالمللی شدند.
سه هفته بعد و در شرایطیکه خانوادهها منتظر برگشت ملوانان بودند، ناگهان پلیس موزامبیک آنها را دستگیر و به زندان منتقل کرد.
پس از انتقال به زندان تا ماهها هیچکس از وضعیتشان خبر نداشت تا اینکه فیلمی از آنها درحالیکه در یک اتاق کثیف و نمور و در شرایطی که برخی از آنها مبتلابه مشکلات عفونی و پوستی شده بودند، منتشر شد. زندانیان، تلفنی با خانوادههایشان صحبت کرده و از وضعیت بد غذایشانگفتند. از لباس جدیدی که نداشتند و همان لباسیتنشان بود که یک سال پیش به تن داشتند. از نبود بهداشت گله کردند و از اینکه اگر بیمار شوند، کسی نیست به آنها رسیدگی کند. صیادان، نگران اعضای خانوادهشان هستند که هیچ منبع درآمدی ندارند و تنها درآمدشان یارانهای است که ماهانه دریافت میکنند.
بهروز در چنگ باند یاکوزا
یکی دیگر از معروفترین ماجراهای مربوط به اسارت ایرانیها در زندانهای خارج از کشور، مربوط به بهروز است که در جوانی و برای تجارت فرش، ایران را به مقصد ژاپن ترک کرد. اوضاع خوب بود تا اینکه دولت ژاپن به باند یاکوزاها شبیخون زد. آن زمان دولت ژاپن روی مهاجران حساس بود و بهروز هم یکی از آنها بود. بهروز سال ۱۹۹۵ در عملیات بازداشت یاکوزاها دستگیر شد و او را به اتهام واهی نگهداری مواد مخدر به مدت ۱۱ سال در زندان شکنجهکردند. نشانی خانهاش را به پلیس ژاپن داد تا خودشان گذرنامه او را ببینند، اما آنها باخبر جاسازی مواد مخدر نزد او برگشتند. بهروز حیرتزده از این اتفاق بود، اما بعد از مدتی مشخص شد پلیس نشانی خانه او را اشتباه رفته بود. پلیس اهمیتی بهاشتباه خود نداد و بهروز را همچنان سالها پشت میلههای زندان نگهداشت.
دست بهروز از همهجا کوتاه بود. نه وکیل داشت و نه راههای قانونی را بلد بود. در مدتی که زندانی بود، بهشدت شکنجه شد: «در غذای زندانیان داروهایی میریختند که یکبار مقدار این دارو در غذای من بیشازحد بود تا جایی که فاصلهای با مرگ نداشتم، اما خدا را شکر نجات پیدا کردم. یکبار دیگر نیز دستم شکسته بود، اما آنها هیچ اقدامی برای مداوایم نکردند. چهار ماه بعد از شکستن دستم یادشان افتاد که مرا باید دکتر میبردند و آن زمان بود که به بیمارستان فرستاده شدم.»
کشتیگیر سابق به پدر و مادرش نامه مینوشت، غافل از اینکه هرگز نامهها طبق خواسته مسؤولان زندان به دست آنها نرسید. ۱۱ سال از بهترین سالهای زندگی بهروز پشت میلههای زندان ژاپنگذشت. تا اینکه بالاخره دادگاه او برگزار و تبرئه شد. بهروز سال ۸۵ به ایران برگشت، اما همیشه به ۱۱ سال عمری فکر میکرد که در زندان ژاپن خاکستر شده بود. سال ۸۵ وکیل گرفت و از دولت ژاپن به دلیل نقض حقوق بشر شکایت کرد.
مسافری از هند
قبل از اینکه با ماجرای پررمزوراز زندگیاش به ایران بیاید، خیلیها در مورد او صحبت میکردند. نامش نرگس کلباسی است. دختری خندان با لهجهای متفاوت که به دلیل زندگی طولانیمدت در خارج از کشور پیداکرده بود. نرگس متولد سال ۶۷ است و در اصفهان به دنیا آمد. پدر و مادرش را پس از مدتی از دست داد و برای ادامه زندگی به انگلستان رفت.
در انگلیس به دلیل مشکلات مالی در مغازه لباسفروشی، پمپبنزین و سوپرمارکت کار میکرد. با اینکه خودش هم یتیم بود، اما همیشه به کسانی فکر میکرد که مثل خودش بودند و پدر و مادر نداشتند. او تصمیم گرفت به قول خودش برود و به این بچهها در بدترین و بدبختترین نقطه دنیا کمک کند. او با ۱۶ هزار دلاری که از پدرش به ارث برده بود به هند رفت. به گفته نرگس، هندوها عقاید عجیبی دارند و میگویند بچههای معلول یا نابینا حتما در زندگی قبلیشان آدم خوبی نبودهاند که با نقص جسمی به دنیا آمدهاند. نرگس به آنها نزدیک شد، اما او را قبول نکردند. انگار که به قول نرگس به زندگی در بدبختی عادت کرده بودند. تلاش زیادی کرد، اما درنهایت با همین گروه از آدمها درگیر مشکلات جدی شد و به اتهام قتل غیر عمد یک کودک پای میز محاکمه قرار گرفت.
از انگلیس درخواست کمک کرد، اما به آن توجهی نشد. از کنسولگری ایران در هند با نرگس تماسگرفتند و همیشه در دادگاهها کنار او بودند. در نهایت و پس از کش و قوسهای فراوان، او در مارس ۲۰۱۷ و با حکم دادگاه تجدیدنظر در شهر رایاگادا، از تمام اتهاماتی که به او وارد شده بود، تبرئه و بیگناه شناخته شد. او سپس به ایران آمد و همچنان به کمکها و خدمات بشردوستانه خود ادامه داد. یکی از کارهای او در ایران، کمکرسانی به زلزلهزدگانکرمانشاه بود که بازتاب گستردهای در شبکههای مجازی داشت و بسیاری از مردم نیز او را همراهی کردند.
آموزش حقوقی قبل از سفر خارجیدستگیری برخی اتباع ایرانی در کشورهای خارجی تابع چند علت است. یک علت آن، ناآگاهی افراد از قوانین سایر کشورهاست. متاسفانه، بحث حقوق تطبیقی در سطح دانشگاه که خودم آن را تدریس میکنم، خیلی جدی گرفته نمیشود و این مساله را به وضوح میبینم که برخی اهمیتی به آن نمیدهند. حتی متخصصان حقوقی ما نیز از نظام حقوقی سایر کشورها، اطلاعات چندانی ندارند و بر همین اساس، ناآگاهی از قوانین بسیار مضر است.این در حالی است که در سایر کشورها، وقتی فرد تصمیم میگیرد به کشور دیگری سفر کند، پروتکلهایی در اختیار او قرار میگیرد که با مطالعه آنها، از قوانین پایه کشوری که قصد سفر به آن دارد، مطلع میشود. ما موارد متعددی داشتیم که اتباع ایرانی در سفر به کشورهای حاشیه خلیجفارس مانند امارات و عربستان بهدلیل داشتن قرص مسکن که در داخل ایران برای استفاده از آن نسخه داشتند، متهم به حبس شدند. در برخیکشورهای اروپایی، انجام برخی مراودات و تراکنشهای مالی از نظر آن کشور میتواند مصداق پولشویی تلقی شده و برای فرد ایرانی مشکلساز شود. در بعضی کشورهای جنوب شرقی آسیا نیز انجام برخی اقدامات در زمینه بحثهای مالی ممکن است باعث بروز مسائلی برای فرد شود.
علت دوم دستگیری افراد در برخی کشورهای خارجی، فقر و احتیاج به کسب درآمد از هر راهی است. برخی ایرانیها که اغلب پناهنده هستند، برای گذران زندگی خود ناچار به انجام کارهای سیاه و در واقع ورود به فعالیتهای مجرمانه مانند انتقال مواد مخدر یا پولشویی هستند. یکسری از این اقدامات آگاهانه و بعضی دیگر بهدلیل کافی نبودن آگاهی صورت میگیرد. حتی دیدهشده که برخی افراد در لپتاپهای خود برنامههایی داشتهاند که براساس قوانین کشورهای مقصد، داشتن چنین برنامههایی جرم بوده و مشمول ارتکاب جرم شدهاند.
بحث مهمیکه باید به آن توجه داشت، ضعف دستگاههای نظارتی کشورمان است. بهطور مثال در بحث صیادی، بسیار با این مساله مواجه هستیم که یا ماهیگیران ما یا صیادان همسایه بهطور اشتباهی وارد آبهای مرزی یکدیگر میشوند. در چنین شرایطی، بسیاری از کشورها با امضای تفاهمنامه به این نقطه رسیدهاند که در صورت اثبات بیگناهی صیادان و نداشتن سوءنیت، مراحل بازداشت و زندانی بودن بهسرعت طی و آزاد شوند.
از مدتها پیش بحث امضای این تفاهمنامه نیز در کشور ما مطرح است، اما اینکه چرا هنوز نهایی نشده، موضوعی است که باید بررسی شود. اگر چنین تفاهمنامهای وجود داشته باشد، در صورت بازداشت صیادان، آزادی بهسرعت اتفاق میافتد و دستمایه مسائل سیاسی نمیشود.
برای اینکه اتباع ایرانی در کشورهای خارجی دچار مشکل نشوند، باید قوانین به آنها آموزش داده شود. بنابراین، مهمترین بحث آموزش است. بهطور مثال ویزای برخی دولتها به نحوی است که بسیاری از کشورها، اتباع آنها را بدون ارائه ویزا پذیرش میکنند. در واقع، این افراد تحت آموزشهایی قرار گرفتهاند که براساس آن میدانند، مجاز به انجام چه کارهایی هستند و چه کارهایی نمیتوانند انجام دهند. در مورد ایران، به اتباع کشورهای اروپایی و آمریکایی رعایت قوانین مذهبی ما آموزش داده و به آنها گفته شده است که در رستوران نباید نوشیدنی الکلی سفارش دهند یا مجاز به انجام برخی اعمال در ملأعام نیستند.برای آموزش این نکات مهم، باید حقوقدانانی در اختیار داشته باشیم که نظامهای حقوقی سایر کشورها را بدانند یا اطلاعاتی در مورد آن داشته باشند تا بتوانند آموزش دهند. یکی از اقدامات مفیدی که میتوان در همین راستا انجام داد، چاپ کتابچههایی توسط معاونت پیشگیری از جرم قوه قضاییه است. این کتابچهها از طریق آژانسهای هواپیمایی در اختیار مسافران قرار میگیرد تا اطلاعات لازم را در مورد قوانین کشور مقصد کسب کنند.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.
ارسال نظر