‌قاتل زوج سالخورده بالای چوبه دار

رسیدگی به این پرونده از 26 اردیبهشت سال 88 و با کشف جسد سوخته‌ای در کنار فرودگاه پیام آغاز شد. جسد متعلق به مرد سالخورده‌ای بود که با ضربات چاقو به‌قتل رسیده و هویتش ناشناس بود. در حالی که تحقیقات پلیسی برای افشای راز قتل این مرد ادامه داشت خبر کشف جسد زنی سالخورده نیز در جاده کندوان از سوی رهگذران به پلیس اعلام شد.

یک ماه بعد

در حالی که تحقیقات برای شناسایی هویت مقتولان و رمز گشایی از این دو جنایت ادامه داشت صبح پنجشنبه 28 خرداد سال 88 مردی میانسال به پایگاه یکم پلیس آگاهی پایتخت مراجعه کرد و از ناپدید شدن مرموز عمه و شوهر عمه‌اش خبر داد.

مرد میانسال گفت: عمه‌ام مهشید- 80 ساله - و شوهرش حشمت-88 ساله- که کارمند بازنشسته وزارت نفت است از حدود یک ماه قبل ناپدید شده‌اند. آنها فرزندی ندارند و تنها در خانه‌شان واقع در خیابان فرمانیه زندگی می‌کنند. اما در این مدت هیچ یک از اعضای فامیل اطلاعی از آنها ندارند و نگران سرنوشت‌شان هستیم.

پس از این شکایت، پرونده‌ای در شعبه پنجم بازپرسی دادسرای جنایی تهران تشکیل شد و کارآگاهان در نخستین گام با دستور بازپرس جنایی به خانه ویلایی این زوج رفتند. خانه بهم ریخته بود و لوازم با ارزش خانه و خودرو پراید این زوج نیز به سرقت رفته بود.

باتوجه به ناپدید شدن زوج سالخورده احتمال قتل آنها مطرح شد. بدین ترتیب کارآگاهان در ردیابی‌های پلیسی دریافتند اجساد کشف شده متعلق به همین زوج بوده است.

کشف سرنخ اصلی

باتوجه به اینکه خودرو پراید قربانیان به سرقت رفته بود شماره پلاک خودرو به تمامی واحدهای گشت پلیس اعلام و در بررسی‌ها مشخص شد که چندین نوبت با کارت سوخت خودرو سوخت‌گیری شده است. بنابراین در بازبینی فیلم جایگاه سوخت راننده خودرو شناسایی شد. کارآگاهان همزمان با دستگیری وی دریافتند او همان مردی است که خبر ناپدید شدن عمه و شوهر عمه‌اش را به پلیس اعلام کرده بود.

علیرضا در تحقیقات ابتدایی مدعی شد که شوهر عمه‌اش کارت سوخت خود را در اختیار او گذاشته است. اما تناقض‌گویی‌های متهم و مدارکی که در تحقیقات به‌دست آمد باعث شد تا علیرضا 28 تیر سال 88 به قتل عمه و شوهرعمه‌اش اعتراف کند.

متهم در تحقیقات گفت: مهشید عمه ناتنی‌ام بود. از آنجا که پدرم مرا در کودکی رها کرده و پدربزرگم سرپرستی مرا برعهده داشت من نیز زیرنظر عمه مهشید تربیت شدم. اما او همیشه مانع پیشرفتم بود چرا که بقیه خواهران و برادرانم همگی تحصیلکرده هستند و خارج از کشور زندگی می‌کنند، اما عمه مهشید به من اجازه نداد از ایران خارج شوم. از همان سال های نوجوانی از او کینه شدیدی به دل داشتم و به‌دنبال فرصتی برای انتقام بودم.

روز حادثه به‌خانه‌اش رفتم و دوباره با او درگیری لفظی پیدا کردم. ناگهان آنقدر عصبانی شدم که با چاقو به جانش افتاده و او را کشتم. بعد از او نیز شوهرعمه‌ام را کشتم. سپس جسد حشمت را حوالی جاده مردآباد به آتش کشیدم. جسد عمه‌ام را نیز بعد از تونل کندوان در منطقه‌ای خلوت رها کرده و به تهران برگشتم. به خانه آنها رفتم، مقداری از وسایل باارزش را برداشته و طوری صحنه‌سازی کردم که همه تصور کنند دزد به خانه‌شان زده است.

قصاص برای مرد کینه جو

با تکمیل تحقیقات پرونده علیرضا برای صدور حکم به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد.

علیرضا مرداد 91 پای میز محاکمه رفت. باتوجه به درخواست قصاص برای متهم، اعتراف متهم به جنایات، بازسازی صحنه قتل‌ها و مدارک موجود در پرونده قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران متهم را به 2 بار قصاص نفس، پرداخت دیه و زندان محکوم کردند. در ادامه پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد که قضات شعبه 16 دیوان عالی کشور نیز حکم را تأیید کردند.

با تأیید این حکم، علیرضا بعد از 10 سال در زندان رجایی شهر کرج به دار مجازات آویخته و پرونده این جنایات بسته شد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی