درست از زمانی که رابطه من و مادر شوهرم به هم خورد اختلافات خانوادگی من و همسرم نیز شروع شد چرا که همسرم تحت تاثیر حرف های مادرش قرار می گرفت و هر آنچه او می گفت بدون چون وچرا قبول می کرد. همین اختلافات و درگیری های خانوادگی موجب شد تا همسرم به طور مخفیانه با زن دیگری ازدواج کند و . . .

زن 35ساله درحالی که دختر 8 ساله اش را می بوسید و عنوان می کرد این دختر همه زندگی من است و نمی توانم اجازه بدهم زیردست نامادری بزرگ شود و از سوی دیگر هم ادامه زندگی با فریدون برایم امکان ندارد به کارشناس اجتماعی کلانتری  گفت: اگرچه در خانواده ای بزرگ شدم که پدرم از وضعیت اقتصادی مناسبی برخوردار نبود اما همه تلاشش را به کاربرد تا به دانشگاه بروم من هم برای جبران زحمات پدرم سعی کردم همواره در دوران تحصیلم شاگرد ممتازی باشم حتی در دانشگاه هیچ وقت به نمره کمتر از 17 قانع نبودم و همه تلاشم را برای شادی پدرم به کار می بردم چرا که او با دیدن نمرات تحصیلی من احساس غرور می کرد سال آخر دانشگاه را می گذراندم که فریدون به خواستگاری ام آمد.

آن ها در همسایگی ما زندگی می کردند و مادرش مدام به خانه ما رفت و آمد داشت، اما پدرم که آرزو داشت خوشبختی مرا ببیند برای فریدون شرط گذاشت تا پس از استخدام در یک اداره دولتی به خواستگاری ام بیاید این درحالی بود که مادر فریدون پافشاری می کرد ازدواج ما هرچه سریع تر انجام شود.

مدتی بعد فریدون به عنوان کارمند در یک شرکت دولتی استخدام شد و ما با یکدیگر ازدواج کردیم. در سال های آغازین زندگی ام خیلی احساس خوشبختی می کردم و تولد نسترن هم این احساس را دوچندان کرده بود اما تیره روزی های من از 5 سال قبل شروع شد که اختلافی بین من و مادر شوهرم، آن هم به خاطر نوع پوشش من پیش آمد.

وقتی موضوع را به فریدون گفتم و عنوان کردم که دوست ندارم مادرت نوع پوشش و خورد و خوراک مرا تعیین کند، مادر شوهرم کینه عمیقی از من به دل گرفت تا این که روزی متوجه شدم او تکه کاغذی را در آب شست و داخل قوری چای ریخت.

آن جا بود که متوجه شدم مادر شوهرم نزد رمال و دعانویس رفته است تا به قول خودش دهان مرا ببندد این گونه بود که اختلافات خانوادگی ما شدت گرفت و فریدون به طور مخفیانه با زن مطلقه ای ازدواج کرد.

آن زن همکارش بود و با درآمدی که داشت انواع لباس های مارکدار و ادکلن برای همسرم می خرید وقتی به ماموریت های بیش از حد او مظنون شدم تازه فهمیدم که او با هوویم به مسافرت می روند و دیگر هیچ علاقه ای به من و فرزندم ندارد. حالا پس از 11 سال زندگی قصد طلاق دارم، اما فریدون حاضر به پرداخت مهریه سنگین من نیست من هم بدون پشتوانه مالی نمی توانم دخترم را بزرگ کنم . اکنون در دو راهی تاریکی مانده ام و نمی دانم انتهای آن چه می شود. . .برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت  رکنا را از دست ندهید:

قتل زن بدنام در خیابان گرگان تهران + عکس

انتقام شیطانی از زن جوان / مردهای کثیف به شماره من زنگ می زدند و..!

مسعود همه چیزم را گرفت و دختری را در برابر پدرش سرافکنده کرد!

اقدام شیطانی زن جوان در خانه اش + عکس

عاقبت شوم پیشنهادهای بی شرمانه برای سهیلا که به دنبال کار بود!

هما و امیر نیمه شب در پارک ملت دستگیر شدند / هما از خانه فرار کرده بود که ..!

عکس نامتعارف بازیگر زن مشهور در آغوش یک بازیگر مرد در پردیس ملت

تجاوز همزمان 2 مرد ایرانی به 8 دختر نوجوان در سوئد / بزرگترین پرونده شیطانی با 1700 فیلم سیاه + عکس

تجاوز به دخترخوانده 9 ساله + عکس ناپدری شیطان صفت

14 ساله بودم که از جمشید 70 ساله باردار شدم!

اقدام عجیب داماد با نوعروس جوان / کلیه این دختر بی نوا را دزدید!

پلمب خانه فساد / دستگیری 2 زن ماساژر در خانه شیطان +عکس

داماد 52 ساله، عروس پشیمان 23 ساله را به آتش کشید + عکس

مرگ عجیب غزاله ١٦ساله روی تخت بیمارستان +عکس و جزئیات