اشک های بی امان مژگان در دادگاه + عکس

به گزارش گروه جنایی رکنا، رسیدگی به این پرونده از بامداد پنجم تیرماه 94 به دنبال جدال خونین خانوادگی در خانه ای در یکی از خیابان های نارمک در دستور کار افسران کلانتری 127 قرار گرفت. همسایه ها با پلیس Police تماس گرفتند و از جنایت Crime خانوادگی خبر دادند. پلیس وقتی به خانه مورد نظر رفت با جنازه خونین مرد 28 ساله به نام بهنام روبه رو شد. همسر 21 ساله بهنام که ترسیده و در گوشه ای ایستاده بود خودش را عامل جنایت معرفی کرد و بازداشت شد.

این زن به قتل Murder شوهرش اعتراف کرد و ادعا کرد همسرش را ناخواسته قربانی اختلاف خانوادگی کرده است. این زن به بازسازی صحنه جرم Crime پرداخت و در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان پای میز محاکمه ایستاد.

در آن جلسه پدر و مادر بهنام که قیم نوه 4 ساله شان هستند در جایگاه ویژه ایستادند و برای عروسشان حکم قصاص خواستند.

سپس مژگان در تشریح جزییات ماجرا گفت: من و همسرم زندگی خوبی داشتیم تا اینکه مدتی بود به رفتارهای بهنام مشکوک شده بودم. او مدام گوشی موبایلش را در دست داشت و پیامک می فرستاد. او کمتر از قبل به من اهمیت می داد به همین خاطر به او مشکوک شدم.صبح وقتی از خواب بیدار شدم و دیدم بار دیگر بهنام گوشی موبایلش را در دستش گرفته است شروع به داد و فریاد کردم. می خواستم گوشی را از او بگیرم و ببینم به چه کسی پیامک فرستاده است اما گوشی موبایل را به من نداد. من که عصبانی شده و کنترل اعصابم را از دست داده بودم دستش را گاز گرفتم اما باز هم مقاومت کرد. من هم به آشپزخانه رفتم و کارد آشپزخانه را برداشتم. فقط برای ترساندن او چاقو را به سمت سینه اش نشانه رفتم اما نمی دانم چطور شد که چاقو به سینه اش فرو رفت. شوهرم در خانه را باز کرد و به سمت راه پله ها رفت اما همانجا افتاد.من همسرم را دوست داشتم و قصد کشتن Killing او را نداشتم.

در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد و با توجه به مدرک های موجود در پرونده مژگان را از اتهام قتل عمد تبرئه و وی رابه جرم قتل شبه عمد به پرداخت دیه محکوم کرد. حکم صادره اما با اعتراض پدر و مادر قربانی در شعبه 32 دیوان عالی کشور تحت رسیدگی موشکافانه قرار گرفت و تایید نشد. به این ترتیب رسیدگی این زن دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران بار دیگر از خود دفاع کرد.

وی در حالی که اشک می ریخت گفت: من به زندگی ام علاقمند بودم و شوهرم را دوست داشتم اما او به من و فرزندمان بی توجه بود. او مدام با تلفن همراهش سرگرم بود و این موضوع به شدت مرا اذیت می کرد. به همین خاطر اخرین بار با او درگیر شدم.

من در مدتی که در زندان Prison هستم فرزندم را ندیده ام و حالا از خانواده همسرم تقاضا دارم به خاطر خدا و فرزند خردسالم مرا ببخشند.

در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی