وقتی پای نوعروس به کلانتری باز شد!
رکنا: داماد جوان هنوز 6 ماه از زندگی مشترک نگذشته که به خاطر رفتار زشت عروس تقاضای طلاق داده است. او می گوید: زنم خیلی پایبند زندگی نیست و مدام با دوستانش در شبکه های اجتماعی ارتباط دارد و ...
در فضای مجازی او را پیدا کردم. یک دل نه، صد دل عاشق و دلباختهاش شدهبودم. برایم آنقدر عزیز بود که دربرابر خانوادهام ایستادم و احترامشان را زیر پا گذاشتم. پدر و مادرم مخالف ازدواج ما بودند، ولی با تهدیدهای جدی، آنها را در شرایطی قرار دادم که از ترس آبرویشان کوتاه آمدند.
مراسم ازدواج ما برگزار شد و با عروس رویاهایم پا به خانهای گذاشتیم که قرار بود کاشانه عشق و عاشقیمان بشود.
در کنار او احساس خوشبختی میکردم، اما خیلی زود سرم به سنگ زمانه خورد و احساس عشق و علاقهام به نفرت و بدبینی شدید تبدیل شد.
همسرم فقط و فقط درگیر گوشی تلفن همراهش بود. چند سیمکارت مخفیانه داشت و رفتارش عادی به نظر نمیرسید. تازه فهمیدم با دوستان قدیمش تماس پنهانی دارد. بیدارخوابیهایش تا نیمههای شب و کوچهگردیهایش تا نصف روز و شلختهبازیهایش اعصابم را خطخطی میکرد. چه میتوانستم بگویم؟ این زن انتخاب خودم بود. راه میرفتم و خودم را نفرین میکردم. به خاطر تیپ و قیافه زنندهای که برای خودش درست میکرد خجالت میکشیدم با او بیرون بروم. چندبار تصمیم گرفتم با مذاکره و گفتگو مشکل را حل کنم. فایدهای نداشت و اصلا به حرفهایم گوش نمیکرد. برای خودم واقعا متاسفم. هنوز شش ماه از ازدواجمان نگذشته و ما اینقدر مشکل پیدا کردهایم. نمیخواهم به زندگی با زنی ادامه بدهم .... کارمان به کلانتری٢۶ کشید. خودکرده را تدبیر نیست. با غرور و ندانمکاری، سرنوشتم را تباه کردم.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر