شهادت پرستار ارتش از کرونا / قرار بود بازنشسته شود + فیلم گفتگوی اختصاصی
رکنا: فقط شش ماه از 30 سال خدمتش باقی مانده بود که کرونا امانش نداد و پرستار مهربان مرگ را در آغوش گرفت.او حالا جزو 100 شهید پرستار کشور است که در جبهه مبارزه با کرونا جان باخته است.
به گزارش خبرنگار رکنا: جعفر پاکزاد - شهید مدافع سلامت مسلم سهیلی فرد پرستار مهربانی که حتی در آخرین لحظات عمرش زمانی که ویروس کرونا نفس هایش را به شماره انداخته بود قلبش برای بیماران دیگر می تپید و نگران حال آنها بود.
حالا پس از شهادت مسلم 49 ساله ، جای خالی او در خانه و کنار خانواده اش به شدت احساس می شود. هنوز هنوز همکارانش رفتن را باور نکردهاند و هر روز صبح در دمانگاه که باز می شود فکر میکنند که مسلم مثل هروز صبح با همان صورت خندان و شاد از راه رسیده است.
در آستانه روز پرستار
این روزها وقتی در آستانه فرا رسیدن روز پرستار قرار داریم به سراغ خانواده سهیلی فرد رفتیم. خانواده ای که حالا به عنوان خانواده شهدای مدافع سلامت کشور شناخته میشوند.
مهرداد سهیلی فرد فرزند شهید مدافع سلامت مسلم سهیلی فرد ،پسر جوانی که حالا پس از شهادت پدرش تبدیل به مرد خانواده شده. او در گفت و گو با خبرنگار رکنا می گوید: شش ماه مانده بود که پدرم بازنشسته شود اما کرونا به او اجازه نداد که خستگی سالها تلاش و زحمت هایی که کشیده است را از تن خارج کند.
او ادامه می دهد: پدرم در درمانگاه دانشگاه افسر امام علی(ع) مشغول کار بود.شهریور ماه امسال وقتی کرونا به اوج خود رسید و روزانه تعداد زیادی از هم وطنانمان را از پای می انداخت، بیمارستانها برای پذیرش بیماران جدید شرایط بستری نداشتند. به همین خاطر در دانشگاه افسری امام علی(ع) تصمیم گرفتند دانشجویانی که به کرونا مبتلا می شوند را در همان درمانگاه قرنطینه کنند تا 24 ساعته تحت درمان قرار باشند. پدرم هم در زمان مراقبت از این دانشجویان و بیماران کرونایی کرونا گرفت.
آخرین دیدار
برای فرزند یک خانواده یکی از تلخترین لحظهها، آخرین دیدار با پدر ومادر است. دیداری که قرار نیست دیگر تازه شود.این تجربه تلخ را مهرداد داشته و برایمان از آخرین لحظه دیدار با پدرش اینطور می گوید: سوم شهریورماه بود که آن اتفاق تلخ رخ داد. پدرم مرا به محل خدمت رساند. از همدیگر خداحافظی کردیم . حتی یک درصد هم فکر نمیکردم این آخرین باری است که او را در کنارم و سرپامیبینم. ازهمدیگر خداحافظی کردیم. همان روز وقتی پدرم به محل کارش میرسد ناگهان درست مقابل در ورودی از هوش می رود.
مهرداد می گوید: همکاران پدرم بلافاصله بالای سرش حاضر میشوند، وقتی به هوش میآید مدام تکرار میکند«حالم خوب است، بگذارید به سرکار برگردم.باید از بیماران مراقبت کنم ،خانواده هایشان چشم انتظارند.»
هرچند شهید مسلم سهیلی فرد دوست داشت دوباره روی پاهایش بایستد و به جوانهایی که کرونا آنها را روی تخت بیمارستان بستری کرده بود خدمت کند اما کرونا به حدی در وجودش ریشه دوانده بود که دیگر فرصتی برای بازگشتش به زندگی وجود نداشت.
وقتی پرستار مهربان شهید شد
پسر شهید مدافع سلامت مسلم سهیلی فرد از نحوه شهادت پدرش اینطور میگوید: تا دهم شهریورماه پدرم هوشیار بود، چندباری که از راه دور او را دیدیم حالش خوب بود. امیدوار بودیم ،مدام دعا می کردیم تا پدرم حالش خوب شود اما سه روز بعد پزشکان اعلام کردند سطح اکسیژن خونش بسیار کاهش پیدا کرده و دیگر امیدی به زنده ماندنش نیست.سرانجام مشخص شد تشخیص پزشکان درست است و مسلم سه روز بعد در شانزدهم شهریورماه به درجه شهادت نائل شد.
پدرم به آرزویش رسید
مهرداد پسر شهید مدافع سلامت می گوید: پدرم از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس بود، او برای اینکه راهی جبهه شود حتی شناسنامه اش را دستکاری کرده بود. همیشه با حسرت از آن روزها صحبت می کرد و ازاین می گفت که لایق شهادت نبود. اما بالاخره به آروزیش رسید و درحال خدمت به هم وطنانش در دوران کرونا جانش را از دست داد و شهید شد.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.
ارسال نظر