مرگ دلخراش مریم صادقی / راز عکس فتوشاپی او اشک همه را در آورد

به گزارش رکنا، مریم صادقی روز دوشنبه شانزدهم تیرماه ۹۹ به دلیل عقرب‌گزیدگی فوت شد. برادر او علی هم حدود پنج‌سال قبل به همین دلیل مرده است. شاید اگر اسحاق پدر ‌مریم اصرار به ترخیص مریم نمی‌کرد، او حالا زنده بود‎.

مریم ساعت ٢ بامداد یکشنبه پانزدهم تیرماه در روستای کوه حیدر از بخش بشاگرد، شهرستان سردشت با عقرب گزیده شد. حوالی ساعت ٦صبح حسن، ‌برادر کوچک‌تر مریم از علی صادقی راننده پرایدی که کارش مسافرکشی در روستاست می‌خواهد خواهرش را به بیمارستان بقیه‌الله(عج) سردشت برسانند. مسیری ‌بین ۴۵ تا ۵۰ کیلومتر جاده خاکی که فقط حدود ٥ کیلومتر آخر آن آسفالت است.

آنها با حرکت از کوه حیدر؛ بلبل آباد و جگدان را رد می‌کنند و به ‌سردشت می‌رسند. در جگدان هم می‌توانستند به خانه بهداشت بروند، چون امکان دریافت سرم و داروهای لازم برای موارد مار و عقرب‌گزیدگی در آنجا وجود ‌دارد. اما آنها مستقیم به بیمارستان سردشت می‌روند. ساعت حدود ۸ صبح است. پزشک مقیم خانم دکتر غفاری بلافاصله سرم مخصوص و دارو تجویز می‌کند و ‌هزینه‌ها آزاد حساب می‌شود. چون تاریخ دفترچه بیمار به اتمام رسیده بود، به اصرار پدر بیمار و با رضایت کتبی، مریم ترخیص می‌شود. پزشک توضیح می‌دهد ‌و تأکیدمی‌کند که بیمار باید بستری شود. اما اسحاق به دلیل نگرانی از ابتلا به کرونا دخترش را می‌برد.

پزشک توصیه اکید می‌کند که هر ٦ ساعت باید از بیمار آزمایش خون گرفته شود تا شرایطش کنترل شود. مریم و پدرش به کوه حیدر برمی‌گردند. به گفته راننده چه موقع رفت و چه برگشت حال عمومی مریم ‌خوب بوده و مثل افراد دیگری که بارها به بیمارستان رسانده، از درد فریاد نمی‌کشیده و حالت استفراغ هم نداشته است. حتی وقتی راننده از پدر مریم می‌پرسد چرا ‌همان ساعت ٢ صبح به دنبالش نیامده‌، جواب شنیده است که نخواستیم آن موقع شب بیدارت کنیم و مزاحمت شویم. اما اسحاق، راننده را مقصر معرفی می‌کند و می‌‌گوید او عجله داشت که به روستا برگردد، چون مسافر داشت. بعد از برگشت به روستا حال مریم بد می‌شود. آنها از بیمارستان سردشت تقاضای آمبولانس می‌‌کنند که موجود نبوده است.

بعد از سندرک تقاضای کمک می‌کنند. از سندرک تا کوه حیدر حدود صد کیلومتر راه است. وقتی بیمار به بیمارستان میناب ‌می‌رسد، ادرارش کاملا خونین بوده و این به معنای از بین رفتن کلیه‌ها، از دست دادن خون و تمام‌شدن وقت طلایی بیمار بوده است. مریم به بخش مراقبت‌‌های ویژه منتقل می‌شود و پزشکان سعی در احیای او می‌کنند، اما او می‌میرد. تا مشخص‌شدن نتیجه آزمایش کرونا مریم به سردخانه منتقل‌می‌شود و بالاخره ‌حدود ساعت۹ شب هفدهم تیر جواب آزمایش که منفی بود، داده می‌شود و جسد امکان تحویل پیدا می‌کند. اما آنچه در گفت‌وگو‌ با پدر بیمار تلخ و تکان‌دهنده ‌است، اعتقاد او به پرشدن پیمانه عمر دخترش است.

دختر شانزده ساله‌ای که اگر به اصرار پدرش از بیمارستان ترخیص نمی‌شد، هم‌اکنون زنده بود. دکتر ‌عبدالعظیم احمدپور، رئیس شبکه بهداشت شهرستان سردشت با تأسف از مرگ این دختر نوجوان می‌گوید که بارها رودررو و با وسایل مختلف سعی کردیم به ‌روستاییان آموزش بدهیم. حتی پیشنهاد شده برای «سم‌گیرها» یعنی کسانی که با روش‌های غلط سعی در مکیدن سم می‌کنند. جزای نقدی تعیین شود که از سوی مقامات ارشد شهرستان رد شده است، دکتر احمدپور همچنین از نبود قانون مناسب صحبت می‌کند. طبق قوانین وقتی بیماری رضایت می‌دهد که از بیمارستان ترخیص شود، کادر درمان کاری از ‌دست‌شان برنمی‌آید، حتی اگر جان بیمار در خطر باشد.

از سوی دیگر او تأکید می‌کند که بهسازی فضای زندگی در کنار تمهیداتی چون سم‌پاشی یا استفاده از مرغ و ‌خروس که تغذیه‌شان از حشراتی چون عقرب است، می‌تواند در پیشگیری از مرگ‌های ناشی از عقرب‌گزیدگی موثر باشد‎.‎ مریم صادقی فرزند اسحاق و فاطمه درست ۴۹ روز پس از تولد شانزده سالگی‌اش می‌میرد و در گورستان پیشلاور کنار برادرش علی که او نیز به دلیل عقرب‌‌گزیدگی جانش را از دست داده بود، به خاک سپرده می‌شود‎. در دیوار سیمانی خانه آنها عکسی است که مریم و علی را کنار مرقد امام رضا(ع) نشان می‌دهد. دایی مریم می‌گوید او همیشه آرزو داشت عکسی با برادرش ‌داشته باشد. در سفر به مشهد متوجه می‌شود عکاس می‌تواند صورت برادرش را در بدن یک نفر دیگر در عکس جا دهد. عکس کت و شلوار ‌پوشیده و کراوات‌زده علی در کنار مریم حاصل فتوشاپ است. عکسی که حالا دیگر بوی مرگ می‌دهد‎. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

زهرا مشتاق

وبگردی