زن خائن و مرد خطاکار اعدام نشدند! / جسد شوهر بی نوا در ورامین رها شده بود

به گزارش رکنا، اسفندماه ۸۴، مردی در تهران به اداره پلیس رفت و از گم شدن ناگهانی پسر جوانش شکایت کرد.

وی در توضیح ماجرا گفت: «پسرم حمید چند سال قبل ازدواج کرد و همراه زن و فرزندانش در یکی از شهرک‌های اطراف تهران زندگی می‌کند. چند روزی است که خبری از پسرم ندارم و همسرش هم ادعا می‌کند حمید همراه سه نفر از دوستانش برای انجام کاری به شهرستان بم استان کرمان رفته است.

پس از این هر چقدر تلاش کردم ردی از حمید پیدا کنم، موفق نشدم. از طرفی هم هیچ یک از دوستان و همکارانش از او خبری ندارند و الان احتمال می‌دهم برای پسرم اتفاق بدی رخ داده باشد و برای پیدا کردن پسرم درخواست کمک دارم.»

رابطه پنهانی با مرد غریبه

با طرح شکایت مرد میانسال، تیمی از مأموران پلیس به دستور بازپرس جنایی برای پیدا کردن ردی از مرد گمشده وارد عمل شدند. مأموران در نخستین گام از همسر حمید تحقیق کردند و وی نیز همان اظهارات قبلی‌اش را تکرار و ادعا کرد شوهرش همراه چند مرد برای کار به شهرستان بم رفته است.

در‌حالی‌که مأموران هیچ ردی از حمید پیدا نکرده بودند، شاکی دوباره به اداره پلیس رفت و از عروسش و مرد جوانی به نام کامران به اتهام دست داشتن در گم شدن پسرش شکایت کرد.

وی گفت: «چند روز قبل یکی از همسایه‌ها با من تماس گرفت و گفت مرد جوانی به خانه عروسم رفت و آمد دارد. او گفت این مرد قبل از گم شدن پسرم نیز به خانه آن‌ها آمد و شد داشته است.

پس از صحبت‌های همسایه پسرم، من درباره آن مرد تحقیق کردم و فهمیدم او کامران نام دارد و از دوستان پسرم است و از مدتی قبل با عروسم ارتباط پنهانی برقرار کرده است. الان احتمال می‌دهم عروسم فریبا با همدستی کامران، پسرم را به قتل رسانده‌اند، چون تا الان هیچ ردی از پسرم پیدا نکرده‌ام.»

با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران تحقیقات خود را ادامه دادند و دریافتند کامران از مدتی قبل با همسر حمید ارتباط مخفیانه برقرار کرده و شب حادثه هم در نزدیکی خانه مرد گمشده دیده شده است.

اعتراف

بدین ترتیب مأموران پلیس، فریبا و کامران را به عنوان مظنونان حادثه بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. دو متهم در بازجویی‌های ابتدایی منکر جرم خود شدند و ادعا کردند از سرنوشت حمید بی‌خبرند، اما وقتی با دلایل و مدارک روبه‌رو شدند به قتل حمید اعتراف کردند.

فریبا در توضیح قتل همسرش گفت: «حمید معتاد به موادمخدر بود و همین موضوع همیشه باعث درگیری ما می‌شد. اختلافات ما روز به روز بیشتر می‌شد، به‌طوری‌که حمید مرا کتک هم می‌زد. از رفتار‌های او خسته شده بودم و از طرفی هم کامران به خانه ما رفت و آمد داشت و با شوهرم مواد مصرف می‌کرد و متوجه درگیری‌های ما شده بود.

من کم‌کم به کامران علاقه پیدا کردم و او هم به من قول داد همسرش را طلاق دهد و با من ازدواج کند. عشق شیطانی ما روز به روز شعله‌ورتر می‌شد تا اینکه دو نفری نقشه قتل شوهرم را طراحی کردیم تا او را از میان برداریم و بتوانیم راحت‌تر با هم ازدواج کنیم.»

مسمومیت با دارو

وی ادامه داد: «قرار شد شوهرم را مسموم کنیم و بعد به قتل برسانیم. شب حادثه کامران به خانه ما آمد و من داخل چای شوهرم مواد خواب‌آور ریختم و وقتی نیمه بی‌هوش شد طنابی به دور گردنش انداختیم و هر کدام از ما یک طرف طناب را کشیدیم و شوهرم را خفه کردیم. سپس جسد او را در بیابان‌های اطراف ورامین رها کردیم.

چند روز بعد با نقشه‌ای از پیش طراحی شده به اداره پلیس رفتم و اعلام کردم شوهرم گم شده است. ما فکر می‌کردیم همه چیز به خوبی پیش می‌رود و موفق شده‌ایم مأموران را فریب بدهیم، به همین خاطر با خیال راحت با هم ازدواج کردیم، اما خیلی زود دستمان رو شد.»

کامران هم در بازجویی‌ها اظهارات فریبا را تأیید و به قتل اعتراف کرد. مأموران در ادامه موفق به کشف جسد شدند.

حکم قصاص

دو متهم پس از اعتراف راهی زندان شدند و مدتی بعد هم در دادگاه کیفری یک استان تهران به جرم قتل عمد پای میز محاکمه حاضر شدند. اولیای دم برای متهمان درخواست قصاص کردند و هیئت قضایی هم فریبا و کامران را به قصاص محکوم کرد. حکم قصاص دو متهم پس از تأیید در یکی از شعبه‌های دیوان عالی کشور برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد.

بخشش

در‌حالی‌که پس از گذشت ۱۸ سال، دو متهم قرار بود با درخواست اولیای دم پای چوبه دار بروند، تیم صلح‌وسازش دادسرای امور جنایی تهران به سرپرستی قاضی محمد شهریاری، سرپرست دادسرا جلساتی را برای جلب رضایت اولیای دم در دادسرا برگزار کردند و در نهایت چند روز قبل اولیای دم به دادسرا رفتند و اعلام کردند متهمان را بخشیده‌اند.

پدر مقتول گفت: «من به خاطر نوه‌هایم، عروسم را بخشیدم و وقتی هم شنیدم همدست وی اظهار ندامت می‌کند و فرزند دارد، به خاطر فرزندش او را بخشیدم.»

بدین ترتیب دو متهم پس از ۱۸ سال زندانی به زودی آزاد می‌شوند.