با آزادی از زندان باند تشکیل داده بودند!
فیلم صحنه قاپیدن دستبند زن تهرانی توسط دزد سابقه دار + گفتگو بعد از بازداشت رییس و نوچه هایش !
حوادث رکنا: پایگاه هشتم پلیس آگاهی تهران باند 5 نفره ای را شناسایی و بازداشت کردند که همگی سابقه دار و مغازه پنچرگیری داشتند این متهمان اموال سرقی را از همدستشان خرید و به همدست دیگراشان می فروختند.

به گزارش اختصاصی خبرنگار رکنا، در حادثهای که باز هم به معضل تکراری سرقت طلای زنان در خیابانها مربوط میشود، سارقی چیرهدست با همکاری همدست خود، طلای یک زن را به سرقت برد.
این اتفاق زمانی رخ داد که زن مالباخته پس از خرید از یک سوپرمارکت، در حال پرداخت هزینه بود و سارق که چند ثانیه از پشت سر او را زیر نظر داشت، در یک لحظه دستبند طلا را از دست زن قاپید و به سرعت همراه همدست خود که سوار بر موتورسیکلت منتظر بود، از محل متواری شد.
پس از شکایت زن مالباخته به پلیس، مأموران پایگاه هشتم پلیس آگاهی با بررسی شواهد و سرنخها به تعقیب سارقان پرداختند. اما در جریان تحقیقات، ماجرای سرقت ابعاد دیگری پیدا کرد.
پلیس موفق به کشف باندی 5 نفره شد که علاوه بر سرقت طلا ، در سرقت قطعات خودرو، بهویژه رینگ و لاستیک، فعالیت داشتند.
تمامی اعضای این باند از افراد سابقهدار بوده و برخی از آنان در پوشش مغازههای پنچرگیری فعالیت میکردند.
اعضای این باند در بازجوییهای اولیه به جرایم خود اعتراف کرده و مشخص شد که آنان با برنامهریزی دقیق و استفاده از خودروها و موتورسیکلتهای سرقتی، اقدام به انجام سرقتها میکردند.
زن جوانی که قربانی سرقت دستبند طلایش شده بود، در گفتوگو با خبرنگار رکنا جزئیات این حادثه را شرح داد و گفت:
وقتی در حال پاسخ دادن به تلفن همراهم بودم و در عین حال حساب خریدهایم را بررسی میکردم، متوجه شدم که چیزی از پشت سر به من نزدیک میشود.
هنوز فرصت عکسالعمل نداشتم که ناگهان مردی دستبند طلایم را قاپید و با سرعت فرار کرد. من در واکنش به این اتفاق به دنبال او دویدم، اما در حین تعقیب، از چند پله به زمین افتادم و دچار آسیبدیدگی شدم. سارق هم بدون توجه به وضعیت من، سوار بر موتوری که از قبل منتظرش بود، از صحنه فرار کرد، تمام دست و پایم به شدت کبود شده بود و تا چند روز درد میکرد.
این زن با اشاره به سختیهایی که در پی این حادثه تحمل کرده بود، افزود: با وجود این شرایط، از عملکرد پلیس که توانست به سرعت سارق را شناسایی و دستگیر کند، بسیار سپاسگزارم. با این حال، چیزی که ما شهروندان از مسئولان میخواهیم، تأمین امنیت بیشتر است. بهتر است برای افرادی که به این راحتی دست به چنین جرایمی میزنند، قوانین سختگیرانهتری اعمال شود تا به آسانی آزاد نشوند و دوباره مرتکب همان جرم نشوند.
در ادامه گفتگو با متهمان این پرونده را می خوانید:
متهم اصلی: همدستم که راننده موتور سیکلت بود آمار طلای زن را به من داد!
چند سال دارید؟
45 سال.
آیا سابقه کیفری دارید؟
بله، چندین سال زندان بودم
به چه جرمی؟
سرقت لوازم خودرو.
شغلت چیست؟
مغازه پنچرگیری و فروش لاستیک دارم.
یعنی اموال سرقتی را در مغازهات میفروختی؟
همه لوازم مغازهام سرقتی نیست، اما بله، آنهایی را که میدزدیدیم هم در مغازهام میفروختم.
دستبند زن جوان را چطور شناسایی کردی؟
در حال عبور از خیابان بودیم که دوستم، راننده موتورسیکلت، دستبند زن را دید و به من اطلاع داد که ابتدا او را زیر نظر بگیرم. وقتی زن وارد سوپرمارکت شد، من هم داخل رفتم. بعد از چند ثانیه که او را تحت نظر داشتم، در یک لحظه دستم را دور دستش انداختم، دستبندش را قاپیدم و سریع سوار موتور شدم و فرار کردیم.
با طلا چه کردی؟
آن را به مالخری که بچهمحلمان بود فروختم.
به چه قیمتی؟
یادم نیست!
متهم دوم (مالخر)
چند سال دارید؟
35 سال.
شغل اصلی شما چیست؟
«مغازه خیاطی پرده دارم.»
آیا سابقه کیفری دارید؟
بله
به چه جرمی؟
سرقت و موبایلقاپی
چطور متوجه وجود این طلا پیش این فرد شدید و آن را خریدید؟
برای خرید لاستیک به مغازهاش رفته بودم که دیدم یک دستبند طلا دارد و قصد فروشش را دارد. من هم آن را به قیمت 30 میلیون تومان، یعنی با 5 میلیون تومان اختلاف قیمت، خریدم
آیا متوجه سرقتی بودن طلا شده بودید؟
خیر، فکر نمیکردم که دزدیده باشد
ارسال نظر