چرا قتل خاشقجی باعث اجماع غرب علیه عربستان شد

د. عبد العزیز غی در الجزیره نوشت: مساله ترور Assassination خاشقجی برای اولین بار در تاریخ عربستان سعودی نشان داد که مراکز سیاسی، اقتصادی و تبلیغاتی اروپایی و آمریکایی، همگی، علیه سعودی‌ها به اجماع رسیده اند. این اجماع حتی پس از حوادث Accidents ۱۱ سپتامبر دیده نشد. پس چه اتفاقی افتاده است که غرب را به سمت بی توجهی به منافع اقتصادی عظیم آن در ارتباط با سعودیها، هم پیمان قدیمی شان سوق داده است؟

این رسانه عرب زبان ادامه داد: چند عامل تفسیر کننده این دگرگونی غافلگیر کننده در موضع غرب است که می‌توان آن‌ها را در ذیل دو دلیل مهم خلاصه کرد:ناامیدی و تمام شدن صبر. غرب امید زیادی به، ولی عهد جدید عربستان بسته و او را «ام بی اس» نامیده بود.

این امید‌ها در حال محقق شدن بود، بویژه پس از آنکه مسئولان جدید سعودی به رهبری ام بی اس تصمیمات مهمی از جمله دادن حق رانندگی به زنان و بازگشایی سینما Cinema و مراکز تفریحی را عملی کردند. این گونه اقدامات بن سلمان مورد استقبال غربی‌ها قرار گرفته و باعث شد به او به عنوان یک رهبر اصلاح طلب نگاه کنند.

اما محاصره غافلگیر کننده دولت قطر و تبعات آن برای این دولت عربی، غرب را در حیرت بزرگی فرو برد؛ چرا که عربستان، هم پیمان استراتژیک غرب این محاصره را رهبری می‌کرد. غرب تصمیم گرفت وارد بحران خلیج نشود و امیدوار بود که هم پیمانان آن در خلیج فارس راه حلی برای این مشکل بیابند.

دولت‌های غربی شاهد آن بودند که، ولی عهد سعودی که امید زیادی به او داشتند، در حال رهبری کشورش به سمت استبداد مطلق و از بین بردن ازادی بیان است.

حتی پس از محاصره قطر، غرب همچنان امید‌های زیادی به رهبری عربستان سعودی داشت، اما پیش بینی می‌کرد که این محاصره تا به امروز ادامه داشته باشد.

پس از حیرت غرب در مورد محاصره قطر، تصمیمات داخلی عربستان موجبات نگرانی دولت‌های غربی را فراهم کرد و بازداشت فعالان حقوق زنان، شوک بزرگی به غرب وارد کرده و بار دیگر آن‌ها را نا امید کرد. در واقع رفتار وحشیانه عربستان با فعالان حقوقی، غرب را به سمت خروج از سکوتش سوق داد.

کانادا اولین دولتی بود که سکوت خود را شکسته و از بازداشت سعودی‌ها انتقاد کرد. در مقابل، ریاض سفیر کانادا را از ریاض طرد نموده و سفیر عربستان سعودی در کانادا را احضار کرد.

لازم به ذکر است این بحران دیپلماتیک، سومین بحران بین عربستان و دولت‌های غربی بود و پیش از آن، سعودی‌ها نظیر این بحران را در مارس ۲۰۱۵ با سوئد و در نوامبر ۲۰۱۵ با المان تجربه کردند.

اشتباه نظام سعودی آن است که به دولت‌های غربی بعنوان دولت‌هایی مستقل نگاه کرد، نه به عنوان یک منظومه سیاسی واحد که اهداف استراتژیک و سیاست‌های یکپارچه‌ای دارد.

اروپا رفتار عربستان با سوئد و المان را به معنی اهانت به کل اروپا قلمداد کرد. علاوه بر این، غرب افزایش روز افزون تعداد سعودی‌هایی که تقاضای پناهندگی سیاسی به دولت‌های غربی را دارند و ادامه تجاوز Rape عربستان به یمن را ملاحظه کرد. در سایه این شرایط بود که خاشقجی به آمریکا مهاجرت کرده و مقالاتی را برای واشنگتن پست نوشت که در ضمن آن، خواستار احترام به آزادی Freedom بیان و حقوق بشر در کشورش شد.

پس از حادثه Incident قتل جمال خاشقجی، صبر دولت‌های غربی از سیاست‌های اشتباه رهبری جدید عربستان، به سر آمد. این اتفاق وحشتناک نه تنها غرب را به یاد حوادث ۱۱ سپتامبر انداخت، بلکه دلالت واضحی بود بر میزان جسارت گروه مرگی که وابسته به دستگاه امنیتی و اطلاعاتی عربستان بود، که در نهایت منجر به فروپاشی نظام بین المللی می‌شود.

بنابراین، ترور خاشقجی حلقه اخر نا امیدی و حیرت غرب از تصمیمات خارجی و داخلی رهبری سعودی بود. شایسته است که حادثه قتل Murder خاشقجی دولت عربستان را به سمت تغییر اساسی در سیاست‌های داخلی و خارجی آن بکشاند.

در سطح داخلی، لازم است سعودی‌ها بازداشتی‌های سیاسی و فعالان حقوقی را ازاد کرده و به معارضان اجازه بازگشت به کشورشان را بدهند و در سطح خارجی، باید به سرعت به محاصره قطر و جنگ در یمن پایان دهند.

این تغییرات بنیادین، همان مسائلی هستند که خاشقجی بخاطر آن‌ها مبارزه می‌کرد و شاید بهترین چیزی که بتواند یاد او را جاودان کند، ایجاد یک نظام سعودی پایبند به تمام ازادی‌ها باشد.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید