تصمیمات سیاه در گنبد سفید/ درون ساختمان «کاپیتول» چه می‌گذرد؟

نگاهی به چرخه توازن قدرت در رژیم آمریکا نشان می‌دهد موضوع ایران یک مساله دو حزبی است و هیچ حزبی حاضر نمی‌شود حتی در صورت تسلط بر ارکان قانونگذاری در مورد ایران نرمش نشان دهد.

در طول سال‌های پس از انقلاب اسلامی بار‌ها و بار‌ها تغییرات سیاسی در ایران و آمریکا پیوند نزدیکی بهم داشته‌اند. در جریان فتح لانه جاسوسی آمریکا در ایران، کارتر رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا تلاش می‌کرد تا با حل این معضل با ایران در کوتاه‌ترین زمان ممکن زمینه انتخاب مجدد خود را به سمت ریاست جمهوری آمریکا در سال ۱۹۸۰ فراهم کند.

حتی در این میان کانال‌های مذاکراتی گوناگونی نیز با ایران برقرار شد، اما در نهایت با مقاومت امام راحل (ره) این اقدام صورت نگرفت و در نهایت کارتر به دلیل موضوع گروگان‌گیری در ایران و بی آبرویی ناشی از عملیات نظامی آمریکا در طبس نتوانست بار دیگر در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به قدرت برسد.

حالا به نظر می‌رسد برای برخی در ایران ماجرا به گونه‌ای دیگر در حال تکرار شدن است. به قدرت رسیدن دونالد ترامپ Trump رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا عملاً تمامی امید‌ها را برای ادامه برجام به باد داده است. حالا و در جریان انتخابات کنگره آمریکا و پیروزی نسبی دمکرات‌ها برخی‌ها در داخل امیدوار شده‌اند که بتوانند از این طریق امکان فشار بر ترامپ و احیای دوباره برجام پدیدار شود. با این حال تجربه نشان داده که امیدواری به تغییرات سیاست خارجی در آمریکا هیچ آورده‌ای برای کشور نداشته است.

وقتی ایرانیان کنگره را بهتر می‌شناسند

عکس ساختمان کنگره آمریکا یا ساختمان کاپیتول با گنبد سفید رنگ آن برای بسیاری از ایرانیان آشناست. ساختمانی که بسیاری از مواقع با ساختمان کاخ سفید در بین افکار عمومی اشتباه گرفته می‌شود و چه تصمیمات سیاه ضد ایرانی که در این گنبد به ظاهر سفید گرفته شده است.

چرخه توازن قدرت در آمریکا

شاید تا پیش از مطرح شدن پرونده هسته‌ای ایران در آژانس انرژی اتمی و ارسال آن به شورای امنیت سازمان ملل متحد و متعاقب آن وضع شدن تحریم‌های یکجانبه و چند جانبه اقتصادی، مردم ایران آشنایی چندانی با تاثیرگذاری کنگره در ساختار سیاست خارجی آمریکا نداشتند و این آشنایی بیشتر به صاحب نظران در حوزه سیاست خارجی و مسائل آمریکا اختصاص داشت.

در ذهن اغلب ایرانیان این وزارت امورخارجه آمریکا و رئیس جمهور این کشور بود که مصداق تصمیم گیر نهایی در قبال سیاست خارجی آمریکا شناخته می‌شد. با این حال با تصویب تحریم‌های ظالمانه از سوی آمریکا علیه ملت ایران و همچنین عمومی شدن بحث‌های مرتبط با برجام به پخش زنده جلسه استماع کنگره در خصوص توافق هسته ایران و کشور‌های عضو ۱+۵ جایگاه نهاد قانوگذاری آمریکا در سیاست خارجی این کشور را به ایرانیان شناساند.

برخی از مهم‌ترین تحریم‌های آمریکا همچون تحریم فروش نفت ایران و تحریم بانک مرکزی در قالب مصوبات لایحه دفاعی آمریکا و مستقیماً از سوی کنگره تصویب شده‌اند که البته همراه با چراغ سبز دولت اوباما بود.

درک همین قدرت تصمیم گیری کنگره به عنوان قوه مقننه در ساختار سیاسی آمریکاست که انتخابات کنگره در آبان ماه سال جاری، اندک امیدی را در ذهن برخی‌ها برانگیخت تا شاید با به قدرت رسیدن دموکرات‌ها در کنگره ترمز دونالد ترامپ در تخریب برجام کشیده شود. این امید زمانی نمایان‌ترمی‌شود که پیش‌تر برخی گفته بودند معلوم نیست در انتخابات میان دوره‌ای کنگره و دیگر انتخابات پیش رو آمریکا چه اتفاقی بیفتد.

به دور از هر گونه تعصب سیاسی، این سوال مطرح می‌شود که آیا واقعاً امکان توازن قدرت در کنگره آمریکا با پیروزی نسبی دمکرات‌ها در انتخابت آبان اجازه چنین ابتکاری را به آنان می‌دهد یا نه؟

دموکرات و وتوی ترامپ

واقعیت این است که حداقل بر اساس ظرفیت‌های قانونی موجود در آمریکا، کنگره در صورت اراده هر دو شاخه آن یعنی مجلس نمایندگان آمریکا و مجلس سنای آمریکا توانمندی ملزم کردن دولت را برای بازگشت به برجام دارد. این امر نیاز به ارائه یک طرح از سوی یکی از نمایندگان دو شاخه کنگره و تصویب آن است. البته با توجه به عدم بار مالی چنین مصوبه‌ای برای دولت آمریکا مجلس سنا نیز می‌تواند راسا اقدام به تصویب چنین قانونی کند.

چرخه توازن قدرت در آمریکا

در این میان نباید فراموش کرد که دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا حق وتوی مصوبات کنگره را دارد و تنها در صورتی که مصوبه فوق با رأی دو سوم در هر دو شاخه کنگره به تصویب برسد، امکان بی اثر کردن قانون Law فوق فراهم می‌شود.

نمونه چنین جریانی در خصوص تصویب مجدد قانون «جاستا» که بار اول با وتوی اوباما رد شد به چشم می‌خورد. حتی در صورتی که بخشی از قدرت سیاسی در آمریکا به دنبال استیضاح دونالد ترامپ باشد، باید چنین اقدامی ابتدا به تصویب نصف به علاوه یک مجلس نمایندگان و همچنین دو سوم اعضای کنگره آمریکا برسد.

حالا سئوال اصلی اینجاست که این امر تا چه اندازه امکان پذیر است؟

یک پای لنگ دمکرات‌ها

ساختار کنگره بازتابی از انگیزه بنیانگذاران آمریکا برای حفظ ساختار فدرالی و استقلال Esteghlal ایالت‌های این کشور است. مجلس نمایندگان همانند مجلس عوام انگلیس و یا مجلس شورای اسلامی ایران نشان دهنده سهم ایالت‌ها در تصمیم گیری‌های پارلمانی بر اساس جمعیت آن‌هاست. در مقابل مجلس سنا با اختصاص دو سهمیه به هر کدام از ایالت‌ها با ۱۰۰ کرسی تعادل قوا را بین ایالت‌های کم جمعیت‌تر و پر جمعیت حفظ می‌کند.

تا پایان سال جاری میلادی کنگره امریکا ۱۱۵امین دوره خود را به پایان می‌رساند و دوره جدید این مجلس کار خود را آغاز خواهد کرد. در انتخابات آبان ماه سال جاری کنگره، حزب دمکرات توانست مجلس نمایندگان این کشور را - البته به صورت شکننده - در اختیار بگیرد. هم اکنون دمکرات‌ها توانسته‌اند نزدیک به ۲۳۳ کرسی مجلس نمایندگان را در اختیار خود قرار بگیرند. به این ترتیب قدم اول در کنترل کنگره برداشته شده است.

با این حال هنوز مجلس سنای آمریکا در اختیار جمهوری خواهان است. هم اکنون ۵۳ کرسی سنا در اختیار جمهوری خواهان قرار گرفته است که به این ترتیب قدرت بین دو طرف با انتخابات اخیر تقسیم شده و نمی‌توان این انتظار را داشت که حداقل در موضوعات مرتبط با ایران حرکت جدیدی در سیاست آمریکا روی بدهد.

عبرت‌های تاریخی در خصوص رفتار آمریکایی‌ها

همین نگاه کوتاه می‌تواند ما را به این نکته برساند که شانس دموکرات برای تغییر در موازنه قدرت عملاً به اندازه‌ای نیست که بتواند قدرت دونالد ترامپ را حداقل در مورد ایران محدود کند. شاید یکی از نمونه‌های تاریخی چنین مصافی تلاش دموکرات‌ها برای ملزم کردن جورج بوش برای خروج از عراق پس از پیروزی آن‌ها در انتخابات میان دوره‌ای کنگره در سال ۲۰۰۶ بود.

انتخاباتی که بخش زیادی از مردم آمریکا در پاسخ به جنگ طلبی‌ها بوش به رقبای دموکرات وی رأی دادند. اما تلاش‌های دمکرات‌ها با وجود برتری عددی در هر دو مجلس نمایندگان و سنا به جایی نرسید. یکی از نمونه‌ها ملزم کردن دولت آمریکا برای ارائه برنامه خروج از عراق تا اکتبر سال ۲۰۰۷ در صورت تصویب بودجه وزارت دفاع آمریکا بود که با وتوی بوش روبه رو شد و عملاً به جایی نرسید.

در کنار این نباید فراموش کرد که مقابله با ایران بخشی از سیاست دو حزبی آمریکاست و هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه سیاست یکسانی در مقابل آن دارند. شاید روشن‌ترین مصداق در این باره تصویب تحریم‌های ISA و کاتسا در کنگره آمریکا باشد. هر دو تحریم فوق عملاً با اجماع سناتور‌ها به تصویب رسید و در این میان تنها برنی سندرز سناتور مستقل آمریکایی بود که به هر دو طرح رأی منفی داد.

شاید همین مسئله ضرورت نگاه واقع بینانه به تحولات فوق را بیشتر می‌کند.

مقاومت بهتر از سازش

بهترین راه کار برای شرایط فعلی کشور همان گونه که مقام معظم رهبری بار‌ها تاکید کرده‌اند تکیه بر توان داخلی کشور برای مقابله با فشار‌های آمریکاست. دلخوش کردن به برخی تغییرات در ساختار سیاست داخلی آمریکا نتیجه‌ای جز معطل ماندن کشور در شرایط فعلی ندارد، همان گونه که در طول ۵ سال گذشته بار‌ها و بار‌ها برخی دلسوزان به این نکته اشاره کرده‌اند.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید