گفتگوی واقعی به سبک گاندی: آری، من یک هندو هستم. همچنین یک مسیحی، یک مسلمان، یک بودایی و یک یهودی نیز هستم
رکنا تاریخی: برای اهالی هندوستان، 30 ژانویه (نهم یا دهم بهمن) یادآور یک روز تلخ است؛ سالروز ترور «مهاتما گاندی» رهبر سیاسی و معنوی هندیها، که سالها در باب رهایی یافتن ملت مستعمره هند از امپراتوری بریتانیا، با پایبندی به «عدم خشونت» به مبارزه برخاست و ایستادگی مدنی او، نامش را با فلسفه بیخشونت «ساتیاگرا» عجین ساخت.
به گزارش رکنا، گاندی در سال 1869 (1247 شمسی) در گجرات هند متولد شد و در طول سالهای زندگیاش به توصیه مادر، خود را به گیاهخواری مقید کرد، به انجمن خامخواران پیوست و از نوشیدن الکل و پرهیز کرد. او در 13 سالگی ازدواج و در سال 1918 (1296 شمسی)، رهبری کنگره ملی هند را آغاز کرد.
بخش پراهمیتتر زندگی گاندی به فعالیتهای مدنی او مربوط میشود؛ از سفر به آفریقای جنوبی و اعتراض به نژادپرستیها تا احقاق حقوق شهروندی و مخالفت با لایحهای برای سلب حق رأی هندیها در آفریقای جنوبی.
راهکارهای گاندی برای مبارزه، متفاوت و اعتراضات وی بر پایه مهارتهای اقناعی و روابط جمعی بود؛ برای مثال میتوان به روزه یکماهه او برای ایجاد وحدت میان مسلمانان و هندوهای کشورش اشاره کرد یا رژه چندصد هزار نفری به مسافت 400 کیلومتر با هدف بیاعتبار کردن قانون مالیات نمک که طی آن از احمدآباد تا ساحل داندی سفر کردند تا رهبرشان از آب دریا نمک بگیرد و در نهایت هم با همین روشهای متفاوت، صبورانه و مسالمتآمیز موفق به مذاکره با انگلیسیها و بازپس گرفتن استقلال هندوستان در سال 1947 شدند.
گاندی فردی سادهزیست بود و معتقد بود شخصی که به جامعه خدمت میکند باید زندگی سادهای داشته باشد؛ رهبری بدون مقام سیاسی رسمی که خود را شبیه به ضعیفترین اقشار جامعه کرد و به اعتراضات توجه نشان داد و به حل مشکلات با زبان «گفتوگو» معتقد بود.
او برای تمام ادیان و مکاتب احترام قائل بود و دستورات تمام ادیان را همسو و یکسان میدانست؛ همانطور که در یکی از جملاتش در پاسخ به این پرسش که آیا یک هندو هستی؟ میگوید: «آری، من یک هندو هستم. همچنین یک مسیحی، یک مسلمان، یک بودایی و یک یهودی نیز هستم.»
این رهبر صلحطلب، چندینبار هدف ترور قرار گرفت و سرانجام در 30 ژانویه 1948 (9 بهمن ۱۳۲۶) توسط ناتورام گودسه که یک ناسیونالیست افراطی هندو بود به قتل رسید. قاتل، بلافاصله خود را تسلیم کرد. از آنجا که گاندی مخالف مجازات مرگ بود، «جواهر لعل نهرو» اولین نخستوزیر هند و پسران مهاتما خواهان عدم اعدام و به جای آن، حبس ابد برای گودسه شدند؛ اما نتیجه نداد و سرانجام گودسه به دار آویخته شد.
شیوه مبارزه و گفتوگوی گاندی عملا او را به یکی از بزرگترین رهبران تاریخ بدل کرد؛ راهکاری ضد خشونت و گفتوگومحور برای مقابله با ظلم و تبعیض. در این راستا، جملهای مشهور منتسب به برنارد شاو درباره گاندی وجود دارد با این مضمون: «قتل او (گاندی) نشان میدهد که خوب بودن چقدر خطرناک است.»
تفکر گاندی پس از مرگ او، آرام آرام به جامعه هند رسوخ کرد و هندوستان شاهد اثربخشی شیوه مبارزات وی بود.
در باب تفکر و مبارزات گاندی، به طور کلی دو دیدگاه وجود دارد؛ برخی شیوه و مسلک او را محدود به زمان و مکان خود گاندی میدانند، اما برخی بر این باورند که روش او، فرازمانی و فرامکانی است و آنسوتر از مرزهای محدود جغرافیایی و در هر زمانی میتوان دستکم الگوبرداریهایی از آن کرد؛ الگوهایی برای مبارزه با ظلم، استعمار، هرگونه تبعیض و بیعدالتی در جامعه.
منبع: اکوایران
ارسال نظر