دستبرد به ثروت مردم / ذی نفعان بازار بورس چه کسانی هستند ؟

به گزارش رکنا، دوباره موج سرمایه‌گذاری در بورس شکل گرفته است. پس از رسیدن شاخص کل به کف یک میلیون و 211 هزار واحدی در هفته سوم آبان ماه، کم کم عواملی چون انتظارات تورمی، پیروزی کاندیدای دموکرات در آمریکا، تخصیص منابع صندوق توسعه ملی و بازارگردانی سهام شرکت‌های بورسی به ایجاد انتظار برای صعود شاخص کل شکل گرفت. از آن تاریخ تا اواخر آذر بیش از 4 هزار میلیارد تومان پول حقیقی به بورس وارد شده است.مجددا عده‌ای بر موج هیجانات سوار شدند و با توجه به سابقه ذهنی صعود قبلی شاخص تا قله 2 میلیون واحدی، صحبت از ارقام یک میلیون و 600 هزار و یک میلیون 700 هزار کردند و اینگونه تصویرسازی کردند که بورس مجددا قله‌های قبلی را پس می‌گیرد و به ابر کانال‌ها برمی‌گردد.

دو گروه ذی نفع هیجان بورس

دو گروه سعی کردند این پیام را به مردم انتقال دهند که بورس باز هم به قله‌های قبلی باز خواهد گشت و با ترکیبی از تحلیل‌های خوشبینانه و با تاکید بر داده‌های مثبت و کمرنگ جلوه دادن داده‌های منفی، نشان دادن در باغ سبز افراد را به سرمایه‌گذاری بیشتر در بورس ترغیب کنند.

گروه اول کسانی بودند که از رشد شاخص و افزایش قیمت‌ها ذی نفع می‌شوند. افرادی که عمدتا کسب و کارشان ارائه پیشنهاد خرید و فروش، تحلیل‌گری بورس و یا سیگنال‌دهی و سبدگردانی است. فعالیت این افراد را می‌توان فعالیت‌های غیررسمی بورس نامید.

گروه دوم، کسانی هستند که از رشد حجم و ارزش معاملات بورس منتفع می‌شوند. در نتیجه افزایش سرمایه‌گذاری در بورس آن‌ها را مستقیما منتفع می‌کند. گروهی که تصور می‌کنند رشد بورس به کسب و کار آن‌ها رونق می‌دهد و درآمدشان را بالا می‌برد. کافی است به رسانه‌هایی که در یک سال اخیر ظهور کرده‌اند نگاهی بیندازیم، رسانه‌هایی که بر بازار سرمایه متمرکز هستند. حلاوت این روزها به اندازه ای بوده که برخی از نهادهای منتفع از این وضعیت در حوزه رسانه سرمایه گذاری کرده و با پمپاژ امید مردم به خرید سهام تشویق می کنند. از لسان کارشناسان تازه ظهور کرده بورس را پر بازده ترین بازار می دانند. بسیاری از شرکت‌های تامین سرمایه، صندوق ها و کارگزاری‌های بورس در یک سال اخیر فعالیت خود در فضای اینترنت را گسترش داده‌اند و به صورت روزانه به انتشار اخبار و تحلیل درباره بازار سرمایه می‌پردازند.

در واقع این دو گروه در زمان صعود بازار مردم را بی محابا به سرمایه‌گذاری در بورس تشویق می کردند تا آتش صعود بیش از پیش شعله‌ور شود و قیمت‌ها از فاندامنتال (قیمت بنیادی یا ارزش ذاتی) فاصله بگیرد و بعد شروع به فروش می‌کنند. بعد که بازار افت می‌کند با ترس سیاست‌گذار از خیل جمعیت آمده به بورس، از وی رانت می‌گیرند و با اهرم پول دولتی سعی می کنند بازار را صعودی کنند و باز این بازی را ادامه می‌دهند.

یکی از تحلیل‌های خوش‌بینانه این بود که قیمت‌های جهانی کامودیتی‌ها افزایش یافته و در نتیجه قیمت سهام شرکت‌های کامودیتی محور نیز باید رشد کند. برای مثال، قیمت سهام شرکت ملی صنایع مس ایران – که با نماد فملی در بورس معامله می‌شود – در اوج این سخنان که در هفته اول آذر بیان می شد مقایسه ارقام نشان می داد این تحلیل ها چه قدر دور از واقعیت است.در نقطه کمینه شاخص در 20 آبان ماه که به رقم یک میلیون و 211 هزار واحد رسیده بود، هزار و 936 تومان بود. در آخرین روز معاملاتی این سهم در بورس – پیش از بسته شدن به دلیل افزایش سرمایه – در تاریخ 8 آذرماه، قیمت آن به 2 هزار و 720 تومان رسیده بود. رشد 40.5 درصدی قیمت سهام فملی در حالی اتفاق افتاد که قیمت جهانی مس در این بازه زمانی تنها 9 درصد افزایش یافته بود و قیمت دلار با کاهش 10 درصدی مواجه شده بود. در واقع کاهش قیمت دلار بیش از رشد قیمت جهانی مس بود. از طرفی در این دوره در مجموع 2 هزار و 361 میلیارد تومان پول حقیقی به بورس وارد شده است و شاخص کل بورس نیز تنها 18 درصد رشد کرد.

این رویه درباره دیگر شرکت‌های کامودیتی محور بورس کم و بیش تکرار شده است. به نظر می‌رسد رشد شاخص بیش از هر عامل بنیادی، بر مبنای انتظارات تورمی رخ داده است. تصمیم به سرمایه‌گذاری بر مبنای انتظارات تورمی و در نظر نگرفتن سایر عوامل موثر بر روند تغییر قیمت‌ها به معنای پذیرفتن ریسک بالایی است، آن چنان که می‌توان گفت گروهی از سهام‌داران بر روی تورم قمار می‌کنند.

استدلال دیگری که مطرح می‌شود این است که با روی کار آمدن رئیس جمهور دموکرات در ایالات متحده، این کشور به برجام برخواهد گشت یا دست کم از فشار تحریم‌ها کاسته می‌شود. با اینکه ممکن است این تحلیل درست باشد، اما به نظر می‌رسد ایجاد خوش‌بینی و القای انتظارات مثبت در بازار بیش از آن است که در واقعیت ممکن است محقق شود. بررسی بازدهی بورس پس از برجام نشان می‌دهد که یک روز پس از توافق برجام در تاریخ 23 تیر 1394، شاخص بورس کاهش یافت و در فاصله یک ماه بعد از آن شاخص کل حدود 4 هزار واحد پایین‌تر آمده بود. پس از تصویب برجام در 26 مهرماه 1394 نیز شاخص رشدی نداشت و حتی یک ماه بعد رقم شاخص 2 هزار واحد پایین‌تر آمده بود.

تکرار تجربه پیشین؟

در دوره صعود بورس در نیمه اول سال، بسیاری از مردم سرمایه‌هایشان را وارد بورس کردند. در این دوره 103 هزار میلیارد تومان نقدینگی وارد بازار سهام شد و روزانه 800 هزار نفر در بورس به معامله پرداختند. عده کثیری از عموم مردم که آشنایی چندانی با بورس و سازو کارهای آن نداشتند، به امید کسب سود و حفظ ارزش پول خود وارد بورس شدند. افرادی که یا دارایی‌ها و کالاهای سرمایه‌ای خود را فروختند یا پس اندازهای خود را به بورس انتقال دادند و البته بسیاری از آن‌ها دچار زیان شدند. از ابتدای تیرماه تا نیمه مرداد 70 هزار میلیارد تومان نقدینگی وارد بورس شد و موتور محرکه رشد شاخص تا قله 2 میلیون واحدی در 19 مرداد شد. اما کسی که در نیمه مرداد وارد بورس شده باشد و برای مثال 100 میلیون تومان سرمایه‌گذاری کرده باشد در دوره سقوط شاخص بورس تا کانال یک میلیون و 200 هزار واحدی، سرمایه او به حدود 60 میلیون تومان رسید و امروز نیز با فرا و فرودهای زیادی شاخص جبران چندانی نکرده است

طمع، سوداگری و خسران

عده کثیری که در یک سال اخیر وارد بورس شدند آشنایی اندکی با بازار سهام داشتند. در دوره صعود چشمگیر شاخص بورس این تصور ایجاد شده بود که سرمایه‌گذاری در بورس به معنی قطعی بودن کسب سود است. در حالی که بازار سهام همواره با عدم قطعیت و ریسک همراه است. شاخص هیچ‌گاه همیشه صعودی نبوده و هیچ سهمی یک دوره مداوم صعودی را پشت سر نگذاشته است.

نکته اول برای سرمایه‌گذاری در بورس این است که افراد بدانند بازار سهام با ریسک همراه است. در نتیجه باید مازاد سرمایه خود را در این بازار سرمایه‌گذاری کنند. فروش دارایی‌ها و انتقال تمام پس انداز به این بازار به معنی در معرض ریسک قرار دادن داراییهای افراد است. از سوی دیگر مدیریت ریسک سرمایه‌گذاری در بورس کاری تخصصی است که باید با کمک و مشاوره متخصصان سرمایه‌گذاری انجام شود. مشاوران سرمایه‌گذاری با تشکیل سبد سهام با ایجاد تنوع در پرتفوی سرمایه‌گذار، ریسک آن را کاهش می‌دهند و می‌توانند به سرمایه‌گذار برای تحلیل و بررسی سهام شرکت‌های بورسی کمک کنند. اما در دوره پررونق بورس بسیاری از فعالان رسمی و غیررسمی بازار سرمایه با نشان دادن در باغ سبز، تنها به دنبال جذب سرمایه‌های مردم بودند. به نظر می رسد به سهامداران جدید باید آموخت به جای حضور مستقیم در بورس از مسیر غیر مستقیم وارد بازار شوند تا حداقل در تله هیجان نیفتند.

ایستادن بر ویرانه زندگی مردم

بورس همانند یک ماهواره نیست که بر مداری در فضا قرار بگیرد و تا مدت‌ها پایین نیاید، بورس شبیه یک هواپیما است که بعد از هر اوجی یک فرود هم دارد و بعد از هر صعود به سوخت‌گیری نیاز دارد و برای سوخت‌گیری به ارتفاعی پایین‌تر منتقل می‌شود. سهام‌دارانی که یک بار سقوط بازار را تجربه کرده‌اند باید بدانند که این اتفاق باز هم ممکن است رخ بدهد و نباید تصمیمات هیجانی بگیرند. بارها دیده‌ایم که صف‌های خرید یا فروش تنها بر اثر هیجان و جو روانی تشکیل شده‌اند.

دولت و مسئولین بازار سرمایه نیز تجربه سقوط قبلی را پیش چشم خود دارند، تجربه دوره‌ای که شاخص بورس خیلی سریع رشد کرد و تا 2 میلیون واحد بالا رفت و پس از آن در اوج خوشبینی‌ها شاخص به سرعت نزول کرد و بسیاری را دچار ضررهای مالی و حتی روانی کرد. پس از آن تجربه باید نهادهای دولتی مراقب باشند که بیش از اندازه به خوشبینی‌ها دامن نزنند و شفافیت بازار را افزایش دهند که مبادا روی ویرانه زندگی مردم چیزی بنا شود. در دوره سقوط بورس این اتهام متوجه دولت بود که از طریق تشویق مردم به سرمایه‌گذاری در بازار، سرمایه‌های آنان را در جهت کسب سود خود و رفع کسری بودجه به کار گرفته است. فروش درصدی از سهام شرکت‌های دولتی در عین حفظ مالکیت آن، برای بسیاری از فعالان بازار مهر تاییدی بر این تلقی بود که دولت با دمیدن بر آتش هیجانات و تصورات خوشبینانه درباره بورس، سرمایه‌های مردم را برای تامین کسری‌های خود به کار گرفته است. نهاد ناظر بورس نباید با موج هیجانات همراه شود و برای تامین منافع سهام‌داران به جای آنکه از تعدیل قیمت‌ها جلوگیری کند و در واقع آن را به تاخیر بیندازد، باید به افزایش شفافیت و نقدشوندگی بازار کمک کند و به عبارت دیگر به قواعد بازار احترام بگذارد. در این صورت اعتماد سهام‌داران به بازار نیز بیشتر می‌شود. آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.