یادداشت:
کندی تغییرات مدیریتی یا بلاتکلیفی ادارات؟
رکنا؛در روزهای اخیر خبری منتسب به آیت الله سیدحسن عاملی، نماینده ولی فقیه در استان اردبیل منتشر گردید که حاکی از گلایه ایشان از کند بودن روند تعیین تکلیف مدیران و انتقاد از مدیریت ارشد استان به دلیل معلق، آویزان و بلاتکلیف بودن استان و ادارت بود.
در این ارتباط سوال مهمی قابل طرح است: آیا در مقایسه با ادوار گذشته، تغییر مدیران و یا به نوعی تعیین تکلیف آنها با آغاز فعالیت دولت جدید کند شده است یا بلاتکلیفی و رها شدن ادارات توسط مدیران، این روند را کند نشان می دهد؟
مقایسه "دوران گذار و تحویل دولت ها در استان اردبیل" و "روند تغییرات مدیریتی از دوره خاتمی به دوره احمدی نژاد و از دوره احمدی نژاد به دوره روحانی" با شرایط کنونی به روشنی نشان می دهد این روند نه تنها کند نیست بلکه اساسا قابل مقایسه با هر دو دوره قبل نیز نمی باشد.
علیرغم اینکه همه دولتها مطابق تقویم انتخاباتی، در مردادماه کار را تحویل می گیرند اما برخی از فرمانداران دولت خاتمی تا عید همان سال دولت احمدی نژاد در مسوولیت خود حضور داشتند و یا تغییر فرمانداران دولت قبل در دولت روحانی از بهمن ماه آغاز می شود. همچنین تغییر در سایر نهادها و ادارات دولتی نیز (به استثنای همیشه مدیرانی که در هر دولتی حاضر بوده و سازگارند!) زمان بری خیلی بالایی داشته و گاه بیش از یک سال طول می کشد. در حالی که، تغییر معاونین استاندار در یک ماه اول فعالیت دولت جدید اتفاق افتاده و روند تغییر همزمان فرمانداران و مدیران از ماه دوم فعالیت دولت در استان آغاز شده است چرا مردم و افکار عمومی تصور کند بودن این روند ر ادارند:
اول. خود رییس جمهور و دولت سیزدهم، از ابتدای امر بر ضرورت تسریع در تعیین تکلیف مدیران در راستای آغاز بدون وقفه کار و تلاش شبانه روزی، خدمات رسانی به مردم و مدیریت حجم عظیمی از مشکلات اقتصادی و معیشتی به ارث مانده از قبل تاکید کردند و این کار را با شروع سریع فعالیت وزرا بدون تشریفات معمول تودیع و معارفه و تعیین استانداران در عمل نشان دادند و این خود در افکار عمومی به یک مطالبه در تسریع تحول مدیریتی در سایر حوزه ها تبدیل شد.
دوم.آنچه که مهمتر از بند اول است و نماینده ولی فقیه در استان نیز با تیزبینی هرچه تمان آن را درک نموده است، مساله بی انگیزگی خطرناک حاکم بر مدیران موجود است.بسیاری از مدیران فعلی که در طول هشت یا چهار سال اخیر خود منشا مسایل و مشکلات و از بانیان وضع فعلی استان هستند و نتوانستند هنر مدیریتی خاصی از خود در بطن معضلات نشان دهند(و نداشتند که نشان دهند) با تصور اینکه ممکن است در دولت جدید تغییر پیدا کنند، از مدت ها قبل حتی قبل از تعیین استاندار جدید، به نوعی از نقش آفرینی و ریسک پذیری مدیریتی کاملا بیگانه شده و با رها کردن وظایف اداری و مدیریتی خود، احساس واقعی بلاتکلیفی اداری را در افکار عمومی و مردم و نخبگان ایجاد کرده و یا اثبات نمودند.
بر همین مبنا، ضرورت دارد نه اینکه صرفا تغییر مدیریتی به مفهوم تغییر افراد صورت پذیرد بلکه، در راستای تحول آفرینی و نمایندگی گفتمان دولت جدید، با شناسایی و تعیین و معرفی نیروهای نخبه، دلسوز و کارآمد دستگاه های اجرایی حداقل به تنظیمات کارخانه ای شعارهای انقلاب برگردد و یا در حالت ایده آل، به حالت های بالاتری ارتقا داده شود.
لازم به تاکید است که دعواهای احتمالی بر سر گزینه ها یا پست های مدیریتی، می تواند فرصت های خدمات رسانی و کارآمدسازی را دچار تعلل نموده و فضای بلاتکلیفی را گسترش خواهد داد که در شرایط فعلی اصلا به صلاح مردم و جامعه و خود دولت نیست و همه عناصر قدرت در استان باید با اعتماد ویژه به استاندار، زمینه خروج از این بلاتکلیفی ها را فراهم سازند.
از طرفی، هم گفتمان دولت باید توسط نیروهای معتقد به سیاستها و برنامه هایش تبیین و نهادینه شده و پیگیری گردد و هم نظام اسلامی نیازمند کارآمدی است لذا، اگر جریان انقلابی اردبیل در طول سالهای گذشته نتوانسته است برای مدیریت های مختلف با نگاه تحول خواهانه نیرو پرورش دهد(که به نظر حقیر اصلا چنین نیست) جای تاسف دارد، یا اگر این جریان بخواهد از هول حلیم در دیگ بهره گیری از افراد آزموده شده بیفتد و یا بخواهد با ژست پوشالی استفاده فراگیر از ظرفیت های مختلف، بانیان وضعیت موجود را ابقا یا بکارگیری نماید، بسیاری از انگیزه های میدان داری تشکیلاتی و نقش آفرینی از بین خواهد رفت و تبعات آن را خیلی زود در سال ۱۴۰۲ لمس خواهیم کرد!
توجه به سخنرانی صریح رییس جمهور در این زمینه در سفر اخیر به استان لرستان حتما راهگشاست.
ارسال نظر