تکاندهندهترین شوک سال94/ پایان رنجنامه سمیه و تنها ماندن دختر سوخته اش
رکنا: پایان زندگی دردناک سمیه قربانی اسیدپاشی که از سوی شوهر افیونیاش هدف قرار گرفته بود شوک تکان دهنده سال 94 لقب گرفت.
پرونده اسیدپاشی مرد افیونی به روی همسر جوان و دختر کوچولویش که از سال 90 آغاز شده بود انعکاسهای زیادی را در جامعه به همراه داشت. همه از بروز این حادثه شوم شوکه بودند و نمیتوانستند باور کنند این ماجرا در همسایگی شان در روستای «براتآباد» شهرستان بم اتفاق افتاده و زن 24 ساله و کودک 5/2 ساله اش قربانی جنون آنی مرد سنگدل شدهاند.
در حالی که رسید گی به این پرونده با گذشت 4 سال همچنان ادامه داشت و زن و دختر نگون بخت تحت درمان قرار گرفته بودند و تصور میرفت حالشان هر روز بهتر شود ناگهان سمیه مهری روز 24 فروردین سال 94 به خاطر سرماخوردگی و از کار افتادن کلیههایش تسلیم مرگ شد و دختر کوچولش تنها ماند.
ماجرای این اسیدپاشی از زمانی رقم خورد که سمیه 24 ساله میخواست از همسر معتادش طلاق بگیرد و با دخترهای 5/2 و 4 سالهاش به نامهای نازنین و رعنا به تنهایی زندگی کند اما مرد افیونی که ابتدا موافق این امر بود به ناگاه پشیمان شد و نقشه شومی را تدارک دید.
به همین خاطر این مرد افیونی با طراحی نقشهاش یکی از روزهای اردیبهشت ماه سال 90 از همسرش خواست تا به دیدن خانوادهاش برود اما این پیشنهاد از سوی مرد افیونی عجیب بود چرا که او بارها سمیه را از دیدن خانوادهاش منع کرده و گفته بود اگر نزد آنها رفته و از اختلافاتش حرفی بزند بلایی سرشان میآورد. حتی یکبار پس از درگیری و دعوا مرد کینه جو به قصد آتشزدن خانه برادر سمیه، آنجا رفت ولی همسایهها او را در حال بالا رفتن از دیوار خانه دیدند و مرد معتاد فرار کرد.
با یادآوری این خاطرات از سوی سمیه وی شکش دو چندان شد اما کاری نکرد و نیمه شب در کنار رعنا خوابید تا به کودکش شیر دهد اما ساعت 12شب بود که احساس سوزش در چشم و صورتش همه جانش را گرفت و فریاد سوختم سوختم همه جا را پر کرد.
سمیه که شوکه شده بود سریعاً خودش را به حوض رساند و در کمال ناباوری با ریزش موها و پوست صورتش مواجه شد و آنجا بود که فهمید از سوی شوهر سنگدلش هدف اسیدپاشی قرار گرفته است در این میان رعنا هم گریه می کرد و زن بیچاره فکر میکرد به خاطر این اتفاق کودکش ترسیده ولی وی هم مورد اسیدپاشی قرار گرفته بود.
صحنه دلخراشی بود همسایهها از خانههایشان بیرون ریخته و با تعجب به این صحنه نگاه می کردند اما نمیدانستند که او و دختر کوچولویش به نام رعنا 5/2 ساله نیز قربانی اسیدپاشی مرد افیونی شدهاند.
اهالی روستا بعد از دیدن این زن، ابتدا تصور کردند او دچار برقگرفتگی شده است. به همین خاطر پدر سمیه را خبر کردند و همزمان پلیس و نیروهای امدادی نیز در جریان قرار گرفتند.
بررسیهای پلیسی نشان میداد مرد افیونی با همدستی برادرش این نقشه شوم را کشیده است بدین ترتیب آنها دستگیر و تحت بازجویی قرار گرفتند. اما این پایان ماجرا نبود.
این مادر و دختر اسید سوخته هشت ماه به دلیل نداشتن پول تحت درمان قرار نگرفته بودند. سمیه در همه این سالها بیش از خودش نگران رعنا کوچولو بود و اینکه او در مدرسه نزد همکلاسیهایش اذیت نشود.
رعنا هم به همراه مادر بارها تحت ترمیم پوست قرار گرفت و پزشکان همه تلاششان را کردند تا رعنا برای رفتن به مدرسه آماده شود و اعلام کردند پروتز چشم این دختربچه در ۱۶ سالگی وقتی رشدش کامل شد، باید انجام شود.
سمیه بارها درباره درخواستش از محاکم قضایی برای محاکمه همسر و برادر شوهرش که وی را هدف اسیدپاشی قرار دادند، گفته بود: درخواست قصاص متهمان را دارم. رعنا نیز خواستار قصاص است و میگوید «اگه بابایی روی ما اسید ریخت ما هم باید بریزیم که اون هم مثل ما بسوزه.» و غمگنانه اینکه نازنین خواهر بزرگتر رعنا که در زمان اسیدپاشی در کنار آنها شاهد این جنایت بوده از اسم و خانواده پدرش وحشت دارد و از آنها میترسد. این زن رنجدیده همه این سالهها همزمان با درمانهایش با کمک خیران در مناطق جنوبی تهران خانهای اجاره کرده و زندگی میکرد تا اینکه سرانجام به خط آخر رسید و با مرگش فصل جدیدی در این پرونده دردناک آغاز شد.
بنابر این گزارش، در حالی که حکم قصاص مرد افیونی صادر شده بود با درخواست پدر سمیه برای اعدام وی، پرونده وارد مرحله تازهای شد و رسیدگی به آن همچنان ادامه دارد.
مردی وپدری که کانون گرم خانواده رو که بجه ها سرمایه این مملکت هستند چه بسا که خانوم دکتر در اینده باشند اینگونه به تباهی میکشد سزاوار زنده ماندن نیست