قلدرهای تبهکار  در ایستگاه زندان

زورگیری از مسافران

از چندی پیش پلیس در جریان فعالیت باندی از مردان قوی‌هیکل قرار گرفت که سوار خودروهای مختلف به بهانه مسافرکشی طعمه‌های خود را در تاریکی شامگاهی سوار کرده و با تهدید چاقو از آنها دزدی می‌کردند. یکی از مردان جوان که «همایون» نام دارد، وقتی خود را به پلیس رساند، در حالی که هنوز از وحشت می‌ترسید، گفت: وقتی سوار پراید سفیدرنگ شدم، راننده پسر جوان با اندامی لاغر بود که با موبایلش حرف می‌زد. در کنار او و در صندلی عقب دو مرد نشسته بودند که درشت‌اندام بوده و هنوز مسافتی نرفته بودیم که احساس کردم این دو مرد قلدر شباهت زیادی به هم دارند و از اینکه در صندلی عقب کنار هم ننشسته‌اند تعجب کردم.

وی افزود: با استرسی که به جانم افتاده بود، تصمیم گرفتم سریع پیاده شوم. همزمان با درخواست من از راننده همان مردی که کنارم نشسته بود، به سمتم یورش برد و چاقویی زیر گلویم گذاشت. همدست او که در صندلی جلو بود، مسن‌تر از این جوان بود و چند تایی ناسزا بارم کرد و بعد با تهدید خواست مقاومت نکنم. آنها موبایل، زنجیر طلا و کیف پولم را که حدود 150 هزار تومان داخلش بود از من گرفتند، اما کارت‌های بانکی‌ام را دست نزدند، بعد خواستند آماده پرتاب شدن باشم. التماس کردم توقف کنند و پیاده شوم، اما نپذیرفتند و سر یک پیچ تند خارج از جاده‌های اصلی در حالی که مچاله شده و سرم را بین دستانم گرفته بودم، مرا بیرون انداختند و تا به خودم بیایم چراغ خاموش فرار کردند، طوری که نتوانستم شماره‌پلاک خودرویشان را بردارم. مرد دیگری نیز گفت: شب سرقت آنقدر خسته بودم که وقتی سوار خودروی مسافرکشی شدم، توجهی به هیچ‌کدام از سرنشین‌ها نکردم. چشم‌هایم را بستم و از راننده خواستم وقتی به میدان اصلی رسیدیم، بیدارم کند تا پیاده شوم. بعد از مدتی احساس کردم صدای هیچ خودرویی نمی‌آید و برخلاف همیشه که چراغ‌های بزرگراه روشن بودند، همه جا تاریک است، بلافاصله چشم‌هایم را باز کردم و دیدم از مسیر اصلی خارج شده‌ایم و همزمان مرد قوی‌هیکلی که کنارم نشسته بود، چاقویی زیر گلویم گذاشت.

آنها دار و ندارم را که حدود 3 میلیون تومان پول و موبایل 5/1 میلیونی‌ام بود را سرقت کردند و خواستند کیفم را روی سرم بچسبانم. علتش را نفهمیدم و وقتی این کار را کردم، در را باز کرده و مرا بیرون انداختند و بلافاصله سمت نقطه‌ کوری پیچیده و گریختند. تیم پلیس در بررسی ادعاهای طعمه‌هایی که با شگرد عجیبی از سوی سرنشینان قوی‌هیکل خودروهای سمند، پراید و پژو هدف زورگیری قرار گرفته بودند، پی بردند که باندی خشن به فعالیت‌های مشابهی دست می‌زند و مالباخته‌هایشان همگی مرد هستند.

مأمور قلابی

در حالی که هیچ سرنخی از این زورگیران وجود نداشت، در شاخه دیگری پلیس خود را در برابر فعالیت شبکه‌ای از مأموران قلابی دید.

در این باند نیز گروهی مردان قوی‌هیکل که به خاطر شباهت ظاهری به یکدیگر همه مالباخته‌ها ادعا داشتند حتما با هم فامیل هستند، سد راه رانندگان خودروها شده و به بهانه‌هایی مانند حمل موادمخدر، قاچاق کالا و سرقتی بودن خودرو، آنان را آشفته کرده و دست به سرقت یا اخاذی می‌زدند.

یکی از رانندگان که مهندس بوده و رئیس شرکتی خصوصی است، به بازپرس پرونده در دادسرای ناحیه 34 تهران گفت: همه اتفاق در چشم برهم زدنی بود. هنوز باور ندارم که آنها کیفم را برای بازرسی به داخل خودرویشان برده و با سرعت گریختند. این مرد گفت: همه دار و ندارم، دسته‌چک‌ها، حدود 100 دلار، 6 میلیون پول ایرانی، لپ‌تاپ، فلش‌مموری‌های مهم شرکت و یک نقشه کاربردی داخل کیفم بود که حالا نمی‌دانم باید چه کنم!

وی افزود: در مسیر شرکت همکار بودم، باید در جلسه‌ای حضور پیدا می‌کردم که ناگهان یک پرشیای بژرنگ دستور ایست داد. دو مرد با ظاهری فریبنده و قوی‌هیکل داخل آن بودند. در گوشه‌ای متوقف شدم، بعد یکی از صندلی‌ جلو پیاده شد و سراغم آمد. او به بهانه اینکه گزارشی دریافت کرده‌اند که من از صحنه اتفاقی گریخته‌ام و در آن صحنه مقداری موادمخدر پیدا شده است، خواست از خودرو فاصله بگیرم. من توضیح دادم که مهندس یک شرکت هستم، اعتنایی نکردند. بعد از بازرسی خودرو، کیفم را برداشته و گفتند منتظر بمانم. آنها سوئیچ را هم با خودشان بردند. آن مرد در صندلی جلو نشست، به بهانه اینکه کیفم را بازرسی می‌کند و ناگهان با سرعت گریختند. هاج و واج مانده بودم و آنقدر استرس داشتم که با وجود تکرار مرتب شماره‌پلاک آن در حافظه‌ام نماند.

مرد دیگری گفت: از بانک خارج شدم، حدود 10 میلیون تومان پول نقد گرفته بودم تا به بنگاه مسکن رفته و قرارداد اجاره‌خانه‌ای را تنظیم کنم. هنوز در مسیر بودم که دو مرد سوار پرشیای بژرنگ دستور ایست دادند و من در گوشه‌ای متوقف شدم.

یکی از آنها که صورت درشتی داشت، از صندلی جلو پیاده شد و ادعا کرد گزارشی از سرقت 7 تا 8 میلیونی دریافت کرده‌اند، بعد پول‌های کیفم را برداشت. گفتم که پول‌ها مال خودم است، یک رسید دریافت پول به من داد و خواست به مقر پلیس رفته و موضوع را حل و فصل کنم. بعد به راه افتادند. نیم ساعت بعد من به همان نشانی‌ای که گفته بودند، رفتم و شنیدم اصلا چنین مأمورهایی ندارند و فهمیدم آنها از زمان گرفتن پول در تعقیب من بودند.

ردیابی زاغ‌زن

کارآگاهان در این مرحله به بررسی دوربین‌های مداربسته بانک پرداخته و دیدند پسر جوانی پرسه‌های مرموزانه‌ای دارد و با متمرکز شدن روی چهره‌اش این جوان تبهکار را که «امید» نام دارد و از دزدان قدیمی است، شناسایی کردند. بررسی‌ها نشان داد امید تاکنون 6 بار به خاطر عضویت در باندهای مختلف بویژه طایفه‌ای بازداشت شده و هر بار پس از آزادی باز دست به جرائم مشابه زده است.

خیلی زود پاتوق‌ها و مخفیگاه‌های امید 20 ساله شناسایی شد و مأموران با تحت کنترل درآوردن این مکان‌ها توانستند زاغ‌زن باند دزدان را به دام اندازند.

امید ابتدا ادعا کرد دخالتی در هیچ سرقتی ندارد، اما وقتی تصاویر خودش را در دوربین‌های بانک دید، پرده از فعالیت یک باند حرفه‌ای زورگیران مسافرکش و مأمورنما برداشت. با راهنمایی‌های این زاغ‌زن که اعتراف کرده بود در برخی زورگیری‌ها وی راننده مسافرکش نیز بوده است، کارآگاهان توانستند همدستان امید که 3 برادر و پسرعموی درشت‌اندام و یک جوان 20 ساله لاغراندام بود را غافلگیر و دستگیر کنند. در همان بررسی‌های نخست فاش شد رئیس باند مردی معروف به «رستم» است که همراه یک برادر و پسرعموی قوی‌هیکل نقش‌های اصلی را در زورگیری‌ها و سرقت در نقش مأمور داشته است. این مرد در بازجویی‌ها گفت: من همراه برادرم که «نادر» نام دارد و پسرعمویم «کاظم» این باند را تشکیل دادیم، سپس با توجه به آزادی امید از زندان وی و یکی دیگر از بستگانمان به نام «صادق» را جذب باند کردیم. وی افزود: ما سوار خودرو از مسافران زورگیری می‌کردیم که من همیشه در صندلی جلو بودم و هر بار برادرم یا پسرعمویم همراهی‌ام می‌کرد. امید و صادق هم وظیفه رانندگی داشتند. رئیس باند گفت: زورگیری در نقش مأمور با زاغ‌زنی امید صورت می‌گرفت و من با برادر و پسرعمویم در این اقدام دست داشتیم، بعد هر کسی به سهمی که در نظر گرفته شده بود، می‌رسید.

بنابر این گزارش، همه مالباخته‌های این باند شناسایی شده و قرار مجرمیت نیز صادر شد تا به‌زودی اعضای باند قلدرها در دادگاه جزایی عمومی تهران محاکمه شوند.

هشدار پلیس

سرهنگ سلطانی، معاون سابق مبارزه با سرقت پلیس آگاهی تهران، گفت: استفاده از وسایل نقلیه عمومی حتی اگر کسی عجله‌ای دارد، ایمن‌ترین مسیر برای در امان ماندن از دست زورگیران و تبهکاران است بویژه وقتی پول، طلا یا تجهیزات گرانقیمت همراه مردان و زنان مسافر است، بهتر اینکه از تاکسی‌های آرم‌دار، اتوبوس، مترو یا در صورت لزوم تاکسی تلفنی و آژانس استفاده شود. وی در زمینه مأمورنماها نیز گفت: مأموران وظیفه دارند کارت شناسایی ارائه بدهند و اگر به موارد مشکوکی برخوردید، با پلیس 110 تماس بگیرید و هیچگاه اگر شکی به مجرم نبودن خود ندارید، اجازه بازرسی از خودرو یا کیفتان را تا زمان سر رسیدن مأموران پلیس 110 یا ارائه شدن کارت شناسایی معتبر از سوی مأموران ندهید .