میهمان چاقو به دست در جشن عروسی
رکنا: من همیشه یک قبضه چاقو به همراه داشتم. آن شب هم که به عنوان میهمان به یک مجلس عروسی دعوت شده بودم، چاقویم را با خودم برده بودم. اما...
جوان 24 ساله که به اتهام ارتکاب قتل در مجلس عروسی دستگیر شده است، خونسرد روی صندلی دفتر شعبه ویژه قتل عمد مشهد نشسته و در افکار خود غوطه ور بود، گویی در ذهن خود ماجرای خونین شب عروسی را مرور می کرد تا بتواند دقایقی بعد به سوالات تخصصی قاضی سیدجواد حسینی (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) پاسخ دهد. او که خود را «امیر» معرفی می کرد نگاهش را به پابندهای آهنینش دوخت و با بیان این که طرف های مقابلمان فقط می خواستند دعوا را شروع کنند به تشریح زندگی اش پرداخت و گفت: در روستای تیمورآباد از توابع مشهد به دنیا آمدم و 2 خواهر و 3 برادر دارم که تنها من و خواهر بزرگم ازدواج کرده ایم. دوران ابتدایی و راهنمایی را در روستا گذراندم و سپس برای ادامه تحصیل به شهرک رضوی رفتم. اما نتوانستم ادامه تحصیل بدهم پدرم کشاورز بود و از راه کشاورزی امرار معاش می کرد این بود که من هم در کنار پدرم مشغول کار شدم و با یک دستگاه تراکتور مخارج زندگی را تأمین می کردم تا این که برای گذراندن خدمت سربازی عازم بیرجند شدم و ادامه دوران خدمتم را در نیک شهر سپری کردم. پس از آن هم دوباره به روستا بازگشتم و به کار کشاورزی مشغول شدم تا این که پدرم در یک سفر زیارتی به عتبات عالیات با مردی همسفر شده بود که همین آشنایی به ارتباط بیشتر آن ها پس از سفر انجامید. در همین حال به پیشنهاد پدرم از دختر آن مرد خواستگاری کردم که حدود یک سال و نیم قبل مراسم عقدکنان ما برگزار شد و یک ماه قبل نیز زندگی زیر یک سقف را با همسرم شروع کردیم ولی هیچ گاه به سوی کارهای خلاف و یا مصرف مشروبات الکلی کشیده نشدم. این در حالی بود که طی روزهای گذشته با خودروی وانت نیسان بارکشی می کردم و چون گاهی خربزه بار می زدم یک قبضه چاقو همیشه همراهم بود. آن شب نیز به جشن عروسی رفته بودم و چاقویم نیز همراهم بود که ناگهان به خاطر کینه قدیمی نزاعی بین بستگان من و طرف مقابل شروع شد چرا که سال گذشته یکی از بستگانم با ضربه چاقو جوانی از طرف مقابل را مجروح کرده بود. آن شب دعوا با یک بهانه دیگر آغاز شد و تعدادی از میهمانان مجلس عروسی با یکدیگر درگیر شدیم. وقتی نزاع با چوب و چماق و چاقو ادامه یافت من که در میان میهمانان نشسته بودم به طرفداری از نزدیکانم چاقو را بیرون کشیدم و به سوی طرف های مقابل حمله ور شدم اما در اثنای درگیری، فردی چاقو را از دست من گرفت. این در حالی بود که دیدم نوجوان 16 ساله ای به نام رضا که پسر یکی از طرف های مقابل ما بود خون آلود روی زمین افتاده است. پس از آن مجلس عروسی را ترک کردم و به مشهد آمدم . مدتی بعد نیز توسط کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی دستگیر شدم. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر