پاییز سیاه

او یک قربانی است، قربانی تبهکاران شیطان‌صفتی که در یک لحظه تمام نشاط و شادی‌های او را نابود کردند. حالا او مانده است و کابوس یک خودروی سیاه.

دیروز خبر محاکمه دو نفر در خط قرمز به چاپ رسید که همه خوانندگان را متأثر کرد؛ دو جوان با سوار کردن زنان و دختران جوان پس از تهدید کردن آنها و سرقت اموالشان آنها را مورد آزار و اذیت قرار می‌دادند.

پرونده‌های زیادی در سال‌های گذشته بررسی شده است و بسیاری از کارشناسان به روانکاوی و تحلیل ماجرا پرداختند، اما آنچه در این میان مغفول باقی می‌ماند و کمتر به آن توجه می‌شود، سرنوشت زنان و دخترانی است که پس از این ماجرا زندگی عادی خود را از دست می‌دهند. این زنان پس از آنکه از چنگال این افراد گرگ‌صفت رهایی پیدا می‌کنند تا مدت‌ها نمی‌توانند به زندگی عادی خود بازگردند و گاهی تا پایان عمر کابوس ماجرای آزار و اذیت دست از سر آنها برنمی‌دارد.

در پرونده گرگ‌های خاکستری، هر کدام از قربانیان پس از حادثه به طریقی بیشتر اذیت شده‌اند؛ یکی از آنها از همسرش جدا شد و دیگری پدرش او را از کار کردن در بیرون از خانه منع کرده است و دو نفر از قربانیان نیز در بیمارستان روانی تحت درمان قرار دارند.

دکتر مجید ابهری، رفتار‌شناس، می‌گوید: اصولا افراد شیطان‌صفت قربانیان خود را از میان دختران جوانی انتخاب می‌کنند که کمتر به اطراف خود توجه کرده و در جایی که قربانی نتواند خودش را نجات دهد و راه فراری نداشته باشد؛ در خیابان، خودرو، پارکینگ یا مغازه وی را گرفتار و نیت شیطانی خود را اجرا می‌کنند. اما مسأله‌ای که وجود دارد این است که بسیاری از افراد سعی می‌کنند در ابتدا مساله را از دیگران پنهان کنند، زیرا در صورت بروز این حوادث انگ بد‌نامی هم بر مشکلات دیگر این افراد اضافه می‌شود که در ابتدا سعی می‌کند راز خود را پنهان کند و بار غم خود را به تنهایی بر دوش بکشد. او از اینکه دیگران وی را با نگاه دیگری بنگرند، عذاب می‌کشد و ترجیح می‌دهد دیگران را وارد این ماجرا نکند.

وی در ادامه می‌گوید: اصولا اینگونه آزار و اذیت‌ها با کتک زدن همراه است و زمانی که قربانی سعی می‌کند خودش را از دست این افراد شیطان‌صفت رها کند، بیشتر زخمی می‌شود.

خاطره آزار و اذیتی که با آسیب جسمی همراه است، می‌تواند به بروز انواع بیماری‌ها در زنان منجر شود. به علاوه قربانیانی که مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند، با خطر ابتلا به بیماری‌هایی مانند ایدز روبه‌رو هستند. تقریبا همه زنان قربانی تا حدی به اختلال هیجانی یا روانی دچار می‌شوند، حتی اگر ابتدا به آن واکنش نشان ندهند یا احساسات خود را انکار کنند و بکوشند به زندگی طبیعی خود ادامه دهند. در برخی موارد نیز آنها به خشم، ترس، احساس عدم امنیت، افسردگی، بی‌خوابی، کابوس و احساس بی‌حرمتی و فقدان کنترل نفس دچار می‌شوند.

این رفتار‌شناس اجتماعی در ادامه می‌گوید: این حالات هیجانی و عدم امنیت ممکن است تا سال‌ها زندگی فرد را تحت‌تأثیر خود قرار داده و حتی تا مدت‌ها حالت‌های عصبی از خود نشان دهد. هر ماجرایی که این مساله را برای وی یادآوری کند، می‌تواند تا مدتی او را ناراحت و عصبانی کند.

وی در ادامه می‌گوید: واقعیت تلخی که در مورد این افراد وجود دارد، این است که برخی از آنها تا سر حد یک بیماری روانی پیش می‌روند و ماجرای تلخی که برایشان پیش می‌آید، آنها را از زندگی عادی دور می‌کند. ابتلا به اختلال استرس پس از ضربه روانی مسأله عادی است. افسردگی، اختلال وسواس فکری ‌یا عملی و سوء‌مصرف الکل یا مواد‌مخدر نیز از عوامل دیگری هستند که قربانی این ماجرا‌ها با آنها دست و پنجه نرم می‌کند.

من خودم بارها با افرادی روبه‌رو شده‌ام که به خاطر این ماجرا دچار مشکلات عدیده‌ای شده‌اند. در برخی موارد به طلاق زنان جوان منجر شده است و حتی اگر زندگی مشترکشان ادامه هم پیدا کند، همیشه زن ترس این را دارد که این ماجرا بهانه‌ای برای اذیت‌های همسرش فراهم نکند، در حالی که فرد قربانی در این زمان از همه بیشتر به حمایت‌های همسرش نیاز دارد و باید در کنار وی بماند.

دکتر مصطفی اقلیما نیز در این مورد می‌گوید: متأسفانه پس از آنکه زنی از سوی افراد غریبه مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرد، تازه فشار‌ها بر او بیشتر می‌شود. نمونه‌های آن زیاد است؛ دخترانی که پدر و مادر کمتر اجازه می‌دهند بیرون از خانه تردد کند یا همسرانی که نمی‌توانند شریک خوبی در غم‌های همسرشان باشند. فردی که در این شرایط مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرد، آنقدر از نظر روحی و روانی دچار مشکل می‌شود که دیگر خانواده نباید بار بزرگ‌تری بر دوش او قرار دهند. در واقع این خانواده است که باید نقش حمایتگر را بازی کرده و شرایطی را فراهم کند که قربانی بتواند به زندگی عادی‌اش برگردد. اینکه خانواده و همسر این افراد بدانند و به این باور برسند که آنها فقط طعمه بوده‌اند و نقشی در ماجرا نداشته‌اند، می‌تواند بار غم آنها را به اندازه زیادی بکاهد.

این جامعه‌شناس در ادامه می‌گوید: مسأله‌ای که در مورد این افراد به فراموشی سپرده می‌شود، بحث درمان روانی این افراد است که می‌تواند بسیار تأثیر‌گذار باشد. سعی کنید اگر یکی از دوستان یا اطرافیان شما قربانی این افراد شیطان‌صفت شد، به وی توصیه کنید که حتما تحت درمان روانی قرار گیرد، زیرا می‌تواند کمک زیادی به قربانی ماجرا کند. در مرحله بعد باید محیط خانه را به گونه‌ای مهیا کنید که مدام ماجرا برایش تداعی نشود. خیلی مهم است که خانواده‌ در ایجاد فضایی آرام و بدون تنش و بدون سر و صدا به قربانی کمک کنند تا بتواند تمرین‌های ارائه شده توسط درمانگر را به خوبی انجام دهد.

مسأله‌ای که در اینجا می‌توان به آن اشاره کرد، تامین حداقلی مشکلات مالی این افراد است، زیرا با توجه به شرایطی که برای آنها پیش می‌آید تا مدتی نمی‌توانند سر کار بروند و از نظر مالی در مضیقه قرار می‌گیرند. اگر این افراد از طرف خانواده مورد حمایت قرار نگیرند، دچار درماندگی شدید می‌شوند. در واقع مساله اینجاست که باید برای این افراد احساس امنیت ایجاد کرد، زیرا احساس امنیت از خود امنیت مهم‌تر است.

این روان‌شناس در ادامه می‌گوید: موضوع دیگری که مهم جلوه می‌کند نقش نهادهای اجتماعی و متولی امور زنان است. نهادهای متولی مانند معاونت امور بانوان ریاست‌جمهوری و سازمان بهزیستی باید در چنین مواردی ورود پیدا کرده و با این زنان دیدار کنند و اقدامات لازم را بدون هیچگونه انعکاس در زمینه درمان روانی و جسمی وی انجام دهند. در نهایت مجلس و قوه قضائیه نیز باید قوانین محکمی برای مجازات افراد شیطان‌صفت تصویب کنند تا این افراد که آرامش و امنیت جامعه را به مخاطره می‌اندازند، مجازات شوند.

وی در ادامه می‌گوید: اگر خیلی اتفاقی در دام این افراد گرفتار شدید، چند اقدام انجام دهید؛ تا آنجا که می‌توانید جیغ بزنید و سعی کنید اگر اتومبیلی از کنار شما عبور می‌کند، متوجه ماجرا شود. مقاومت کردن، فریاد کشیدن و صحبت کردن از دیگر راه‌های مؤثر مقابله با آزار و اذیت‌هایی است که توسط افراد شیطان‌صفت انجام می‌شود. گذراندن دوره‌های آموزشی دفاع از خود نیز در صورتی سودمند است که با تقویت اعتماد به نفس همراه باشد. زنان سعی کنند از تنهایی قدم زدن مخصوصا در ساعت‌های اول صبح یا بعد از تاریکی هوا، بروز رفتارهای اغواگرانه، پوشش و آرایش نامناسب، سوار شدن به خودرو‌های مسافرکش‌ گذری، پیش از بررسی هوشیارانه آن بپرهیزند.

بسیاری از دانشکده‌ها، اتوبوس‌های رفت و برگشت آماده کرده‌اند تا دانشجویان برای اجتناب از تنها برگشتن به خوابگاه در شب‌ها بتوانند از آنها استفاده کنند. بعضی زن‌ها همیشه وسایلی مثل سوت به همراه دارند که در صورت نیاز بتوانند از آن استفاده کنند.

برخی هم رفت و آمدهایشان را طوری برنامه‌ریزی می‌کنند که حتی‌الامکان تنها بیرون نباشند. اینها اقدامات کنترلی خوب و مورد تأییدی است.